دانلود کتاب جنگ سرنوشت ساز قادسیه و پی آمدهایش اثر امیرحسین خنجی

 

 

عربستان سرزمینی بود کم آب و گیاه با جمعیتی بزرگ که امکان زیستن در آن دشوار بود، و اتحاد ساختگی و زورکی قبایل پراکنده عرب که به زور شمشیرهای جهادگران مدینه حاصل شده بود هر آن ممکن بود که از هم بپاشد؛ زیرا قبایل مجبور بودند که برای حفظ یا حصول زمین و چراگاه و منابع زیستی به دوران ستیزه های قبیله بی برگردند. گرچه سرزمینهای دروني عربستان بیابانی و کم آب و گیاه بود ولی عربستان یک جمعیت بزرگ چند میلیونی داشت؛ زیرا بلاهای طبیعی زلزله، سیل و با قحطی که معمولاً در سرزمینهای تمدنی جمعیتها را کشتار میکرد در عربستان رخ نمی داد؛ و علت اینکه عربستان دارای یک جمعیت چند میلیونی بود همین بود. عمده جمعیت عربستان در یمن و در شرق عربستان جاگیر بودند.

بیشترین تراکم جمعیتی عربستان در یمن بود آمار قبایلی که در فتوحات اسلامی از یمن بیرون آمده به عراق و ایران و شام و مصر خزیدند و در گفتارهای بعدی خواهیم شناخت نشان می دهد که یمن در آن زمان حدود دو میلیون جمعیت داشته و بیش از یک میلیون از مردم یمن در خلال دو دهه پس از آغاز جهانگیری عرب به سرزمینهای شام و مصر و عراق و ایران کوچیده اند و این را در این کتاب به مناسبت، خواهیم دید. عربستان در این زمان از نظر جمعیتی به وضعی رسیده بود که هیچ راهی جز آن نداشت که بخش بزرگی از جمعیتش را به بیرون از مرزهایش پرتاب کند؛ یعنی بخش بزرگی از قبایل به هر حال میبایست به سرزمینهای بیرون از مرزهای عربستان میخزیدند. این وضعی بود که در تاریخ جهان بارها و بارها اتفاق افتاده بود و در هر دوره بخشی از جماعات بشری به سبب کمبود موارد و منابع زیستی مجبور شده بودند که دسته جمعی به درون سرزمینهای دور و نزدیکشان بخزند خزش جماعات آریایی به درون هند و اناتولی و اروپا در دورانی از تاریخ باستان یکی از نمونه های این خزش بشری بود که مطالعه گران تاریخ با آن آشنایند. خزشهای بزرگ جماعات ترک از سده پنجم هجری به بعد به درون ایران و اناتولی نمونه دیگری از این خزشهای جماعات بشری است.

در میان همه جابجاییهای بزرگ تاریخی اقوام جهان جابجايي قوم عرب ویژگی منحصر به فردی داشت زیرا زیر پرچم عقیده ایدئولوژی) و با هدف گسترش عقیده در سرزمینهای دیگر صورت گرفت. سرزمینهای ماورای فرات جنوبی در جنوب عراق کنونی که دنباله طبیعی عربستان به شمار می رفت از دیرباز و از عهد شاهنشاهی پارتیان جایگاه بخشی از قبایل عرب بود و در درون مرزهای ایران قرار داشت دولت ساسانی برای کنترل قبایل عرب دو اتحادیه بزرگ از این قبایل در منطقه تشکیل داد که در زمان شاپور دوم ساسانی در هم ادغام شده تشکیل امارتی دادند که ایرانیان آن را شورستان و عربها حیره نامیدند مرکز این امارت شهر نجف در جای نجف کنونی بود ریاست این اتحادیه در دست قبیله یمنی بنی لخم قرار گرفت که در زمانی از دوران پارتی به آن منطقه کوچیده بودند. بنی لخم در سده ششم مسیحی به دین مسیح درآمدند و مذهب یعقوبی داشتند. ۱۳

