دانلود کتاب تاریخ ماقبل ماد اثر امیرحسین خنجی

 

اطلاعمان از تاریخ ایران ماقبل ماد علاوه بر اندک یافته‌هایی که در کاوش‌های باستان‌شناسی آمده است به اساطیر و داستان‌های تاریخی محدود می‌شود؛ و تا زمانی که دولتی در ایران بر سر کار بیاید که به بازشناسی گذشته‌های ایران علاقه نشان بدهد و باستان‌شناسان و تاریخ‌نگاران را تشویق کند که با کاوش‌های دلسوزانه و بازخوانی داستان‌های تاریخی و اساطیرمان دست به بازشناسی و تفسیر تاریخ ایران در سده‌های پیش از تشکیل دولت ماد بزنند.

بزنند، مطالعه تاریخ واقعی تمدن ایرانیان برای ما از زمانی شروع می‌شود که دولت ماد تشکیل شد و با دولت آشور در ارتباط قرار گرفت. اطلاعات ما از تاریخ ماد نیز، چنانکه پایین‌تر خواهیم دید در حال حاضر به همان اسناد و مدارکی محدود می‌شود که شاهان آشوری از خودشان برجا گذاشته‌اند، به علاوه گزارش اندکی که هرودوت در تاریخ خویش آورده است.

گوتی‌ها و لولوبی‌ها در اسناد بازمانده از دوران آگادی و آشوری از قبایلی نام برده شده است که در ناحیه آذربایجان و کردستان و کوه‌های زاگروس تا لرستان کنونی می‌زیسته‌اند. یکی از اینها قبایل «گوتی» است که در سده‌های آخر هزاره سوم پیش از مسیح در نواحی شرقی کردستان کنونی می‌زیسته و تشکیلات سیاسی و نظامی نسبتا نیرومندی داشته‌اند. نام گوتی را اکادی‌ها و آشوری‌ها به اینها داده‌اند و معنایش مشخص نیست اینکه نام اصلی اینها چه بوده نیز اطلاعی باز نمانده است. نام آنها در گزارش‌های کشورگشایان میان‌رودان تا سده ششم بم و تا زمانی که پادشاه ماد تشکیل شد به طور ناپیوسته در میان است.

گاه نیز در اسناد آشوری به سرزمین ماد «سرزمین گوتی‌ها» گفته شده و به جای قبایل ماد از قبایل گوتی نام برده شده است. یعنی نام مادها و گوتی‌ها را به جای هم به کار برده‌اند که معلوم می‌دارد گوتی‌ها و مادها هم‌ریشه بوده‌اند علت اینکه نام اینها وارد اسناد بابلی و آشوری شده آن است که شاهان میان‌رودان از دیرباز درصدد دست‌اندازی بر سرزمین‌های اینها بوده‌اند.

اسناد برجامانده در میان‌رودان نشان می‌دهد که در سده‌های آخر هزاره دوم پیش از میلاد میان آنها و نیروهای آگادی جنگ‌هایی در گرفته، آنها در یکی از جنگ‌ها در حوالی ۲۲۱۵ پیش از میلاد نارام‌سین آگادی (نواده‌ی سارگون اول) که به منطقه‌شان لشکرکشی کرده بود را به قتل رسانده و به دنبال آن بخش جنوبی میان‌رودان را گرفته و «نیپور» (پایتخت مقدس سومر) را به تصرف درآورده‌اند و شاهشان کتیبه‌ای به زبان اکدی به مناسبت این پیروزی در نیپور از خود برجای نهاده است. این امر به مهاجرت جماعت‌هایی از گوتی‌ها به درون میان‌رودان انجامید. آنها از آن پس به عنوان قوم فاتح، برای حدود صد سال در سومر حکم راندند و نسل‌های بعدی‌شان اندک اندک در مردم منطقه حل شدند.

در کتیبه‌ای که یک شاه سومری در سده‌ی بعدی برجای نهاده خبر از آن داده شده که گوتی‌ها مردم سومر را بر ضد یکدیگر شوراندند و احکام شرعی را خوار داشتند و برای... فرمان‌های خدایان حرمتی باقی نگذاشتند معنای دیگر این نوشته آن است که آنها نظامی را برقرار کردند که نظام بهره‌کشی سابق را که بر احکام دینی سومریان استوار بود از میان بردند و بردگان را برضد اربابان شوراندند. این اصلاحات به نابه‌سامانی اوضاع در سومر انجامید، و اثر این نابه‌سامانی در کتیبه دیگری آمده که خبر از آن می‌دهد که معلوم نیست چه کسی شاه است و چه کسی فرمانبر است. یعنی گوتی‌ها با آمدنشان نظام ارباب و بردگی را برهم زده‌اند و به بردگان آزادی داده‌اند و تفاوت طبقاتی مبتنی بر احکام شرعی که پیش از آنها بر جامعه حکم‌فرما بود را از میان برداشته‌اند. تحولی که پس از دوران حاکمیت اینها در سومر ایجاد شد را نیز باید ناشی از تأثیر فرهنگ عدالت‌گرایانه اینها بر سومریان دانست.

