پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان خارجی

انواع داستان های خارجی  به صورت کاملا رایگان با دانلود سریع

دانلود کتاب راهبه کاسترو اثر استاندال ترجمه جهانگیر افکاری

 

 از داستان راهزنان قرن شانزدهم ایتالیا بسی چیزها بگوش ها خورده است و بسی اشخاص ناوارد از آن صحبت داشته اند که ما اینک نارواترین قضاوتها را درباره انها پیدا کرده ایم.بطور کلی می توان گفت در مقابل حکومتهای خونحخوار ایتالیا که جایگزین جمهوری های قرون وسطایی گشته بودند این راهزنان نقش نیروهای مقاوم را بازی می کرده اند. رسم بر آن بود که ثروتمندترین اتباع جمهوری برافتاده بمقام فرمانروایی می رسید و برای فریب توده مردم شهر را با کلیساهای پر شکوه و نماهای زیبا ارایش می داد.

خانواده های پولان تی نی در شهر وان.مانفردی در فائن زا.ریاریو در ایمولا.کان درورون.بنتی وگلیو در بولونی. ویسکونتی در میلان از این قماش بوده اند. حتی خاندان مدیسی در فلورانس که کمتر از همه بماجراجویی شناخته شده اند بیش از همه ریاکار بوده اند.از مورخان این دولتهای محلی هیچیک جرئت نکرده است که ادمکشی ها و مسموم کردن های بی شمار ای خود کامگان ستم پیشه را برشته تحریر در اورد. این کشتارها عموما از ترس فرمانروایان و بدستور انان صورت می گرفت.

و مورخان معتبر خود جیرخور ایشان بودند.هرگاه در نظر بیاوریم که هریک از این مستبدان جمهوری خواهانی را سراغ داشت که از شخص او نفرت داشتند و پی در پی گروهی از این فرمانروایان بقتل می رسیدند.ان وقت به کینه های اتیشن و بدگمانی های بی پایانی که برای ایتالیایی های قرن شانزدهم موجد انهمه شوق و شجاعا و برای هنرمندانش مایه اینهمه نبوغ بوده ست پی خواهیم برد. انگاه خواهیم دید ان شور و سودای تندی که نگذاشت عقیده بسیار خنده اور دوران مادام دوسوین یه در ایتالیا بروز کند چه بوده است

 

برای خرید کتاب راهبه کاسترو اثر استاندال ترجمه جهانگیر افکاری نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب عیش اثر آلبر کامو ترجمه محمدتقی غیاثی

 

 به هنگام بهار تیپازا آشیان خدایان می شود.و در زیر آفتاب و در میان بوی خوش درمنه در کناره دریا و زیر گنبد لاجوردی آسمان در ویرانه های پوشیده از گل و غرق در نور جوشان خدایان در اندرون سنگلاخ ها سخن می گویند.
گاه سراپای ده در زیر تازیانه خورشید تیره میشود.چشمها می کوشند تا جز قطره های نور و رنگ که در کرانه مژه می لرزند چیزی بیابند و نمی یابند.بوی تند گیاهان خوشبو سینه را می خراشد و دم و بازدم را در این گرمای طاقت فرسای دشوار می سازد.

در فراسوی چشم انداز توده سیاه ابادی شنوعا را به زحمت می توانم دید که از فراز تپه های گرد ده سربلند می کند و به اهنگی استوار و متین می جنبد تا به کرانه ها رفته در انجا فرود اید.
ما از میان دهی به اینجا می رسیم که از همان دور به لنگر گاه چشم دوخته است .ما قدم به دنیایی زرد و لاجوردی می نهیم.

در اینجا دم بویا و گس خاک تابستانی الجزایر به پیشواز ما می شتبد. گل کاغذی همه جا از دیوار خانه ها بالا می رود. در باغها ختمی های سرخی هست که هنوز گمرنگ است. انبوهی از نسترن های پر و پیمان چون خامه و خرمن لطیفی از زنبق های بلند ابی رخ می نمایند.سنگها همه سوزان است.در ساعتی که ما از اتوبوس زرد الاله ای پیاده می شویم قصابان در اتومبیل های قرمز خود مشغول گشت بامدادی هستند و بوق شیپورشان مردم را به خرید فرا می خواند.

