سیر طریقت

در کتاب ، سير طريقت از صدر اسلام تا قرن هفتم هجري بررسي کردن، و آرا و عقايد موافقان و مخالفان صوفيان و اهل طريقت به نقد كشيده شده . همچنين در اين كتاب، فصلي درمورد آراي اهل وحدت و شطحيات صوفيان و سير و سلوك و منازل طريقت آمده است. فصلي از كتاب نيز به معرفي و بررسي «فيه ما فيه»، اثر «مولوي» اختصاص دارد. در پايان نيز، علل ظهور و پيدايش دو عارف و شاعر بزرگ و عظيم الشان. يعني «مولوي» و «حافظ» بررسي گرديده است. …وقتي عشق حق به سمت سالك حركت مي‌كند سالك احساس عاشق بودن مي‌كند كه از اين احساس تحت عنوان شوق نام مي‌برند. در قرآن كريم اين موضوع ذكر شده است، يُحِب�’ُهُم�’ وَ يُحِب�’ُونَهُ حق بي‌مقدمه مي‌گويد تو را دوست دارم. سالك بايد در خودش موضوعات را طبقه بندي كند، درس ما عروج است بايد ياد بگيريم پرواز كنيم. يكي ديگر از درسها اين است كه ياد بگيريم حجابها را كنار بزنيم. يكي ديگر توانايي اخذ الهام است. يكي ديگر شناختن موانع عروج و لقاء است. يكي ديگر شناختن اسباب قرب و سوق دهنده‌ها است. يكي ديگر شناختن مربي ظاهري و باطني است. يكي ديگر از درسها باز شدن چشم و گوش و رفع مرض از قلب و به كار افتادن آن است، لَهُم�’ اَع�’يُنٌ وَ هُم�’ لا يُب�’صِرونَ بِها وَ لَهُم�’ آذانٌ وَهُم�’ لا يَس�’مَعونَ بِها وَ لَهُم�’ قُلوبٌ وَ هُم�’ لا يَف�’قَهونَ بِها اوﻠﺌك كَل�’اَن�’عامِ بَل�’ هُم�’ اَضَل�’ يكي ديگر از درسها ياد گرفتن كيميا گري است، يعني مس وجود را طلا كردن. يكي ديگر راه يابي به غيب و ابواب آسمانها و به دست آوردن خزاين مكنون است. و آخرين درس اين مكتب راه يابي به عوالم باطني است، يعني؛ عالم ملكوت و عالم جبروت و عالم علم الهي و عالم امر الهي و عالم الوهيت كه توحيد محض است. اينها درسهاي سالك هستند در سير الي الله. براي تنظيم برنامه سلوك بايد از قرآن و عبادت و مربي سلوك كمك گرفت با تفكر در باره ظواهر آيات و اخبار و روايات و انديشه در احوال خود و الهامي كه اخذ مي‌شود و تطبيق آن احوال و الهامات با قرآن و بيان راه رفتگان اين طريقت.