پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

زندگی نامه و خاطرات

 نامه دانلود کتاب زندگی نامه ,دانلود کتاب خاطرات,دانلود کتاب بیوگرافی افراد مشهور

دانلود کتاب اَبَرزنان ایران از آغاز تا اسلام اثر نورمحمد مجیدی گرایی

 

 

 

ماتیکانی که اینک پیش رو دارید و به خواندن آن خواهید پرداخت در دنبال چندین کتاب و آثار تاریخی خود با نامواژه ی ابر زنان ایران باستان از روزگاران کیانیان هخامنشیان سلوکیان اشکانیان و ساسانیان نگارش یافته است. برداشت و پژوهش این اثر از دو بخش منابعی نویسندگان ایرانی دوران اسلامی و پژوهشگران اروپایی میباشد که در زمینه ی تاریخی نوشته و تحقیقاتی در دیدارهای خود در کشور ما انجام داده اند. آنچه در این نوشته ها و پژوهشها در خور نگرش است برداشت و دیدگاه برخی از استادان دانش تاریخ اروپایی است که در بخش بندیهای تاریخی خود تاریخ کیانیان را تاریخ و یادنامه ی اساطیری و افسانه ای نشان داده و پایه و ارزش فرهنگی و یادبودی آن را سست مایه پنداشته اند که انگیزه این چنین انگاشت و پنداشتی دانسته نشده که از روی چه پایه و بنیانی میباشد که در این جا نیاز است که سخنی هر چند کوتاه در این راستا داشته باشیم

۱ - دانشمندان و بزرگان دانش تاریخ میدانند که در اروپا و آسیا دهها کتاب و مقاله درباره ی زرتشت پیامبر ایران باستان و کتاب دینی و تاریخی او (اوستا) نگاشته شده و بسا دانشمندان و پژوهندگان بنامی از اروپا و کشورهای آمریکا، انگلستان، فرانسه آلمان، دانمارک هلند و روسیه و دیگران که آشنایی به خواندن دبیره (خط) اوستایی داشته اند، کتب و مقالاتی در شناخت و زمان زیست زرتشت و شاهانی که نامشان در کتاب او آمده است، تحقیقات ارزنده ای انجام دادند که با نگرش به آن همه کتب و مقالات علمی و فرهنگی و نیز پیشینه ی دور و دراز زندگی زرتشت و کتاب اوستای او که از زمان گشتاسب تا روزگار شاهان ساسانی و همچنین تا زمان کنون، نامی زنده و جاوید در فرهنگ جهانی دارد، چگونه میشود تاریخ ایران باستان را تاریخی اساطیری و افسانه ای پنداشت و خط شک و نادیدگی بر این یادنامه ی هزاران ساله کشید و پهلوانان و شاهان و ابر زنان تاریخ چندین هزار ساله ما را پنداری و افسانه ای انگاشت چه نام و نشان هر یک از مردان و زنان آن روزگاران در فرهنگ نامه های ما ویژه کتاب دینی (اوستا) و دیگر نامه گان زرتشتی آمده اند. با نگرش به اینکه در در هر کشوری فرهنگ و دبیره ی نوشتنی ویژه ای دیده شده، در کشور ما دبیره و خطهای بی مانند اوستایی و میخی (پیکانی هخامنشی و پهلوی جنوبی و شمالی روایی داشته که پس از دگرگونیهای زمانی از میان رفته و جانشین آنان خط عربی و کتابتی که برداشت از این خط است گردیده است.

در روزگاری که تازیان مسلمان به ایران تاختند و مردم ایران زمین کیش اسلام را پذیرفته اند، بسیاری از کتب باستانی ایران از میان رفته و آنچه هم اکنون برگردانهایی از آن کتب در دست داریم ماتیکان و نامگانی بودند که پنهانی نگهداری شده و برخی نیز در هندوستان بدست آمده، چه مردم زرتشتی کیش ایرانی تبار بسیاری از این کشور به کشور هندوستان کوچ و با پاسداشت کیش نیاکان خود نامگان دینی و تاریخی خود را نگهداشته اند. بهر روی نمی توان پذیرفت که تاریخ ایران بیش از هخامنشیان (کیانیان) تاریخی اساطیری و افسانه است مگر اینکه همگی ماتیکان و فرگرد و گرنه ها کتب دینی اوستا و دیگر نامگان آن روزگاران ویژه پژوهشها و کتابهای دانشمندان اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دیگران را بی ارزش و پنداری بشمارد آورد و آن همه نامواژه ای کهن را که تاکنون در کشورهای پارسی زبان زنده و فرزندان آنان به این نامهای چندین هزار ساله نامیده می شوند، بی مایه و پایه بدانند.

