دانلود کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل ترجمه محمد قاضی
در سیر وقایع تسریع می شود. مرز بعدی بسیار نزدیک یعنی یک سال بعد از ان سانحه است. آقای گایاک به من تلفن می کند و از من خواهش می کند که در شهر سری به محضر او بزنم.
وقتی به میعادگاه می رسم محضردار حاضر نیست و یکی از کارمندان او مرا به دفتر کارش که کسی درانجا نیست هدایت می کند.چون محضردار خواهش کرده است که به انظار او بمانم روی یک صندلی راحتی چرمی می نشینم. حتما قبل از من بسیار کسان با وحشت ضرر و زیان نشیمن خود را روی این صندلی گذشاته اند.
لحظاتی خالی به انتظار می گذرد. چشمانم را به دور اتاق می گردانم و انرا سخت حزن انگیز می بینم. پشت سر میز آقای گایاک از بالا تا پایین کشوهای زیادی در دیوار دیده می شود که حتما پرونده های مربوط به اموات در انها ضبط است. اینها مرا به یاد قوطیهایی می اندازد که در کولومباریوم خاکستر مرده ها را در ان نگاه می دارند. این هم یک نوع جنون ادمها است که می خواهند همه چیز را بایگانی کنند.
برای خرید کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل ترجمه محمد قاضی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
پرده ها به رنگ سبز تیره اند.روی دیوار پارچه سبز کشیده اند. کازیه های روی میز سبزند و بالاخره چرم رویه میز کار اقای محضردار هم سبز است. روی میز در کنار یک دوات بزرگ طلاما چیزی می بینم که توی ذوق می زند و سخت مرا مجذوب کرده است. موش مرده ای است محبوس در یک ظرف شفاف مثل شیشه اورا نیز بایگانی کرده اند.
دیدگاهها
باتشکر
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا