پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان ایرانی

.....................................................................................................

کتاب با بهار به نویسندگی سیمین جلالی انجام گرفته است.بغل مریم روی پله‌های حیاط نشستم و به رفت و آمدی كه در منزل رواج داشت نگاه می نمودم. هر شخصی می‌رسید نگاهم می نمود.دستی به سرم کشید و از بغل ما گئر می نمود و وارد ساختمان می‌شد تا آنکه به مادر من تسلیت گوید. اشکهای روی صورتم را پاك كردم و به چهره ی او که در قاب عكسی بر روی میزی كوتاه بغل دیس‌های خرما و حلوا در گوشه‌ی ایوان بود نگاه کردم. عكسی كه دیگر اصلا شبیه به خودش نبود.چهره اش جوانی و سلامت را داد می‌زد .با تمامی کوشش كه در مهار نمودن موهایش داشت دسته‌ای از آن بر روی پیشانیش ریخته بود و لبخند ملیحی گنگ كه در چهره‌اش دیده شده بود زیبایی مردانه‌ خود را در نظر من بسیار زیاد کرده بود. سرم را بر روی زانوهایم نهادم و بی‌اختیار با یادش با صدای بسیار بلند اشک ریختم . او دیگر در بین ما نبود و من و علی یتیم گشته بودیم. با آنکه همچنان كوچك بودم تلخی این واقعیت را با همه ی وجود احساس می نمودم. هر اندازه مدت‌ها بود كه دیگر سایه‌ی پدر را بر سر نداشتیم و او تنها نامی بر ما داشت و حالا دیگر به طور حقیقی رفته بود. برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب با بهار تماس بگیرید.

کتاب شبهای انتظار نوشته سهیلا بامیان است.حامد كه جدیدا پیروز شده بود با همه ی مخالفت‏های پدر دختری به نام راشين با او عقد نماید.او را واسه ی تعطيلات تابستانی به شهر خویش برده است.هر دوی آنها با هم دیگر و كنار هم لحظات بسیار خوشی را گذراندند . حامد دختر عمويی به اسم شراره دارد كه با وجود بیست و یک سال زندگی همسر و دختر کوچک خویش را از دست داده است و بسیار زیاد اندوهگین و افسرده است. راشين در هنگام حرف زدن با شراره از او خواسته است که در اندیشه ی آینده ی خود باشد و قدیم و سرنوشت سوزناک خود را به دست فراموشی سپارد. هنگامی که راشين حرف های زده ی خود با شراره را برای حامد تعریف کرده و در ميان ميگزارد. حامد این مساله را میفهمد كه راشين همانند پدر خویش به زندگی نگاه می نماید و مثل او است.در این بین کمی عصابی شده با همدیگر بحث کرده و در جاده تصادف می کنند و پشمان حامد كور ميشود. برای خرید کتاب شبهای انتظار به لینک موجود مراجعه نمایید.

کتاب لحظه ای با ونوس به قلم ر. اعتمادی می باشد.پاییز هم اکنون با رنگ و بوی بخصوص خویش از راه رسید .هوا بسیار خنک و دلچسب و اندوهگین است. با آنکه از کار بسیار خسته بودم ولی به هیچ وجه حس در منزل و تنها ماندن را نداشتم .تنهایی بسیار آزرده ام می کرد. امشب همه به مهمانی رفته اند و من به دلیل جلسه ای که داشتم نتوانستم بروم. به ساعت نگاه کردم تازه ساعت یازده بود .از منزل خارج شدم و هوای خنک پاییز مجبورم کرد مقداری قدم زنم.آهسته آهسته گام برداشتم.کوچه ای سرشار از ظلمت و تاریکی بود کم کم از کوچه خارج گشتم و داخل خیابان شدم .هنوز سر پیچ خیابان خودمان به طور کامل نپیچیده بودم که حس نمودم کسی رو به روی من وایساده است.به او با دقت فراوان نگاه نمودم. دقیقا در چند متری من بود که ایستاده بود .هم اکنون دستهایم داخل جیب شلوارم بود که نخستین قطره ی باران روی چهره ام چکیده بود.بی اعتنا به باران با جستجو و کنجکاو بودن جلو رفتم کسی که روبرویم ایستاده بود یک زن است.دقیقا سر پیچ پشت به کوچه با آرامی ایستاده بود و دستهایش را به سمت آسمان بلند کرده بود .آهسته و بدون حرکت کمی نگاهش کردم .بدنش بسیار بلند و کشیده بود. من چرخیدم و درست در روبرویش ایستادم .برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب لحظه ای با ونوس تماس بگیرید.

کتاب همراز عشق اثری از جمشید طاهری است.موهایم را فرش مسیر و راه خود خواهم نمود مرد.بستر پاهایت را فرشی از ابریشم به اندازه می باشد. قلبم را که سرشار از تو می کنم. سرشار از اسم تو می کنم. به تو هدیه می دهم. چطور می خواهی آیا.خواب و رویایم را پر از خیال تو نموده ام. کمت می باشد آیا.برای چه نمی خواهی متوجه شوی.برای چه نمی فهمی که من هر چیزی را یک دختر قادر باشد به تنها مرد زندگی خود دهد تقدیم کند هدیه ات نموده ام.آیا اینها را نمی بینی.صحیح است که تو نخواهی دید. برای چه که هر چه نگاه می کنی جز ستیزی کودکانه دستگیر نگاهت نمی شود.به درستی تو چه چیزی در من دیده ای جز نگاهی اندوهگین و زبانی زهر آلود.چه گوش داده ای از من جز کلماتی که قادر است هر مردی را فراری دهد تا آخر عمر. حتی از خاطرات یک زن. ای وای بر من که چه احمقانه عشق ورزیده ام به تو. تمام هستی و دارایی خود را به تو تقدیم نموده ام جز یک چیز غرورم را.آری و این غرور می باشد که روپوشی شده است بر همه ی جلوه های زندگیم.تو حق داری من خود می دانم که چطور عاشقت شده ام.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب همراز عشق تماس بگیرید.