روشن است که مردم هر کشوری به گذشتگان و پیشینه های تاریخی خود می تازند و نیز برویش و جاودانگی مردم باستانی خود چنان می بالند که داستانهای افسانه و پنداری و ساختگی و پیش پا افتاده ی نیاکان خویش را که در کالبد افسانه ای و مثل و داستانی درآمده بی پایه و بنیان فرهنگی نمی دانند و باور دارند که ساختار و پیدایش هر افسانه و اساطیر دور از راستی نیست و زاده داستان و رویدادی نانوشته و پاس نشده ی تاریخ خواهد بود و اینکه برخی از دانشمندان اروپایی و بخشی نیز از پژوهندگان ایرانی به پیروی از آنان و رای دو کتاب ارزشمند آریایی نژادان ( ریگ و دا و اوستا) که در هر دو آنان نام و نشانه های از آریاییان هند و ایرانی دارند بدستشان نرسیده و یا بدون نگرش به این دو اثر کهن می خواهند گذشته های ایرانیان را افسانه و اساطیر شمارند، ناآگاه از اینکه ایران کشوری همیشه زنده و نمیرا و جاودان است، و تاریخ آن پیوسته پایدار بوده و به هیچ روی نمیتوان نام افسانه و اساطیر بر فرهنگ ملی آن نهاد ۲ زنان دوران (کشور ماد با نگرش به پیشینه ای که در تواریخ کشورها و مردم زاگرس نشین و میان رودان (بین النهرین دارند و آثار نامی برخی از آنان را (هر دوت) مورخ بزرگ یونانی و دیگران در کتابهایشان آورده ایرزنانی داشتند سیاستمدار و کارا و بردبار مانند. امی تیس دختر (سیا کسرس)، پادشاه ماد و همسر (نیو خدرصر) پادشاه بایل و ماندانا) دختر آستیاگس و زن کمبوجیه هخامنشی پارسی و مادر کوروش بزرگ و دیگر زنانی که در شناخت مورخان باستان در نیامده اند.

 

براتی خرید کتاب اَبَرزنان ایران از آغاز تا اسلام نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید . و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

دانلود کتاب خاطرات ملکه ثریا اثر موسی مجیدی

 

 

کمترین استقلال مالی نداشتم از آنجا که تصور حمل پول وسیله ی ملکه نمی رفت، بهای خریدهای ممکن از جانب مامور ویژه پرداخت می گردید. هرگز صورتحساب هتل را ندیدم و از نحوه ی سفارش غذا و چای اطلاع نداشتم . پس از طلاق گرفتن مدتها در مورد انجام کارها احساس عدم اعتماد و اطمینان داشتم لذا انجام کارها را به مادرم وا می گذاشتم.

مردم عادی ممکن است به این قبیل دستپا چلفتی های من بخندند ، لاکی باید بگویم این امر ناشی از زندگی غیر عادی من بوده است. در هیجده سالگی که به ازدواج شاه درآمدم جلوی رشد طبیعی من در جهت استقلال و خودکفایی را بیرحمانه مسدود کردند. در بسیاری از مراسم نقش من از حد یک بچه پائینتر آمد. به گونه ایکه وقتی به زندگی طبیعی بازگشتم با مشکلات فراوانی روبرو شدم . ناگهان دریافتم که آدم کاملا عاطل و باطل و بی فایده ام. در تهران که بودم وظایفی برای خود داشتم و چون در جریان پاره ای از امور اجتماعی قرار می کردیم، احساس غرور میکردم.

لاکن در حال حاضر خود را با هیولای تهی و بوج رو در رو میبینم. مدتها بطور جدی در این اندیشه بودم که با کار کردن برای دکتر آلبرت شوایتزر به رستگاری برسم اگر پدر و مادرم که نگران سلامت و بهداشت. من بودند اعتراض می کردند احتمالا من به لا مبارن می رفتم .

