دانلود کتاب شیر و خورشید نشان سه هزار ساله اثر ناصر انقطاع
آدمی از نخست نه سخن گفتن میدانست و له نوشتن و با گذشت سده ها و سالها آرام آرام توانست آواهایی را از گلو بیرون بدهد و به آنها، معنا ببخشد، و برخی از نیازها و خواستهای ساده ی خویش را به همگنان خود، بفهماند.
`بر این پایه سخن گفتنهای نخستین پدران ما بسیار بسیار ساده بود، و شاید از ده بیست نشانه و آوا، فراتر نمیرفت و در آن روزگاران به بیش از آنهم، نیاز نبود. ولی رفته رفته بانگیزه ی نیازها و خواستهای گوناگون و گسترش رفتارها و دانسته ها گفتار نیاکان جنگل نشین و کوه نشین ما نیز گسترده تر و پیچیده تر شد. تا جایی که نیاز به نوشتن پیدا کردند که خواستهای درونی خود را به کسانی که رو به روی شان نیستند نیز برسانند.
نوشته های آدمیان نخستین هم مانند گفتارهای آغازین ایشان بی ماده و اندک بود و از چند نگاره ی ساده فراتر نمی رفت. بدینگونه که هنگامی که میخواستند از گله و رمه ی خود سخن بگویند، سر یک گاو را می نگاشتند و زمانی که میخواستند اندوه خویش را به خواننده برسانند. نگاره ی یک چشم را که اشکی از کنار آن می چکید () بر سنگ یا پوست می شدند و...
پس بود که نگاره نویسی پیکتوگراف PICTOGRAPH) پایه واژه نگاری و وات نویسی روز به روز گسترده تر و پچیده تر شد، تا به امروز رسید که برخی از پژوهندگان برآنند که یکد و هشت گود خط و دبیره ونوشتاره در سراسر جهان و در میان مردم گیتی روا .است با اینه، هنوز نگاره نویسی" و "نماد نگاری SIMBOLOGRAPH یا بهتر بگوییم نماد پردازی و سمبول سازی" از میان نرفته و بسیاری از نشانه هایی را که گرداگرد مود میبینیم، تنها یک نماد هستند که شاید برخی از آنها چندین برگ نوشته را به ما باز میگویند.
برای نمونه در هر جا که یک خاج () را برنگ. امو میبینید که بر روی پهنه ی سپید رنگی نگاشته شده بیدرنگ نام سازمان صلیب سرخ جهانی در مغزتان نقش میبندد، و بیاد همه ی کارهایی که این سازمان برای یاری دادن به آسیب دیدگان از زمین لرزه و جنگ و دیگر آسیبهای بزرگ انجام میدهد، چه رسانیدن چادر و خوراک و دارو و چه دیگر ابزارهای زیستی و چه خون رسانی و درمان آسیب دیدگان می افتید.
در ولی اگر دم این خاج (صلیب) را اندکی بیشتر به سوی این بکشیم و به ریخت راستین خاج درآوریم (4) و رنگ آنهم سرخ ،نباشد دیگر ناد صلیب سرخ جهانی نیست و نشانه ی دین ترسا (مسیحیت) و کلیسا و گورستانهای ترسایان است.
جاییکه هر دو دارای یک ریشه ی نگاره ای هستند. همانگونه که نماد دو سه بر درهم فرو رفته (1) بیدرنگ به شما می فهماند که این نشان ستاره ی داوود و نماد دین یهود و پیروان این دین است. همچنین کارخانه های بزرگ سازنده ی خودرو در جهان نیز هر یک نشانه و نمادی را برای کالای خود برگزیده است که بر پیشانی خودرو، یا بر سیر پشت آن کوبیده شده است و این نشان و ،نماد همه ی ویژگیهای از خودرو و کارخانه و کشور سازنده آن را بر شما باز میگوید.
