کتاب زمستان بی بهار که در سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت چاپ شده می باشد.این اثر توسط ابراهیم یونسی نوشته شده است.که انتشارات آن نگاه می باشد.این کتاب چاپ سوم می باشد.در یکی از روزها سگی در حال علف خوردن در چمنزار بود. یک سگ دیگر از بغل چمن گذر نمود. برای آنکه این منظره را دید بسیار شگفت زده شد و در جایش میخ کوب شد و ایستاد.آخر هیچ وقت در زندگیش ندیده بود که سگی علف بخورد. ایستاد و با تعجب بسیار پرسید تو کی هستی و برای چه علف می خوری.سگی که در حال علف خوردن بود نگاهش کرد و بادی در گلویش انداخت و گفت من .با من هستی.من سگ قاسم خان می باشم. سگ رهگذر نیش خندی زد و گفت سگ حسابی تو که علف داری می خوری چرا دیگه میگی سگ قاسم خان.اگر حداقل پاره استخوانی در جلوی تو انداخته بود باز لااقل یک چیزی .حالا که در حال علف خوردن هستی و کسی بهت غذا نمیدهد چرا سگ قاسم خان باشی سگ خودت باشبرای خرید کتاب زمستان بی بهار با ما تماس بگیرید.