کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

معتاد کتاب

در یک مطلب خواندم که راجع به اعتیاد کتاب نوشته بود و این اتفاق را خیلی خوب تعریف کرده بود .که من اعتیاد به کتاب دارم و راجع به علاقه اش به کتاب توضیحاتی نوشته بود.من دلم طاقت نیاورد و لازم دانستم چند خطی بنویسم .البته کاملا نظر شخصی نویسنده است و کمال احترام برای آن دوست دارم.به نظر این حقیر اعتیاد کلا مضرر است اساسا هرچیزی افراطی هر اتفاقی که عادتی نامتعادل باشد خوب نیست.شاید به ظاهر اعتیاد کتاب فرد را دچار مطالعه و کسب آگاهی علم و دانش خواهد نمود اما این ابتدای ای اتفاق است. مانند همه لذایذی که از اعتیاد  در ابتدا و  سپس به مشگلی بزرگ تبدیل میشود.به نظر من کتاب باید یک شرایط متعادل داشته باشد مثلا نگهداری کتاب تا یک حدی معقول است در حدی که مطالعه شود در حدی که به دیگر لذایذ و ارزش های مادی و معنوی انسان دخالت نکند.من بسیاری از افراد را می شناسم اعتیاد به خرید کتاب دارند بی آنکه بخوانند.بسیاری از افراد را می شناسم که اعتیاد به خرید کتاب نایاب و نفیس دارند که حتی ارزش مطالعه ندارند یا برای ایشان جادبه مطالعه نداشته اما از روی عادت و جمع کردن مجموعه خود خریداری میکنند.و اعضای خانواده از ازدیاد بی رویه کتاب در منزل شاکی هستن.یا فرض کنید کتابهایی را که می خرد مطالعه کند اما همانطور که بارها گفته شد کتاب غذا روح.باید همه غذاها صرف روح و بدن شود.یعنی مطالعه حد دارد .ورزش ,تماشای تلویزیون.سینما .تئاتر.کنسرت.و رفتارهای طبیعی یک انسان.که باز این کم بودن برای خانواده.دوستان صدمه بزرگی می زند

خیلی ها هستن که بیشتر وقت را صرف مطالعه و به گونه ای منزوی هستن و این به نظر این حقیر درست نیست و در پایان باز عرض می کنم. اعتیاد به هر چیز خوب نیست.افراط .تفریط همه برای انسان و ارزش های انسانی مضرر است.همانطور که تشویق می کنم که کتاب بخوانیم استدعا دارم کتاب در حدی که به دیگر معیار و ارزش های زندگی لطمه ای نزند.و در انتخاب کتاب بسیار دقت کنید.سعی کنید کتابی مناسب به حال و شرایط جسمی و روحی بخوانید و در نهایت لذت ببرید ولی نه به قیمت اینکه دوستان و خانواده از این لذت شما ناراحتی بکشند

 حال تصمیم شماست که اعتیاد به کتاب خوب است یا خیر؟

 