کار تمادسازی از اینهم پیشتر رفته و گهگاه تنها یک رنگ با شما سخنها می گوید و کار چندین واژه و چند برگ نوشته را میکند. این ویژگی را در نشانهای راهنمایی و رانندگی و در چراغهای راهنمایی سر چهار راهها و سه راهها دیده و ازموده ایم که هنگامی که بر سر چهارراه میرم، و چراغ سرخ است.
این رنگ سرخ به ما فرمان ایست میدهد و می گوید: چون راه، از سوی دیگر و خودروهای دیگری که به سوی چهارراه می آیند باز است، و بیم برخوردهای مرگ آفرین میرود میباید بایستی تا آن خودروها بآسانی بگذرند و هنگامی که رنگ چراغ سبز شد براه بیفتی و اگر از دستور من سرپیچی کنی چه بسا که جان خود را از دست بدهی همه ی این دستور و فرمان تنها و تنها در رنگ سرخ چراغ راهنمایی نهفته است. ما در زندگی روزانه ی خود از این نمادها و نماد سازیها که جای سخنها و نوشته ها را گرفته اند بفراوانی میبینیم چه در فرودگاهها چه در فروشگاهها چه در بیمارستانها چه در خیابانها چه در میهمانخانه ها و چه... و چه... که پرداخی به یکایک آنها سخن را به درازا می کشاند. پرچم ها بزرگترین نمادها بزرگترین و استوارترین نمادها در زندگی کنونی آدمیان، درفش ها و ترجم های ملت ها هستند.
زمانی که ما ایرانیها سه رنگ سبز و سپید و سرخ را در کنار یکدیگر میبینیم، خود نا آگاه کشورمان و آنچه را که به کشورمان و هم میهنانمان وابسته است. بیادمان می آید. خزر زیبان دماوند سربلند آبادان داغ روستاهای سرسبز و روستاییان پاکدل تهران گسترده و شلوغ بیابانهای خشک شوره زار لوت پاسبان سر چهارراه دانشگاه تهران میدان تره بار پایین تهران مسجد شیخ لطف الله سپاهان آرامشگاه حافظ تبریز دلاور کرانه های دل انگیز گیلان و مازندران مادر بزرگ و داستانهایش پدر بزرگ و پندهای خردمندانه اش دوستان همدل کهن و... و... و سخن کوتاه همه چیزهایی که با جان و روان و تن و اندیشه ی ما، جوش خورده متن یار - تبدیل عکس به متن فارسی, اند و پیوندی ناگسستنی دارند با دیدن این سه رنگ در کنار هم، در مغزمان رژه می روند. جادویی نهفته است.
برای خرید کتاب شیر و خورشید نشان سه هزار ساله نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
همانگونه نیز زمانی که پیکره ی شیرنری که خورشیدی بر پشت، و شمشیری اخته را در دست دارد در برابرمان میبینیم بیاد سازمانهای اداری و دیوانی سرزمینمان. به یاد ارتش مان به یاد پاسگاههای مرزیمان بیاد جشنهای بزرگ و آیین بندی هایمان با پرچم و این نشان می افتیم. این تنها برون کار است.
در جاییکه این سه رنگ و آن نشان دهها برابر بیشتر از آنچه را که ما با دیدنشان بیاد میآوریم پشتوانه ی تاریخی و فرهنگی دارند که بدبختانه کمتر کسی از ما ایرانیها به آن اندیشیده ایم و بسان کوههای یخی هستند که تنها اندکی از آنها از آب بیرون است و بخش بزرگشان در زیر آب است.
