جنگی بودجنگی نبود

کتاب جنگی بودجنگی نبود نوشته مجید قیصری

…ادبيات محصول تجارب انساني است، يعني هيچ اثر هنري وجود ندارد كه خاستگاه آن انسان و آنچه بر او گذشته است و آنچه امكان دارد بر او بگذارد، نباشد. يا به تعبيري هيچ اثر هنري، جز براي انسان و در مورد انسان نوشته نشده است و از آن جا كه ماهيت آثار هنري فرا رفتن از روزمرگي و كشف و تحليل لايه‌هاي زيرين زندگي است، نمي تواند تنها برگرداني از حوادث رفته بر انسان باشد… اين كتاب با روايت افسانه اي عجين است؛ از همان اولش كه سرمشق مي گيرد از «يكي بود يكي نبود» و زباني كه آدم هي دنبال اصل و نسب اش مي گردد در توصيفات ساده و جمله هاي كوتاه و طنز پيدا و ناپيدايش … «جنگي بود، جنگي نبود» يك رمان است به اعتبار مكان هاي متنوع اش، زمان هاي متنوع اش، اتفاقات متنوع اش و اين كه برشي از زندگي نيست خود زندگي است و رمان نيست به اين دليل كه «شخصيت» تقريباً در آن نقشي ندارد «وضع» تعيين كننده است و اين مشخصه داستان هاي كوتاه است نه رمان. «جنگي بود، جنگي نبود» يك داستان بلند است به اعتبار طولاني بودنش و برشي از زندگي بودنش. به اعتبار وقت گذاشتن براي هويت بخشي به زمان ها و مكان ها. به خاطر درنگ كردن بر اتفاقات؛ گيرم به شكل موجزش؛ و داستان بلند نيست چون در آن «وضعيت» مقدم است بر «شخصيت»؛ بازيگران صحنه در خدمت توصيف اتفاق اند نه اتفاق درخدمت تعريف وجوه شخصيتي آنها…