در حال کندن پوست پیاز

کتاب در حال کندن پوست پیاز نوشته گونتر گراس

كتاب شامل خاطرات گونترگراس است كه در آن، خاطرات خود را از دوران كودكي نوشته و بسياري از اسرار نهان خود را هم فاش كرده است. اين فاش گويي البته بازهم در آلمان براي اين نويسنده مشكل ساز شد و بسياري برآشفتند كه چرا گونترگراس نامدار اينطور مصمم و بي پرده از خاطرات دوران جنگ خود سخن مي گويد. …خاطرات قايم باشك بازي بچه ها را دوست دارد. خود را پنهان مي كند. به زيبا حرف زدن انعطاف نشان مي دهد و خود را مشتاقانه مي آرايدخود را غلو آميز جلوه مي دهد و پرخاشجويانه مي خواهد حق به جانب باشد. اگر به خاطرات سوال اضافه شود، به خاطرات پيازي مي ماند كه مي خواهد پوستش را بكنند تا بتواند آزاد باشد، آنطور كه كلمه به كلمه قابل مطالعه گردد… گراس‏ معتقد است که قوه حافظه بشرى، همانند پوست پیاز است که لایه به لایه روى هم قرار گرفته و باید لایه روئى برداشته شود تا نوبت به لایه زیرى برسد تا نهایتاٌ دست ما به مغز پیاز برسد، که محکم‌ترین لایه پیاز است. همانگونه که ما هنگام پوست کندن پیاز، اشک می‌ریزیم، قوه حافظه و خصوصاٌ روند یادآورى ما انسان‌ها نیز همین‌گونه است. اشک ما را در می‌آورد. عده اى در این هنگام چشم‌ها را بسته و صورت خود را در هم می‌کشند، زیرا که دردآور است. او اضافه می‌کند که من خیلى زود از کندن پوست پیازها دست کشیدم، طورى که اینک به هنگام کندن پوست پیاز نداى آن را در گوش‌هایم می‌شنوم، هنوز هم از آن وحشت دارم. آیا این من هستم که نمی‌خواهم آنچه را که روى پوست پیاز نوشته شده است، بخوانم. این شاید کمى مسخره به نظر آید، ولى گراس‏ خود از دست خود گله و شکایت دارد، زیرا که او خود را بر روى میز محاکمه نشانده است.