یک افسر ایرانی همیشه به عنوان فرماندار منطقه در حیره مستقر بود. نام این افسر در آغاز سلطنت خسرو پرویز را فرخان شاهمرد نوشته اند فرخان نام خاندانی و شاهمرد لقب او بوده در حوالی سال ۶۰۸م، و در میان پیشروی های سپاهیان ایران در شام امیر حیره که نعمان ابن منذر بود مورد خشم خسرو پرویز قرار گرفت و ریاست حیره از لخمی ها گرفته شد. در علت این امر نوشته اند که عدی ابن زید - شوهر دختر نعمان و مشاور دربار ایران در امور عربستان با نعمان اختلاف یافت، و نعمان از عدی نزد خسرو پرویز بدگویی کرد و اجازه گرفت که عدی را گرفته به زندان کند خسرو به او اجازه داد آزادی عدی را صادر کند خسرو فرمان آزادی او را به دست یک شخصیت عرب برای نعمان فرستاد، ولی عدی را نعمان در زندان خفه کرد و مبالغ هنگفتی رشوه به فرستاده داد تا برای دربار گزارش برساند که عدی پیش از این مرده بوده است.

نامه نی نیز به دربار نوشت و از آنکه غفلت او سبب شده که عدی در زندان بمیرد پوزش خواهی و تقاضای بخشایش کرد، و به دربار پیشنهاد داد که زید پسر عدی به جای پدرش به عنوان مشاور دربار در امور عرب منصوب شود. زید ابن عدی وقتی به دربار ایران راه یافت ترتیباتی چید و خسرو را از نعمان به خشم آورد. پس از آن به نزد نعمان رفت و او را بیم داد که خسرو از او در خشم است. به دنبال آن نعمان را خسرو به دربار طلبید ولی نعمان از بیم آنکه خسرو قصد به درباره اش دارد از نجف گریخته به میان قبایل طی رفت رئیس طی در آن زمان حاتم طائی بود). رؤسای طی به او گفتند که ما نمیخواهیم به خاطر تو مورد خشم خسرو واقع شویم و به او پناه ندادند.

او سپس به ذی قار - سرزمین بنی شییبان رفت و هانی ابن مسعود شیبانی رئیس بنی شیبان که کارگزار ایران بود او را نزد خود پذیرفت خسرو از فرار نعمان در خشم شد، و هانی این مسعود چون این را شنید به نعمان مشورت داد که بهترین راه آنست که به تیسپون برود و خود را به دامن شاه اندازد شاید مورد بخشایش قرار گیرد نعمان ناگزیر به تیسپون رفت زید ابن عدى مأمور تحویل گرفتن او شد و او به زودی سر به نیست گردید. گویا خسرو فرمود تا او را در خانقین به زندان کردند و او در زندان مرد و گویا او را به زیر پای پیل افکندند. ۱۴ پس از آن حیره زیر اداره مستقیم دربار قرار گرفته توسط افسری با سمت مرزبان اداره می شد.

 

برای خرید کتاب جنگ سرنوشت ساز قادسیه و پی آمدهایش نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

سرپرستي بخش اصلي حيره - شامل سرزمینهای نجف و دیوانیه و کربلا و انبار کنونی به دو مرد مسیحی سپرده شد یکی اباس ابن قبیصه رئیس یک طایفه از قبایل طی، و دیگر عبد المسيح ابن عمرو ابن بقيله رئیس یک طایفه از قبایل ازد (مثل یزد) ۱۵ این هر دو قبیله مسیحی و یعقوبی مذهب بودند برای لخمی ها که روزگار درازی حاکمان مقتدر حیره بودند و داستان داد و دهش امیرانشان ورد زبانهای قبایل سراسر عربستان بود که در کتابهای ادب بازتاب یافته است از این پس قدرت و شوکتی نماند نظارت بر بخش شمالی حیره که بالاتر از انبار کنونی واقع میشد نیز به قبایل ایاد و تغلب سپرده شد که دامنه هاشان تا بیابانهای حران و نصیبین در شرق سوریه کنونی می رسید.