چنانکه می‌دانیم «عشتار» یکی از خدایان مردم شمال میان‌رودان بوده است. این نام ریشه سامی ندارد و می‌تواند تلفظ واژۀ «استار» و «استر» باشد که یک لفظ خالصاً آریایی است. شاید بی‌جا نباشد اگر گمان کنیم که پرستش آناهیته در هزاره سوم پم توسط گوتی‌ها به میان‌رودان راه یافته و سامی‌های میان‌رودان همان نام آریایی بر این ایزدبانو اطلاق کرده او را به لفظ خودشان عشتار نامیدند زیرا اکنون که رازهای زبان‌های کهن اقوام سامی کشف شده ما تقریباً مطمئن‌ایم که واژهٔ عشتار در زبان‌های سامی ریشه ندارد و اصل آن می‌بایست که واژه آریایی استار بوده باشد نخستین قومی که بعدها در اتحادیه ماد از آنها نام برده شده است همین قوم گوتی بودند که در اسناد آشوری در عبارتی خشمگینانه از آنها با نام گوتیهای بی خرده نام برده شده است. در اسناد بابلی نیز به طعنه اشاره شده که گوتیها به زیر پای شاهان ماد افتادند (یعنی به اطاعت شاه ماد در آمدند).

وقتی نشانه های بازمانده از این قبایل را بررسی میکنیم متوجه می شویم که گوتی ها مردمی آریایی بوده اند که از زمانهای بسیار دوری در غرب فلات ایران جاگیر بوده اند، و بعد هم وارد اتحادیه ماد شده اند که هم نژاد و هم زبانشان بوده اند. از این رو گوتی ها را باید نخستین قبایل شناخته شدۀ ایرانی در غرب فلات ایران دانست که در هزاره سوم پم در این منطقه دارای تمدنی بودهاند؛ و خدایشان نیز آناهیته (ناهید) بوده که یکی از خدایان بسیار دیرینه ایرانیان است. انتشار پرستش عشتار (استار) در میان رودان نشانه ای از نفوذ فرهنگ این قبایل آریایی در میان اقوام میان رودان است.

سرزمین اصلی گوتیها کردستان کنونی بوده است. سرزمین وسیعی در غرب فلات. گردوخ» بوده است. کردها قومی خالصاً آریایی اند. اگر کاوش‌های باستان‌شناسی در این منطقه صورت بگیرد شاید بتوان به پیوند تاریخی میان مردمی که شاهان میان‌رودان به آنها نام گوتی داده‌اند و کردها دست یافت و چه بسا که بتوان نام اصلی این قبایل را در میان یافته‌های باستان‌شناسی به دست آورد؛ مردمی که نیاکان بخشی از کردهای امروزی بوده‌اند. یکی دیگر از جماعات ساکن در غرب فلات ایران قبایل «لولوبی» بوده که در همسایگی گوتی‌ها در منطقه کرمانشاه کنونی به سوی جنوب تا مرزهای کشور عیلام می‌زیستند و دارای تمدن نه چندان پیشرفته و نوعی دولت بوده‌اند. لولوبوم نامی بوده که آگادی‌ها به این مردم داده بوده‌اند، و شاید معنایش کوه‌نشینان باشد ما از نام اصلی این مردم اطلاعی نداریم. نشانه‌های بازمانده بر دل کوه‌ها خبر از وابستگی این مردم در پایان هزاره سوم بم به دولت اکادمی می‌دهد؛ یعنی سرزمینشان بخشی از کشور آگاد را تشکیل می‌داده است. به عبارت دیگر، اکادی‌ها سرزمین اینها را اشغال کرده و شاه آنها را دست‌نشانده خویش کرده بوده‌اند. کتیبه‌ای از نارام سین آگادی که پیش از کشته شدنش به دست گوتی‌ها نوشته شده، خبر از تسخیر سرزمین‌های لولوبی‌های کوه‌نشین و باج‌گذار کردن مردمش داده است. یکی از شاهان لولوبی که «آنوبانینی» نام داشته، حوالی ۲۲۰۰ پم سلطنت می‌کرده است.

 

 برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

 

این پادشاه که بر روی صخره‌های نزدیک سرپل ذهاب نقش برجسته‌ای از خود برجای نهاده است، رخت آگادی در بر دارد و نشان داده که پرستنده «عشتار» است که همان آناهیته باشد. در این نقش، تصاویر ۹ امیر شکستخورده و اسیر نشان داده شده که شش تای آن‌ها در یک صف در زیر پایش در حرکت‌اند؛ دوتای دیگر را عشتار در حالی که مهار در بینی‌هایشان نهاده به طرف آنوبانی نی می‌کشد و یکی دیگر در زیر پای آنوبانی نی افتاده و او پا بر سینه‌اش نهاده است.

یکی از اسیران صف شش نفره که در پیشاپیش دیگران در حرکت است، کلاهی بر سر دارد که کاملاً شبیه همان کلاهی است که در آینده شاهنشاهان ایران بر سر نهادند؛ آرایش موی او در پشت گردنش نیز به همان شکل است. باستان‌شناسان دربارۀ این نقش برجسته توضیحی ندارند؛ ولی همسانی کلاه امیر اسیر شده با کلاه شاهان بعدی ایران باید نشانگر پیوند میان این امیر اسیر با مردمی بوده باشد که در آینده شاهنشاهی ایران را ایجاد کردند. کلاه‌های اسیران دیگر عموماً به شکل کلاه‌های حاکمان محلی در میان‌رودان قدیم است، ولی ظاهر چهره‌شان به شکل ایرانیان باستان است نه مردم میان‌رودان. این تصویر نشان می‌دهد که در حوالی ۲۲۰۰ پیش از مسیح ایرانیانی که بعدها بخشی از اتحادیه قبایل ماد را تشکیل دادند در نواحی غربی فلات ایران دارای نوعی پادشاهی در مقیاس کوچک بوده‌اند. به عبارت دیگر، در نیمه دوم هزاره سوم پیش از میلاد نخستین نشانه‌های تشکیل سلطنت ایرانی در غرب فلات ایران را در اینجا توان دید.

ولی همسایگی این منطقه با دولت‌های بسیار نیرومند میان‌رودان امکان ادامه این سلطنت را نداده و انوبانینی که دست‌نشانده اکادی‌ها بوده مناطق پیرامون را به قلمرو خویش افزوده و به یادگار پیروزی‌هایی که در لشکرکشی‌ها نصیبش شده نقش یاد شده را بر دل کوه از خود برجا نهاده است. نام این کوه را نیز کوه پادیره نوشته، و این نوشته به مثابه سند مالکیت او بر این منطقه است. به نظر می‌رسد که او از جای دورتری به اینجا لشکرکشی کرده و اینجا را گرفته و نقش پیروزی‌اش را برجا گذاشته است. به نظر می‌رسد که انوبائی پس از آنکه نارامسین به دست گوتی‌ها کشته شد و میان‌رودان را آشوب فراگرفت در این منطقه سلطه خویش را گسترش داده باشد. در اسناد عیلامی از مردمی که در این منطقه می‌زیستند با نام «پالاهوتوپ» یاد شده است. اینها مرزهای عیلام را مورد تعرض قرار می‌دادند. اشیائی در لرستان از زیر زمین بیرون آمده که معلوم می‌شود جزو غنایمی بوده که این پالاهوتوپ‌ها از عیلامی‌ها غنیمت کرده‌اند. روی یک تبر نام شیلهک ان شوشیناک، شاه قدرتمند عیلام در اواخر هزاره دوم (پم) حک شده است و معلوم می‌شود که از جنگ ابزارهای این شاه بوده و احتمالاً او در یکی از حمله‌هایش به منطقه اینها شکست یافته و این تبر از جمله غنایمی بوده که اینها پس از شکست او به غنیمت گرفته و به عنوان یادگار افتخارآمیز پیروزی بر شاه متجاوز عیلام نگاه داشته‌اند.

نگهداری وسائل مربوط به شاهان دیگر در قدیم یک رسم معمولی و یادآور افتخار بوده است. هم لولوبی و هم پالاهوتوپ نامه‌هایی است که بیگانگان به این مردم داده بودند. ما نمی‌دانیم که نام حقیقی آنها چه بوده است. ولی به هر حال، آنها را می‌توان نیاکان لرهای کنونی به حساب آورد و سلطنت انوبانینی در اواخر هزاره سوم پیش از مسیح را نخستین سلطنت یک قبیله بومی غرب فلات ایران دانست که توسط نیاکان لرهای کنونی تشکیل شده و چندی بعد توسط کاشی‌ها که از شمال آنها آمده بودند برچیده شده است. در سده‌های متأخرتر سلطنتی به نام الی پی در همین منطقه تشکیل شده که احتمالاً مرکزش کرمانشاه کنونی بوده است. کشور الی پی از ناحیه جنوب با مرزهای دولت عیلام همسایه بوده است.

 

دانلود کتاب تاریخ ماقبل ماد