دانلود کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد ترجمه کریم امامی
یکشنبه صبح که ناقوس کلیسای دهکده های کنار ساحل به صدا در می اید جهان و دلبران جهان به خانه گتسبی برمی گشتند و روی چمنش خندان می درخشیدند.
دختر خانم ها لابلای کوکتل ها و گل هایش می لولیدند و می گفتند : قاچاق مشروب می کنه.یه دفعه آدم کشته همون کسی رو که فهمیده بود برادر زاده فون هیندنبورگ و پسر عموزاده شیطونه. جونی بی زحمت یه دونه گل سرخ بچین بده من یه چکه اخر هم بریز تو اون جام بلور.
یک بار در حاشیه های سفید برنامه حرکت قطارها اسم کسانی را که در ان تابستان به خانه گتسبی امدند نوشتم.
حالا دیگر این برنامه کهنه شده و تاهای ان از هم گسیخته است بالای ان نوشته اند: این برنامه از پنجم ژوئیه 1922 معتبر است اما هنوز نام های رنگ پریده را می توانم بخوانم و اینها بهتر از کلی گویی من می می توانند تصویری از کسانی که مهمان نوازی گتسبی را می پذیرفتند و بدین ترتیب خراجی پنهان به صورت بی اطلاعی مطلق از چند و چون احوال او به وی می پرداختند به شما بدهند.
از ایست اگ بنابراین چستر بکرها می امدند و لیچ ها و ادمی به اسم بنسن که او را از دانشگاه می شناختم.و دکتر وبستر سیوت که تابستان پیش در مین غرق شد.و هورن بیم ها و ویلی ولترها و تمام افراد خانواده ای که بلاک بک نام داشتند و همیشه در یک گوشه جمع می شدند و هرکس نزدیک شان می شد مثل بز دماغ شان را برایش بالا می گرفتند .
ایمی ها و کریستی ها و ادگار بیور که شایع است موی سرش یک بعد از ظهر زمستان بی هیچ دلیل یکباره سفید است.
کلارنس اندایو یادم می اید ساکن ایست اگ بود.
فقط یک بار امد شلوار گلف سفید پوشیده بود. و توی باغ با مردک بی کاره ای به نام اتی دعوا کرد. از جاهای دورتر لانگ ایلند چیدل ها می امدند و او ار.پی. شردرها و استون وال جکسن.
سنل سه روز پیش از ان که زندان برود انجا بود و روی اتومبیل گرد ریگی گتسبی چنان مست ایستاده بود که دست راستش زیر اتومبیل بانو
برای خرید کتاب گتسبی بزرگ برای خرید نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.