منذر پسر نعمان پس از کشته شدن پدرش مردان قبیله اش را برداشته قصد بیابان شرق رود اردن کرد. حارث ابن ابی شعر غسانی (امیر دمشق و اردن برای جلوگیری از او بیرون شد. در نبردی که در جایی به نام عین آباغ در شمال عربستان میان دو طرف در گرفت منذر کشته شد و حارث سرش را به دمشق برد در دنبال این خبر آمده که وقتی حارث به دمشق برگشت حسان ابن ثابت اهل مدینه که چند سال بعد شاعر پیامبر اسلام شد برای دیدار او به دمشق رفته بود و در ستایش او و نکوهش لخمی ها سخن سرود و حارث جایزه بزرگی به او داد .

۱۶ برچیده شدن امارت حیره که کنترل کننده نقل و انتقال قبایل شمالی عربستان بود حیره را وارد رقابتهای قبایلی عربهای جاگیر در بیابانهای حیره کرد و قبایل بنی بکر که در شرق و شمال شرق عربستان جاگیر بودند به صدد دست اندازی بر زمینهای پر آب و گیاه جنوب فرات برآمدند.

این تلاش چند سال بعد به رخدادی انجامید که در تاریخ عربستان به نام وقعه ذی قار شهرت یافت و همین پیش آمد بود که دروازه های حیره را بر روی قبایل دور دست تر گشوده آنها را به مرزهای جنوبی عراق نزدیک کرد یادهای عربها از جنگ ذی قار آشفته و مبهم و آمیخته با افسانه و زیاده گویی است تاریخ دقیق این رخداد نیز معلوم نیست. مؤلف البدء والتاريخ نوشته که جنگ ذی قار در سلطنت پوران دخت اتفاق افتاد. ۱۷ رخدادهای بعدی نشان میدهد که این سخن درست است و این جنگ در میان آشفتگیهای ناشی از کودتای منجر به کشته شدن خسرو پرویز در ایران و در سال هفتم یا هشتم هجری رخ داده است.

ذی قار منطقه نی بود در درون سرزمین حیره در جنوب فرات در فاصله نه چندان دوری از مرکز امارت حیره و اندکی پائین تر از قادسیه و پائین تر از جایی که بعدها کوفه شد. بنی شیبان شاخه ای از اتحادیه قبایل بنی بکر برای چرای دامهاشان در این زمینها رفت و آمد داشتند. گویا از نعمان ابن منذر اجازه یافته بودند که تابستانها برای چرای دامهاشان به زمینهای غربی بصره بروند. ریاست قبایل بنی شیبان در زمان خسرو پرویز در دست قیس ابن مسعود بود که به نوشته بلاذری از جانب خسرو حاکمیت سرزمین طف بیابانهای واقع در غرب بصره کنونی را داشت. بنی شیبان از کویت کنونی که سرزمین اصلی شان بود تا زمینهای غربی جایی که بعدها بصره شد پراکنده بودند لخمی ها تا وقتی حاکمیت حیره را داشتند اینها و دیگر قبایل را نیرومندانه کنترل میکردند و جلو هرگونه ستیزه و رقابت قبایلی بر سر زمینهای حیره را می گرفتند و هیچ قبیله تی به فکر تجاوز از حدودی که برایش تعیین شده بود نمی افتاد. اما اکنون اوضاع دیگرگون شده بود و حیره عرصه رقابتهای قبیله یی بود.