راستی آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که این پرچم این رنگها و این نگاره و نشان از کجا و در چه زمانی پیدا شده اند؟ چگونه و چرا و کی رنگهای سبز و سرخ و سپید را برگزیده ایم و پیش از آن درفش ما چه رنگهایی داشته؟ و چرا و در چه تاریخی شیروخورشید و شمشیر نشان ملی و رسمی ما شده است؟ و آمیختن این سه با یکدیگر چه معنایی دارد؟ بدبختانه بیش از نود و نه درسد از ما ایرانیها نمیتوانیم حتا به یکی از این پرسش ها پاسخ بدهیم و یکسره به این اندیشه هم نیفتاده ایم که بدانیم این رنگها و این نشان چه معنایی دارند و چه رازها و پشتوانه های تاریخی را در خود نهفته اند. اگر گهگاه پژوهندگانی به این راه گام نهاده اند
بیشترشان (نه همه ی آنها پندار پردازی کرده و با گمان و اگر و ،شاید خواسته اند انگیزه هایی برای پنداشته های خود بتراشند. براستی اگر یک بیگانه از ما معنای نشان شیروخورشید و شمشیر، و پیشینه ی تاریخی آن و معنای سه رنگ سبز و سپید و سرخ را بپرسد چه پاسخی برای او داریم؟
در این نوشته ی بسیار فشرده کوشیده شده است که تا آنجا که میشود، با برگه و سند و با سودگیری از پیشینه ی باورهای دینی و فرهنگی و تاریخی ایران راز رنگهای پرچم سرزمینمان و معنا و انگیزه راستین جای گرفتن نشان شیروخورشید و شمشیر بر روی آن برای خوانندگان و هم میهنمان روشن و گفته شود. نخستین پرچم ،ایران چه ،بود و چه رنگ داشت؟ ایران سالها و سالها سده ها و سده ها دارای درفش و پرچم بوده است.
نخستین پرچمی که از اور دار مردانه ادای را امری نام برده شده. درفش کاویانی است و همان کوره او ۱۲۰۰ کابیش میدانند، زمانی که مردم از ستم و بیداد آزی دهاک به ننگ اندید کرد اهنگری دلاور بنام "کاوه" را گردد. و او پیش بند چرمین خود را بر سر چوبی کرد تا به جان رسیدگان از نامردمی و ستمگری های آژی دهاک در پیرامون آن گرد آیند.
فردوسی می گوید: از آن چرم گاهنگران پشت پای بهوشند هنگام زخم درای همان کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه زبازار برخاست کرد در حقیقت این درفش تنها برای گردآوردن مردم در یک نقطه یا یک بخش از شهر برپا شد. و زمانی هم که مردم جنبش را آغازیدند همه با دیدن این نشانه ده پیشاپیش آنان در حرکت بود بدنبال آن رفتند و کاخ بیداد فرمانروای خونرم را درهم کوبیدند بر این ،پایه تنها یک نشانه و یک راهنما برای گروه پیرو کاوه . و پس. و آنگاه بود که پیشوای ایشان کاوه ی دلاور "فریدون را به پادشاهی رسانید.
فریدون که از تیره ی پاک ایرانی بود بپاس کوششهای مردم و دلاوری های کاره ی آهنگر فرمان داد تا آن پاره چرم را بنام نماد استقلال، و نشانه ی نیروی گوینده ی انقلابی مردم با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و در و گوهر بدان. بیفزایند و آن را درفش کاویانی نامید و پرچم رسمی و . سمی و ملی خود کرد. فردوسی در بخشی از شاهنامه بهنگام نبرد رستم با افراسیاب از این درفش باد می کند و می گوید: بپرسید از آن زرد پرده سرای درفشی درخشان به پیشش بهای به گرداندرش زرد و سرخ وبنفش زهر گوشه ای پرکشیده درفش چوافراسیاب آن درفش بنفش نگه کرد با کاویانی درفش بدانست کان پیلتن رستم است سرافراز وز تخمه ی شهرم است ....
بدینگونه نخستین پرچم ایران پدید آمد. براین ،پایه نخستین رنگهای پرچم ما زرد و سرخ و بنفش بوده اند، بی انجام نگاره ای ویژه بر روی آن دیده شود. باز هم از فردوسی می خوانیم: