دانلود کتاب از سلاجقه تا صفویه اثر نصرت الله مشکوتی

 

 

 

در زمان سلطان سنجر چهل هزار خانه وار که مشهور بخشم داران غز بودند در حدود ولات بلخ سکونت داشتند و قبل از آن در حدود ماوراءالنهر سکنی اختیار کرده بودند تا اینکه قراختائیان آنانرا وادار بهجرت کردند این طایفه حشمدار هر سال بیست هزار گوسفند برسم پیشکش تقدیم سلطان مینمودند.

تا اینکه در صدد برآمدند که از تقدیم گوسفند سالانه خودداری نمایند و چون این موضوع باطلاع سلطان سنجر رسید امیر قماج والی بلخ را مأمور نمود که پیشکش سالانه را از قزان بستاند امیر قماج و پسر او چون اهانت غزان را بفرستاده خود دیدند در صدد محاربه با آنان بر آمدند اتفاقاً در حین شکار بدست غزان گرفتار شدند بعد از این جریان سلطان سنجر ترکان نغز را به ترك حدود بلخ تهدید نمود قران از در عذر خواهی در آمده و حاضر شدند که علاوه بر پیشکشهای سالانه مبالغی خطیر بابت خون بهاء والی بلخ و پسر او تقدیم سلطان نمایند مشروط بر آنکه سلطان مانند گذشته با آنان بر افت و ملایمت رفتار نماید و با اینکه سلطان از گوشمالی آنان چشم پوشید لیکن بنابر مصلحت و اغراه درباریان تصمیم گرفت که بهر نحوی است آنان را تنبیه نماید سلطان با لشگری قریب صد هزار نفر بدفع آن طایفه همت گمارد ولی بعلت سمتی و نظاری که در بین سپاهیان آن روی داد بسختی دو چار شکست شد و همین شکست مقدمه واقعی خرابی و اضمحلال شهرهای خراسان شد بطوریکه جمع کثیری از امرای لشگر وی بقتل رسیدند و سلطان وزوجهاش بدست ترکان غز اسیر افتادند و این جماعات خونخوار بیابان نشین غارتگر شهر مرو را که در نهایت آبادی و ثروت بود.

در مدت سه شبانه روز چنان غارت و خراب نمودند که اثری از آبادی و آبادانی آن باقی نماند و در همین شهر است که عده بیشماری از فسلام و مسلمین را بشهادت رساندند بطوریکه در تمام شهرهای خراسان اثری از آبادی و قریشی نماند که از قتل وغارت و خرابی این قوم و حتی در امان باشد .

سلطان سنجر و همسرش مدت چهار سال در دست ایشان با سارت گذراندی و با اینکه گاهگاهی وسایل قرار مهیا میشد بعلت زندانی بودن ترکان خانون حاضر نمیشد که ترك اسپری نماید پس از فرت ترکان خاتون ٥٥١ سلطان سنجر با كومك امير احمد تیاج که حاکم ترمز بود بر طبق نقشه قبلی از شکارگاه قرار نمود.

و خود را از شر تركان غير مستخلص ساخت و بلافاصله با کشتی به قلعه ترمز پیاده و پس از چند روزی که در آن قلمه بود بجانب مرو بهمراهی باقیماندگان لشگریانش روانه شد . از امراه سلطان سنجی آنانی که در حین گرفتاری سلطان جانی بدر برده بودند یا تفاق و زیر سلمان خواجه ظاهر بن فخر الملك سليمان شاه پسرسلطان محمدرا بسلطنت برداشتند ولی چون این امان تاب زد و خورد باغز را نياورد وفخر الملك وزير اوهم مرد نتوانست در خراسان بماند و در سفر ٥٤٩ بمراق برگشت وفات سلطان سنجر در ۳۴ ربیع الاول ۵۵۲ هجری - اسارت سلطان سنجر وزوجه او در دست ترکان غزو تاثر او از این گرفتاری و ضعف پیری و ظهور سرکشان و خرابی شهرها و تفرقه سپاهیان و مرگ ترکان خاتون بتدریج سلطان منجر را از پای در آورد.

مخصوصاً هنگامیکه بشهر مرو پایتخت خود که شاهجهان نام گذاشته بود وارد شد و آن شهر مصور بی نظیر را تل خرابی یافت بی نهایت غمگین شد تا آنکه در سال بعد یعنی در ٢٤ ربیع الاول در مرو در سن هفتاد و دو سالگی پس از مدتی امارت و سلطنت قریب شمت و یکمال در گذشت و در همانجا مدفون گشت ... سلطان سنجر یکی از بزرگترین سلاطین ایران است وی علاوه بر آنکه مردی شجاع وكريم ودعيت دوست بوده و در آبادی ورفاه حال مردم و بسط امنیت جد بلیغ داشته همواره تا آنجا که ممکن بوده است از جنگ و خونریزی پر حدد بوده و بهر کسی در فراخور حال و مقام منصبی | استاء مینمود .

سلطان سنجر بجز در دو واقعه از جمیع محارباتی که در مدت امارت و سلطنتش اتفاق افتاد پیروز در آمد و از کاشفر تا دریای مدیترانه و قیچای تا ساحل مرموز بنام او خدایه میخوانده اند و از حدود ۵۱۱ که سال جلوس اوست با هنگام مرگه سلاطین خوارزم و قرنین و عراق و تاجتك قطوان امرای کاشمر و ماوراءالنهر همه دست نشانده او بودند و پدربار او خراج میفرستادند - سرزمینهایی که این سلطان را در قزنه و ماوراء الشهر وغور و خوارزم نصیب گردید هیچیک از سلاطین ملحوقی را دست نداد. مخصوصاً در سمت مشرق و شمال شرقی با ضمیمه کردن بلاد امراه غزنوی و فوری و دره علیای سیحون حدممالک سلجوقی را توسعه داده است.

 

 

 

 

دانلود کتاب از سلاجقه تا صفویه