دانلود کتاب ماموریت در تهران : یادداشتهای سروان اریک زیگفرید

 

 وقتی بعد از 48 ساعت کار مداوم اطاق کارم را در مرکز اداره دوم ستاد ارتش ترک کردم آنقدر خسته و کوفته بودم که فاصله بین اداره و خانه ام را در روی نیکمت عقب اتومبیل بخواب رفتم.

ساعت یک بعد از نیمه شب بود و دو روز و دو شب بود که من با کمک قهوه و داروهای مختلف با خستگی مبارزه کرده بودم پرونده مهمی را که رسیدگی آن بمن محول شده بود مطالعه کرده گزارشی برای پیشوا آماده نموده بودم.
همسرم بعد از ظهر آن روز تلفن کرده و گفته بود:
اریکمثلا در مرخصی هستی؟
و من جواب داده بودم که برای آدم هائی مثل ما مرخصی معنی ندارد.معهذا به او قول داده بودم که بمحض پایان کار بخانه بازگردم و فردای همان روز از برلن به دوسلدورف برویم و یک یا دو هفته در خانه کوچک خودمان در مایباخ اشتراسه استراحت کنیم.
در حالیکه اتومبیل با سرعت بطرف خانه میرفت من در حالت خواب و بیداری فکر میکردم که فردا شب همین وقت در دوسلدوف خواهم بود و پس فردا که یکروز یکشنبه است پسرم و دخترم را بباغ ملی خواهم برد و در حالیکه انها از سرسره ای که برای بچه ها درست کرده اند سر میخورند در کنار همسرم خخواهم نشست و پیپ کهنه ام را زیر لب خواهم گذشات و یک رمان پلیسی جلوی رویم باز خواهد کرد که هر وقت دلم خواست بخوانم و هر وقت دلم نخواست انرا ببندم.

برای خرید کتاب ماموریت در تهران : یادداشتهای سروان اریک زیگفرید نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

دانلود کتاب ماموریت در تهران : یادداشتهای سروان اریک زیگفرید