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

شاگرد کتابفروش

موضوعی که برای شما تعریف  می کنم مربوط به پانزده سال پیش است .آن زمان من شاگرد کتابفروش بودم. یعنی تو یک کتابفروشی کار می کردم و بقولی اوستام کتابفروش بود و منم داشتم یک کتابفروش میشدم.شاید مسخره باشه اینکه میگم شاگر کتابفروش چون وقتی یک نفر در کتابفروشی کار می کنه و کتاب می فروشه یعنی کتابفروش.اما اون زمان خیلی متفاوت بود خبری از کامپیوتر نبود .کتاب های یک مغازه فهرستشان تو ذهن فروشنده بود.باور کنید اگر مشتری وارد مغازه میشد و راجع به کتابی می پرسید صاحب کارم چنان خوب و کامل توضیح می داد که فکر میکردم سر کلاسم.اون زمان همسایه های ما که تو یک پاساژ کتاب بودیم یکی معلم بازنشسته,یکی نقاش,یکی تور لیدر,یکی یه موسیقیدان,کتابفروش ها میانسال و یا مسن بودن و پر از تجربه . همیشه میدیم در زمانی که بازار خلوت بود و خبری از مشتری نبود تک تک همسایه و صاحبب کار من کتاب می خواندن و منم تشویق می کردن.واقعها لذت می بردم با اینکه اوایل هیچ علاقه ای به کتاب نداشتم و از بیکاری توسط یکی از اقوام به این کتابفروشی معرفی شدم .اما بعد گذشت چند ماه, منم ساعاتی در روز مطالعه می کردم.مدیرم که یک ادم تکیده مسن بود بهم خوشنویسی یاد میداد و از اونجا که زبان انگلیسیش عالی بود باهام کار میکرد.سالها گذشت و من کارشناسیم گرفتم همینطور ارشد و دانشجوی دکترا اما خداشاهد چیزهای که تو اون زمان شاگردی یادگرفتم تو دانشگاه یاد نگرفتم.همین الان تو ذهن من بیش از دها هزار عنوان کتاب آشناست که می توانم در حد خوب و متوسط دیگران را راهنمایی کنم . اما الان اگه تو یه کتابفروشی بری تنها جوابی که کتابفروش میده اینکه قیمت پشت جلد و تخفیف نداره یا طبق یه درصد.نهایتش اینکه تو چه ژانریه.البته هنوزم کسانی هستن که بسیار آگاه و با تجربه اند اما بسیار کم شدن و منظور من همه همکاران محترم نیست که من شاگرد تک تک اونهام اما بی انصافی است که از کم لطفی و کم آگاهی برخی دیگر ننویسم.وقتی وارد کتابفروشی شدم و از مسئولش پرسیدم اندازه کتاب چیه گفت حدود بیست سانت….گفتم جلدش چیه؟ گفتم از این مقوا نازاکا….باور کنید اولین کاری که صاحب کتابفروشی که شاگردش بودم به من آموخت صحافی کتاب و تنوع چاپی و کمی انواع سایز و جنس کاغذ بود.امیدوارم به زودی کتابفروشی ها فعالیت بیشتری داشته باشند با عشق به کتاب و کتابخوانی سال جدید آغاز کنیم و اگه باز تو حرفهام موجب ناراحتی کسی شدم عذر میخواهم

امیدوارم استادن اهل کتاب شاگردان خوبی را تربیت کنند چون کتابفروشی تنها یک شغل نیست نیاز به شناخت و آگاهی و سواد لازم دارد

 

 

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

تفاوت گرام و گرامافون چیست

خیلی عجیب است که هنوز بسیاری از افرادی که این دستگاه را می فروشند حتی فرق بین گرام و گرامافون را نمی دانند و بدتر خریدار این کالا نیز بدون هیچ اطلاعی از نوع این دستگاه  به اشتباه خریدی نامطلوب می کند.قبل از توضیح این مطلب یک فلش بک به فروشندگان این دستگاه در دهه های قبل خواهم نمود هنگامی که این دستگاهای جدید بازار را قبضه نکرده بود.در آن زمان فروشندگان دستگاه قدیمی را بفروش می رساندن که عموما خود تعمیرکار نیز بودن یعنی شناخت کامل به دستگاه,تنظیم و نوع صفحه مصرفی .اما در زمان حال لوستر فروش ها و دکور فروش ها تخصصی به فروش این دستگاه های جدید چینی و هندی می پردازند که بیشتر شکل زیبا و تزئینی داشته.البته این بدین معنی نیست که خراب هست یا کار نمی کند.اما واقعا کیفیت دستگاه سونی اصل ژاپن با این دستگاه برابری می کند؟

باری قرارمان تفاوت دستگاه گرام و گرامافون بود

گرامافون و گرام در کل یک سیستم را دنبال می کنند و قرارم نیست توضیخ تخصصی خارج از وقت به عزیزان بگویم شما فقط بعنوان خریدار باید بدانید دستگاه گرام برقی است و نیاز به آمپلی فایر و باند دارد البته در نوع کیفی و جعبه ای این قطعات متصل است و در اندازه های بزرگتر طبقه طبقه می بایست متصل شود و می تواند قطعات دیگر چون نوار کاست.,ریل,و رادیو داشته باشد  و صفحه موسیقی در سه سایز چهل و پنج دور ,سی و سه دور و هفتاد و هشت در جنس پلاستیک عرضه می گردد