زندگی درباری ویژگیهای بکر و کاراکتر مرا به کلی دگرگون کرد و در واقع به سیر غیر طبیعی علت داد. من همانند دیگر دختران جوان موجودی شاداب بودم که دوست داشتم همواره خندان و فارغ بال باشم و ذهن و مغزم را از بابت آینده ی جهان تحت فشار سخت نگذارم. من پرگو و حتی دراج بودم و به پدر و مادرم و به همکلاسهایم اعتماد کامل داشتم . پس از ازدواج خود را در میان آنچنان محدودیتهایی در محاصره دیدم که به ندرت به مناسبات و رفتارهای درست انسانی اجازه و مجال بروز می دادند .

حرفهای مردم به طور غیر مستقیم به گوشم میرسید که میگفتند من در قفس طلایی زندگی میکنم. البته این حرفها را پشت سرم و به خاطر بدگویی عنوان می کردند عاقل از آنکه واقعیت را میگفتند. اشخاصی که به حضور من می رسیدند. کوشش داشتند از علایق خود نسبت به من و از شکوه و عظمت من تعریف و توصيف کنند. من آدم درست و صادق و بی ریایی را که حقایقی را با زنی در شرایط در میان بگذارد ندیدم ... به همین دلیل من به تدریج از واقعیات دورماندم . من معتقدم شاهزاده هایی که در اینچنین فضا و شرایطی زیست میکنند هرگز نخواهند توانست قضاوت درست و واقعی در زمینه ی اندیشه ها و اعمال اطرافیان و همراهان خود داشته باشند.

آنها ممکن است با بسیاری از مردم روبرو بشوند و پیامها و گزارشهای بی شماری را هم بخوانند، با اینحال واقعیت زندگی مجزا و جدا از دسترس آنها خواهد ماند . زمانی که سعی کردم در حد وظایف درباریان اعمال نفوذ کنم خودم به شدت زیر نظر قرار گرفتم. کوچکترین اشارات و حرکات و حرفهای من فوق العاده مهم تلقی گردید. آنچه را که من در محافل خصوصی برای نزدیکترین دوستانم بیان می داشتم در شهر رایج میشد. ناگزیر شدم در سخن گفتن با خدمتکاران هم احتیاط لازم را داشته باشم. بزودی آموختم که پیش از بیان هر مطلبی آن را به دقت بسنجم . نتیجتا " نحوه ی تربیت و فرهنگ شاه در این زمینه بهتر از من بود. شاه را در حضور شخص ثالث هرگز کاملا " گشاده رو و بی تکلف ندیدم. این ویژگیها را من در ملکه الیزابت انگلستان هم مشاهده کردم به نظر می رسد که اینچنین ویژگیهای وی پس از نسلها سلطنت فطری و جبلی باشد. ملکه الیزابت ما را در کاخ بوکینگهام در محیطی بسیار دوستانه پذیرا شد.

برای خرید کتاب خاطرات ملکه ثریا نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید . و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب خاطرات سیمون دوبووار ترجمه قاسم صنعوی

 

 

 

 

اگر چند جلد خاطرات سیمون دوبووار که خود او در متن اصلی چنین عنوانی به آنها نداده، بلکه هر جلد را با عنوانی خاص منتشر کرده - زیر و بم زندگی پر تکاپری خود او، سارتر و جمعی از یاران نزدیک آنها را به تفصیل نقل می کنند، اما درباره شش سال آخر زندگی او آگاهی هایی که با شرح و بسط های و خاطرات قابل مقایسه باشد در دسترس قرار ندارد.

آن چه از این زندگی شش ساله بر همگان آشکار است این است که سیمون دوبووار پس از آن که مراسم وداع - آخرین جلد از خاطرات و آخرین اثر خود را که شرح حوادث زندگی ده سال آخر سارتر بود در اواخر سال ۱۹۸۱ به چاپ رساند، با شور و حرارت همیشگی اداره مجله وله نان مدرن را که او سارتر و جمعی از یارانشان رمون آرون، ژان پولان، میشل پریس موریس مرلو ،پونتی آکبر اولیویه تأسیس کرده بودند.