بنی شیبان شاخه تی از اتحادیه بنی بکر و از دسته بندی ربیعه بودند و با دسته بندی قبایل یمنی اختلافها و ستیزه های سنتی داشتند ایاس این قبیصه طائی که از دسته بندی یمنی بود تصمیم گرفت که با کسب اجازه از دربار ایران بنی شیبان را در ذی قار نابود کند و راه خزیدن دیگر قبایل ربیعه به درون حیره را برای همیشه بربندد. برای این منظور پیکی به اشاره او به نزد رئیس بنی شیبان هانی ابن مسعود رفته گفت که از طرف شاهنشاه فرستاده شده است تا به او ابلاغ کند که بنی شیبان باید از این منطقه بروند با روساشان خود را تسلیم کنند تا به پایتخت برده شوند که شاهنشاه درباره شان تصمیم بگیرد رئیس بنی شیبان از بیم آنکه به فرجامی شبیه رئیس لخمی ها گرفتار آید تصمیم به ماندن و مقاومت کردن گرفت و طوایف دیگری از بنی بکر نیز به آنها پیوستند.

سپاه حیره متشکل از جنگجویان قبایل درون حيره طی و آباد و تغلب) به فرماندهی دو افسر ایرانی از فرماندهان قرارگاههای نظامی منطقه که نامهاشان را ها مرز و گلاب زین نوشته اند به ذی قار گسیل شد تابستان بود و گرمای سخت شیبانیها در زمینی دور از آب موضع گرفتند و مقادیر زیادی آب برای خودشان تهیه کردند که برای دو هفته شان کافی بود

. رئیس قبیله ایاد که از دسته بندی ربیعه و همریشه بنی شیبان بود با گروهی از مردانش در سپاه حیره بود و شب پیش از آغاز نبرد به رئیس بنی شیبان محرمانه پیام فرستاد که ما فردا در حین نبرد تن به فرار خواهیم داد. روز بعد که جنگ آغاز شد ایادیها به وعده شان وفا کرده تظاهر به شکست نموده از برابر شیبانیها گریختند شیبانیها طبق نقشه ای که از پیش کشیده بودند پس از ساعتی زد و خورد تظاهر به شکست کرده پشت داده رو به بیابان نهادند و سپاهیان حیره آنها را دنبال کردند شیبانیها در جائی بی آب که از پیش برای کمینگاه تعیین کرده بودند ایستاده با آنها وارد نبرد شدند مردان یک طایفه از بنی تغلب نیز گرچه در سپاه ایران بودند ولی چونکه از دسته بندی ربیعه و با شیبانیها همریشه بودند تمایل به جنگیدن با شیبانیها نداشتند گزارشها میگویند که هر دو فرمانده ایرانی و بسیاری از سربازانشان کشته شدند و بقیه از بیم آنکه در گرمای بیابانی هلاک شوند دست از نبرد کشیده بازگشتند.

جنگ - عملاً به پیروزی بنی شیبان انجامیده بود که از آن پس در ذی قار ماندگار شدند. سخن سرایان قبایل بنی بکر درباره پیروزی شان چکامه هایی سرودند که خبر از پیروزی عرب بر عجم میداد؛ زیرا با سپاهیان ایران روبه رو شده و پیروز درآمده بودند. این سروده ها در میان قبیله ها دهان به دهان شد و وقتی به مدینه رسید پیامبر اکرم - شادمانه - گفت این نخستین جنگی است که در آن عرب از عجم انصاف گیری کرده و به تولای من نصرت یافته است. ۱۹ گفتیم که این رخداد مربوط به سال هفت یا هشت هجری است. در سال ۱۱ه در میان اوجگیری آشفتگی اوضاع سیاسی در ایران و عراق، بنی شیبان به فرماندهی مثنا ابن حارثه که پس از درگذشت هانی ابن مسعود به ریاست قبیله رسیده بود تلاش برای دستیابی بر زمینهای پربارتر حیره در نزدیکیهای فرات را تشدید کردند.

 

 

 

 

دانلود کتاب جنگ سرنوشت ساز قادسیه و پی آمدهایش