کتاب مغروق که در سال هزار و سیصد و هشتاد و نه چاپ شده می باشد.این اثر توسط آنتوان چخوف نوشته شده است.که انتشارات آن توس می باشد.و با ترجمه سروژ استپانیان انجام گرفته است.داخل خیابان ساحلی یک رودخانه ی بسیار بزرگ که مکان حرکت کشتی است غلغله برپاست و از انواع غلغله هایی که به طور معمولی در نیمروز بسیار گرم تابستانی برپا می گردد. گرماگرم بارگیری و تخلیه ی کرجیها و بلمهاست. صدای فش فش کردن کشتیهای بخار و آوای ناله و صدای غژ غژ کردن جرثقیلها و فحش و ناسزاهای گوناگونی به گوش می خورد.هوا پر از بوی ماهی خشک و روغن قطران شده می باشد .اندامی کوتاه قد با صورتی سخت ناراحت و پف کرده که کتی از بین رفته و پاره شده و شلواری وصله دار به شکل راه راه بر تن دارد به کارگزار شرکت کشتیرانی شچلکوپر که آنجا در ساحل بر لب آب نشسته و نگاهش به مسیر صاحب بار می باشد نزدیک می گردد. کلاه قدیمی و مندرسی با لبه ی طبله کرده بر سر داشته که از جای نشانش آشکار است که دورانی کلاه یک کارمند دولت بوده می باشد.کراوات او از یقه اش بیرون زده و بر روی سینه ول می باشد.به روش نظامی ها ادای احترام کرده و با صدای گرفته خود به کارگزار میگوید.سلام و درود بسیار به آقای تاجر باشی .حضرت آقا دوست ندارند یک شخصی را در حال غرق شدن ببینند. منظور من یک مغروق می باشد. برای خرید کتاب مغروق با ما تماس بگیرید.