 

 

 

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

معرفی نمایندگان کارا

دوستان زیادی از ما سایت یا وبلاگهای که در زمینه کتاب فعالیت می کنند را پرسش می کنند ما تعدادی از این وبگاه ها را که زیر مجموعه خود ماست به شما معرفی می کنم و اعلام میدارم خرید از هریک از این سایت های نامبرده تحت ضمات موسسه کارا کتاب است

سایتهای نامبرده نماینده رسمی سایت کارا کتاب هستن حال تعدادی مربوط به فروش برخی دانلود و تعدادی مجلات قدیمی و صفحه گرام و غیره می باشد

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

فهرست برندگان جایزه نوبل ادبیات

جایزه نوبل در ادبیات (به سوئدی: Nobelpriset i litteratur) هر ساله توسط فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد به نویسندگان برای مشارکت‌های برجسته در حوزه ادبیات تعلق می‌گیرد. این یکی از پنج جایزه نوبل است که در سال ۱۸۹۵ توسط آلفرد نوبل بنیان گذاشته شد و برای مشارکت‌های برجسته در زمینه‌های فیزیک، شیمی، ادبیات،اقتصاد، صلح و فیزیولوژی یا پزشکی اهدا می‌شود.این جایزه توسط بنیاد نوبل اداره می‌شود

روند انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات

نامزدهای دریافت جایزه نوبل ادبیات توسط افراد واجد شرایط صورت می گیرد و تا پنجاه سال اسامی نامزدها منتشر نمی شوند کمیته ادبی نوبل هر سال در سپتامبر دعوت نامه هایی برای افراد واجد شرایط برای اعلام نامزد نوبل ادبیات می فرستد. طبق اساسنامه بنیاد نوبل انتخاب کنندگان نامزد ها باید دارای یکی از شرایط زیر باشد:

    اعضای آکادمی سوئد یا آکادمی های دیگر، مؤسسات و هر جامعه با ساختار و هدف مشابه
    اساتید ادبیات یا زبان شناسی دانشگاه ها یا کالج ها
    برنده ی گذشته ی جایزه نوبل ادبیات
    رؤسای کشور جوامع نویسندگانی که محصولات ادبی آن ها نمایندۀ کشور مربوطه ست[۵]

انتخاب کنندگان تا فوریه مهلت دارند تا اسم نامزد خود را بفرستند. آکادمی سوئد مسئولیت انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات را برعهده می گیرد. کمیته نوبل ادبیات از ۱۸ عضو تشکیل شده است. این اعضا نامزدها را ارزیابی می کنند و در ماه آوریل تا م ماه می به آکادمی سوئد معرفی می نمایند که شامل چهار یا پنج عضو است. آکادمی سوئد از ماه ژوئن تا آگوست مهلت دارد تا نوشته های ادبی نامزدهای نهایی را بخواند نامزدی که مناسب باشد و توسط فرد واجد شرایطی معرفی شده باشد از کمیته نوبل دعوتنامه ای دریافت می کند. کسانی که دعوتنامه برایشان ارسال می شود کمیته به آنها توجه می کند. در سپتامبر سال بعد اعضای آکادمی شروع به مشورت می کنند. بقیه کسانی که لیاقت نامزد شدن را داشتند اما دعوت نامه ای دریافت نکردند امکان دارد نامزد شده و به نامزدهای پایانی راه نیافته باشند. هیچکس نمی تواند خودش را نامزد کند.[۷]

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی
منتشر شده در

تلویزیون های قدیمی

شاید برای شما سوال پیش آید که کتاب چه ربطی به تلویزیون دارد.هدف از نوشتن این چند مطلب تنها یادآوری گذشته است این که عمر مثل باد می گذرد و من خودم به شخصه به این اسباب و لوازم دنیا خاطرات دارم

وقتی این تصاویر دیدم رفتم به چند دهه قبل دلم خواست شما هم ببینید