به عهده گرفت نامه هایی را که سارتر به او نوشته بود تحت عنوان و نامه هایی به كامره منتشر کرد و برنامه هایی برای تلویزیون ،نوشت به اقتباسی هایی برای استفاده در سینما دست زد و در این میان، دمی نیز از مبارزه در راه آزادی و برابری حقوق زن روی نگرداند. مانتو شدن، اظهار می دارد که سیمون دوبووار، پس از مرگ سارتر با خویشتن داری بیشتری در زندگی اجتماعی شرکت جست بیدر بیره یک بانوی امریکایی که با همکاری خود سیمون دوبووار شرح حالی از او نوشته است و تقریباً یک ماه پیش از مرگ نویسنده یعنی دوم او را می دید، در بارباشی چنین می گوید: و کاملا سرحال بود. روز را صرف انتخاب عکس هایی برای شرح حالش کردیم بابت کتاب احساس خوشوقتی میکرد و شاد بود که تا آخر سال، چاپ شده آن را خواهد دید. به همه چیزد به حقوق زنان به انتخابات، توجه داشت، به دختر خواندهاش خیلی نزدیک بود و مدتی از او فانش را با او می گذراند. به سینما می رفت، تلویزیون تماشا می کرد، خلاصه در جریان وقایع بود. زندگی روزمره بسیار ساده ای داشت.

صبح ها می نوشت، می خواند، کار می کرد. بعده ناهار سبکی میخورد بعد از ظهرهایش را به دیدارهای مکرر با مبارزان کرمان برابری حقوق زن اختصاص میداد دانشجویان خارجی بسیاری را میدید نامه های بی شماری برایش میرسید و علاقه داشت خودش به آنها جواب بدهد، به کار هیچ مثلی کی رضایت نمیداد.

هر روز دستترشته هایی برایش می فرستادند، و علاقه داشت که همه آنها را بخواند. شب ها با دوستانش شام می خورد. خیلی سخاوتمند بود امضایش را پای بسیاری مقدمه ها می گذاشت نامش را به انجمن های دفاع از آزادی زن سراسر منها به عاریت میداد برای من نمونه درخشانی بود از آن چه زنان باید برای دیگران باشند. برایش نهایت تحسین را قائل بودم. در زندگی اش هیچ چیز ناشناخته ای کشف نکردم... او تمام حقیقت را گفته است. در او هیچ گونه دروغ و پنهانکاری ندیدم البته، مراحلی از زندگی اش را که فعلاً لزومی ندارد از آنها یاد کنیم، دوست نداشت ولی در مجموع از زندگی اش راضی بود... زمانی که سیمون دوبووار در گذشته بسیاری از شخصیت ها و صاحب قلمان اعم از چپ و راست از او یاد کردند و حتی در مقام مخالف نیز، از تجلیل از او باز نایستادند.

رانه شیرای که در آن هنگام نخست وزیر بود، گفت: بخیر مرگ میمون دوبووار تأکیدی بر پایان یک دوران است... استعداد بی نظیر او، از وی نویسنده ای ساخته که در ادبیات فرانسه جایگاهی خاص دارد. به نام دولت از خاطره او با احترام تجلیل می کنم ادار مارشه، دبیرکل حزب کمونیست فرانسه، اظهار داشت همراه با سیمون دوبوواره یکی از چهرههایی بزرگ اندیشه فرانسوی از میان می رود. سیمون دوبووار ابدا شریک تمام عقاید کمونیست ها نبود. ولی نمی توانیم از یاد ببریم که در موقعیت هایی در کنار ما اقدام کرده است و صدایش را به گوشی ها رساننده جک لانگن وزیر سابق ،فرهنگ، از او چنین تجلیل کرد.

 

 

برای خرید کتاب خاطرات سیمون دوبووار نسخه چاپ اول اینجا کلیک نمایید.

دانلود کتاب 25 سال در کنار پادشاه: خاطرات اردشیر زاهدی

 

پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ و به دنبال خروج رضاشاه از ایران دخالتهای پنهان انگلستان در ایران رویه علنی بخود گرفت، و در حالیکه شوروی ها معتقد به حذف رژیم سلطنتی پهلوی و تأسیس جمهوری در ایران انگلیسی ها به حمایت از فرزند (ولیعهد) شاه تبعیدی پرداخته و دوستان آمریکایی بودند خود را نیز به حمایت از این تصمیم فراخواندند.

