دانلود کتاب سرالمستتر اثر شیخ بهایی
اگر کسی بخواهد بداند ذهن و خیال انسان شرقی در برخورد با غیب چگونه شکل میگیرد، کافی است سری به کتابی بزند که نامش بهخودیخود پردهبردار است: سرالمستتر. این عنوان طوری انتخاب شده که حتی قبل از باز کردن کتاب، خواننده را وارد حریمی نیمهتاریک میکند؛ جایی که همهچیز گفته میشود، اما تنها برای کسی که «گوش شنوا» داشته باشد. در میان کتابهای مربوط به علوم باطنی، این اثر جایگاه ویژهای دارد، نه به این خاطر که از اولینهاست، بلکه چون یکی از کاملترین صورتبندیهای سنتیِ رازآموزی عملی است. کتاب نه رساله اخلاقی است، نه موعظهنامه، نه صرفاً کتاب دعا؛ بلکه دستورالعملنامهای برای کار کردن با نیروهای نادیدنی عالم است.
برای خرید نسخه چاپی کتاب سرالمستتر کلیک کن
این اثر غالباً به نام شیخ بهایی مشهور شده؛ و این نسبت نهفقط یک امضای علمی، بلکه مهر اعتبار فرهنگی است. در فرهنگ ایرانی، شیخ بهایی در مرز میان فقیه و ساحر، مهندس و عارف، عالم رسمی و صاحب کرامات پنهانی ایستاده است. رواج نام او بر سرالمستتر دقیقاً از همین مرزباریکی تغذیه میکند: کتاب باید متعلق به کسی باشد که هم اهل عقل باشد هم اهل رمز. اما در نسخههای موجود، بهوضوح پیداست که شکل فعلی کتاب حاصل تدوین و بازچینش حاج سقازاده واعظ است؛ مردی که وظیفهاش فقط گردآوری نبوده، بلکه نوعی مهندسی محتوایی انجام داده و مطالب را چنان کنار هم نشانده که بهجای مجموعه پراکنده، یک سامانه منسجم علوم غریبه ساخته است.
آنچه سرالمستتر را از دیگر کتابهای مشابه متمایز میکند، ترکیب همزمان نظریه و عمل است. مثلاً در باب اسماء الهی، ابتدا توضیح داده نمیشود که فلان اسم چه معنایی دارد، بلکه مستقیماً گفته میشود برای فلان هدف، این اسم را به شمار مشخص و در ساعت مشخص بخوان. نه فلسفهی ذکر، نه تاریخچه آن، بلکه خود ذکر بهعنوان ابزار عمل. همین رویکرد در بخشهای مربوط به جداول و طلسمات نیز دیده میشود؛ مربعهایی با اعداد یا حروف که برای ناظر ناآشنا، فقط یک نقش هستند، اما در قاموس سنتی، «دستور زبان جهان» بهشمار میروند.
کتاب در بخشهایی وارد قلمروهایی میشود که امروز آن را روانشناسی کاربردی عرفانی میتوان نامید؛ مثلاً در مورد عشق، جلب محبت یا رفع کدورت، دستوراتی میدهد که ترکیبی از تلفظ، نوشتار، نیت و زمانبندی هستند. این نشان میدهد که نویسنده یا گردآورنده کتاب معتقد است هیچ رخدادی تصادفی نیست؛ همهچیز تابع الگویی پنهان است که اگر شناخته شود، قابل دستکاری است. اینجا دیگر کار به «باور داشتن» ختم نمیشود؛ بلکه کتاب فرض میگیرد که مخاطبش نه فقط جوینده حقیقت، بلکه مداخلهگر در جهان است.
بخش تعبیر خواب در کتاب نیز همین نگاه را دارد. برخلاف خوابنامههای عامیانه که فقط تفسیر میکنند، در اینجا خواب بهصورت پیامی قابل هدایت در نظر گرفته شده: اگر خواب نیک بود چگونه آن را تثبیت کنی، اگر بد بود چگونه اثرش را برگردانی. یعنی حتی در خواب نیز انسان منفعل نیست، بلکه فاعل بالقوه است؛ کافی است بداند با چه لفظ یا رفتار یا نوشتهای پاسخ دهد.
وجه دیگر کتاب، طب روحانی-جسمانی است. برای بیماریها، نه داروهای گیاهی تجویز میشود، نه روشهای مدرن؛ بلکه نوعی درمان دوگانه پیشنهاد میشود: ذکر + نماد. یعنی جسم و روح در دو جبهه با هم دست به کار میشوند. برای تب، لرز، سردرد یا حتی بستهشدن بول کودک (!) روشهایی هست که اگرچه امروز ممکن است عجیب بهنظر برسند، اما در نظام فکری زمان خود ترکیبی از پزشکی تجربی و پزشکی رمزی محسوب میشدهاند.
رویکرد کلی کتاب به جهان، اعدادی و حرفی است. جهان از نگاه سرالمستتر، شبکهای است از تناسبات حروف و اعداد. هر اسم، هر فرد، هر رویداد، حتی هر مکان، عدد خاصی دارد که اگر با عدد دیگری جمع یا تفریق شود، واکنشی ایجاد میکند. به زبان امروز، میشود گفت کتاب جهان را همچون یک کُد بزرگ میبیند؛ کسی که کد را بشناسد، میتواند واقعیت را بازنویسی کند.
از نظر لحنی، کتاب لحنی متفرعن یا فخرفروشانه ندارد؛ برعکس، در بسیاری از جاها هشدار میدهد که اگر «بیاذن» یا «بیطهارت» یا «بینیت صحیح» دست به این علوم بزنی، نهتنها شکست میخوری، بلکه ممکن است به نتیجه معکوس برسی. یعنی در کنار وجه عملی، نوعی اخلاق باطنی و مسئولیتپذیری معنوی نیز القا میکند. این نشان میدهد که سرالمستتر، هرچند کتاب قدرت است، اما قدرت بیقید را تشویق نمیکند.
در یک نگاه کلی، میتوان گفت که سرالمستتر نه فقط کتابی برای استفادهکنندگان علوم غریبه است، بلکه سندی از یک طرز فکر تاریخی است. نشان میدهد انسان قدیم چگونه با جهان گفتگو میکرد، نه از راه مشاهده علمی یا استدلال فلسفی، بلکه از راه خطاب و پاسخ، از راه نوشتن روی کاغذ و انتظار کشیدن برای واکنش عالم.
این کتاب را نمیتوان با یک بار خواندن شناخت. نه به این خاطر که سخت است، بلکه چون هم متن است و هم آینه؛ هرکس چیزی از درون خودش در آن میبیند. برای یکی کتاب دعاست، برای دیگری اطلس رمز، برای دیگری دفترچه کنترل سرنوشت، برای دیگری فقط یک اثر فولکلور. و شاید راز ماندگاریاش همین باشد: کتابی است که هرکس به اندازه ظرف خودش از آن بهره میگیرد — یا در برابرش خاموش میماند.