قهرمان

کتاب قهرمان نوشته جک لندن

در مقابل آنها فرش هايي زيبا با نقش و نگارهاي گوناگون روي زمين گسترده شده بود. آنها از بدو ورود دو قالي بروكسلي برگزيده بودند ولي فرش هاي كرك دار و جالب ديگري نيز نظر آنان را بسوي خود مي كشيد٬ براي آنها مشكل بود مفتون زيبايي آن قالي ها نشوند٬ اما قيمت قالي ها آنها را دچار ترس مي نمود. مدير فرش فروشي محبت كرده بود و خود شخصا به كار آنها رسيدگي مي كرد. اما جنويو خوب مي دانست كه مدير اين كار را فقط به خاطر دوستي و ارادتي كه به جو داشت انجام مي داد٬ پس بي جهت نبود كه هنگام بالا آمدن به طبقه فوقاني٬ پسرك آسانسورچي نگاه مشتاق و ستايشگرانه خود را به جو دوخته بود …