از این تاریخ به بعد دخالت های انگلستان و آمریکا در تمامی شئونات زندگی ایران و ایرانیان رویه علنی و آشکار بخود گرفت که اوج آن اقدام مشترک آمریکا و انگلستان در انجام کودتای ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت ملی مرحوم دکتر. محمد مصدق پرچمدار نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران بود.

از سال ۱۳۳۲ به بعد نام زاهدی ها در ایران بر سر زبانها افتاد. غائله گردان کودتای نظامی ۲۸ مرداد ۳۲ در ایران سرلشگر فضل الله زاهدی بود که به هیچ وجه ارتباط خود با سازمان جاسوسی آمریکا و رئیس سی - آی - ا (آلن دالس) را پنهان نمی کرد. او پس از پیروزی کودتا و سرنگونی دولت دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و پسر جوانش مهندس اردشیر زاهدی هم با دختر محمدرضا شاه ازدواج کرد و داماد شاه ایران شد اگر چه عمر نخست وزیری میهند فضل الله زاهدی چندان طولانی نبود اما فرزندش مهندس اردشیر زاهدی) از سال ۱۳۳۲ تا آخرین روزهای سلطنت محمدرضا شاه برای مدت ۲۵ سال در کنار شاه باقی ماند و حتی پس از متارکه و طلاق گرفتن شهناز پهلوی و خارج شدن از کسوت دامادی شاه همچنان دوست و محرم محمدرضا شاه و خانواده پهلوی و دیبا باقی ماند و سالها وزیر امور خارجه و سفیر کبیر ایران در ایالات متحده و مشاور اصلی شاه سابق بود.

بدون تردید شخصی که ۲۵ سال مشیر و مشار و محرم اصلی اسرار دربار شاهنشاهی پهلوی بوده است اطلاعات و خاطرات ذیقیمت و تکان دهنده ای دارد. اردشیر زاهدی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایالات متحده زندگی می کند همچنان جزو محارم بازماندگان شاه سابق است و بعضی از امور سیاسی و اقتصادی همسر شاه سابق (فرح) و فرزندان او را اداره میکند.

زاهدی که هم اینک ۷۵ سال سن دارد علیرغم سی زیاد از سلامت جسمانی خوبی برخوردار است و در بورلی هیلز لس آنجلس در ویلای مجلل خود که به قیمت ۲۵ میلیون دلار از بیل کرازی خریده است زندگی اشرافی و پر از تجملی را می گذراند. خبرنگار ساندی تلگراف که در سالگرد سقوط رژیم شاه با زاهدی مصاحبه کرده است.

در توصیف و بلای چهار هکتاری زاهدی مینویسد این ویلای مجلل و ساختمانهای اشرافی آن از زمره گرانترین بناهای مسکونی جهان هستند.

او در حال حاضر بیشتر اوقات روزمره خود را صرف بازی پوکر با شاهزادگان پهلوی و همسران آنها می کند و رجال و سیاستمداران اسبق ایران و همچنین نمایندگان کنگره آمریکا و سیاستمداران برجسته اسبق آمریکا و هنر پیشگان معروفی که در بورلی هیتر همسایه زاهدی هستند به ملاقات او می آیند آقای اردشیر زاهدی تبعه آمریکا و در حقیقت یک آمریکایی ایرانی تبار است که به واسطه خدمات ارزنده ای که در گذشته به منافع آمریکا انجام داده است بسیار مورد احترام و تجلیل مقامات دولتی آمریکا و بویژه وزارت امور خارجه این کشور قرار دارد و به همین خاطر دولت فدرال مخارج حفاظت از وی را می پردازد و بطور بیست و چهار ساعته ماموران پلیس در اطراف ویلای او نگهبانی می دهند. اردشیر زاهدی در مهرماه ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد.

خانم مینو صمیمی در کتاب خاطراتش از او به عنوان مشاور جنسی شاه و کسی که بریژیت باردو استاره مشهور فرانسوی را برای معرفی به شاه سابق به سوئیس آورده بود یاد می کند. از تشید حسین فردوست هم در کتاب خاطراتش (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی از اردشیر زاهدی به همین عنوان یاد کرده و می نویسد زاهدی و دوستانش دختران زیبا را به ویلای حصارک می کشاندند و سپس به شاه تلفن می کردند تا بیاید و به جمع آنها پیوندها فرح پهلوی هم در کتاب خاطراتش (زندگی من - هزار و یک روز من می نویسد