برای خرید کتاب عیش اثر آلبر کامو ترجمه محمدتقی غیاثی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

دانلود کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال ترجمه عبدالله توکل

 یکی از بزرگترین موضوعهای سرخ و سیاه جنگ طبقه ها است.
عقیده ای که استاندال درباره این جنگ داشت بسی دامنه دارتر از عقیده تئوریسین های سیاست در عصر جدید است.اما کتاب او سرگذشت تازه به دوران ذسیده ای است که به دیواری که طبقه ممتاز مدافع ان است راه می یابد و خویشتن را به طبقه ای می بندد که به ان تعلق ندارد.او گذشته از دیوارهای املاک مسیودورنال از دیوار مدرسه طلاب و عمارت دولامول هم می گذرد.در پایان کار اجتماع انتقام خود را می گیرد و به همان سهولتی که مسیو شلان ساده دل را از درون دیوارها بیرون می اندازد سرانجام ژولین را در پشت دیوارهای زندان به بند می سپارد و اورا نه به جرم قتل نفس یا اقدام به قتل نفس یکی از اعضای ان که به جرم کوشش برای غصب امتیازهای آن دم به گیوتین می دهد.

 اکنون باید نظری به خصیمه تازه به دوران ذسیده انداخت.استاندال برای افرینش قهرمانان داستان روشهای گوناگونی به کار می برد اما یکی از بزرگترین روشهای او توصیف تاثیر قهرمان اول خود در مردم دیگر است.
در مدرسه طلاب درباره ژولین چنین گفته می شود:
ژولین خویشتن را بیهوده به حقارت و حماقت زده بود.
نمی توانست بیش از اندازه با محیط خود تفاوت داشت.

برای خرید کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال ترجمه عبدالله توکل نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب خدای عقرب اثر ویلیام گولدینگ ترجمه احمد میرعلائی

 خاک سیاه میان صخره ها و رودخانه ها سوخته بود.کاه و کلش چون پرهای گیرکرده به ته ساقه ها نشانی از حیان نداشتند.
درختان معدود نخل و اقاقیا با برگ و بار آویخته بدانان می مانستند که دل از زندگی برکنده اند.در خانه های گلی آهک اندود هم نه نشانی از حیات بود و نه از جنبش و چنین بودند مردان و زنان و کودکان ایستاده در دو سوی کوره راه کوفته ای که موازی با رودخانه و در فاصله یک کلوخ انداز از ساحل آن قرار داشت. مردم همه به پایین رود چشم دوخته و از افتابی که سایه های کوتاه و سیاه پای پایشان می انداخت رخ برتافته بودند.بر سر سایه هاشیان ایستاده دستها را اندکی بالابرده با دهانهای باز و چشمان گشاده به پایین رود می نگریستند.

 از پایین رودخانه صدای ضعیفی امد.منتظران به یکدیگر نگریستند کف دستهای عرق الود را به دامن جامه های کتانی مالیدند سپس دستها را بالاگرفتند.بالاتر از پیش و کف دستها رو به رود.کودکان بنای هیاهو و پویه نهادند اما زنان که جامه های بلند کتانی پوشیده بودند انان را به سکوت و سکون وا داشتند.

برجاده مردی از زیر سایه درختان نخل بیرون آمد و در منظر واقع شد.حرکات او تا اندازه ای به لرزش صخره ها می مانست.غرابت جامه و توجه همگان به او حتی از این فاصله تشخیص اورا از مردان دیگری که اینجا و انجا پراکده بودند اسان می ساخت.مرد یه کشتزاری بازی رسید و دیگر میشد دید که می دود خود را به پیش می کشد و بالا و پایین می پرد و گروه تماشایان همچنان چشم بدو دوخته سر و دست تکان می دادند.

چند خطی که خواندید از بخش نخست داستان خدای عقرب بود.

برای خرید کتاب خدای عقرب اثر ویلیام گولدینگ ترجمه احمد میرعلائی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید