کتاب پارچه سیلکا هدیه گرگین خان که توسط محمد بهمن بیگی نوشته شده است. با جلد شومیز منتشر شده است. محمد بهمنبیگی در سال هزار و دویست و نود و هشت در ایل قشقایی به وقت کوچ به دنیا آمده است. در سن هشت سالگی پدرش یک منشی استخدام نمود و به منزل آورد که هم به محمد درس دهد و هم واسه ی او نامه بنگارد. محمد دو سال پیش آن منشی درس یادگیری کرد و الفبای سواد را فرا گرفت. ده ساله بود که در راستای سیاست تضعیف عشایر و تخته قاپوی اجباری پدر او را به تبعید به تهران محکوم نمودند و شش روز بعد از تبعید پدر و مادرش را همچنان به گناه فراهم کردن آذوقه واسه ی عشایر بر ضد دولت به تبعیدگاه همسرش فرستادند. آقای کریمیان با این که یکی از مدیران کل مشهور کشور بود و بسیار نزدیک بر به معاونت و وزارت رسیدن نیز بود مرد بسیار سرزنده و با شور و فهمیده ای بود.داستانهای شیرین در مشت داشت و از جمله درمورد مادر خود گفت که مادرم در سن و سال پیری بسیار بی حواس گشته بود. تمام وقت به استقبال و بدرقه روزهای عزا و سوگواری می رفت. در یکی از نخستین شب های رمضان به یاد مصبیت های ماه محرم افتاد و از من پرسید چند روز به عاشورا باقی است.حساب نمودم و گفتم که صد و بیست و پنج روز مانده است. فردای آن شب سوال خود را دوباره پرسید . گفتم صد و بیست و چهار روز مانده است.مادرم در هر روز همان که از خواب بر میخیزید به کنار من می آمد و پیش از آنکه چیزی بخورد و چای بنوشد از من سوال می کرد که پسرم چند روز به عاشورا مانده است.برای خرید کتاب پارچه سیلکا هدیه گرگین خان با ما تماس بگیرید.