دانلود کتاب لاله برافروخت اثر اسماعیل فصیح

 

بچه ها بلند شدند-مصطفی و جمشید.سحر بود.وضو گرفتند و نماز خواندند.لباس پوشیدند و خودشان را با دقت وسواس آمیز ساختند.هنوز هوا گرگ و میش بود که از خانه بیرون آمدند. از پس کوچه های قنات آباد انداختند بالا.برای کاری که می خواستند انجام دهند نه روشنی روز را می خواستند و نه شلوغی شهر را.
از بازارچه قوام الدوله زدند جلوی کوچه مسجد قندی و بعد از کوچه وزیر دفتر انداختند پشت مسجد سید نصرالدین از پاچنار توی بازار. از پشت مسجد شاه امدند بالا-طرف پامنار وعودالاجان و سرچشمه و بالاخره پشت مسجد سپهسالار.
سایه روشن روز تیره و ابرالود کم کم روی شهر پخش می شد.

 زیر نیم تنه ها و شلوارهای گشاد و خاکی رنگ دور کمرهایشان هرکدام دوازده کانتینر فلزی کوچک پراز گاز نیتروگلیسیرین بسته بودند. مکانیسم هر دستگاه به یک فیوز دوتاتور وصل بود. سرفیوز چاشنی دار در یکی از جیبهای شالوارشان بود. حاضر بودند گو اینکه می ترسیدند و امید زیادی هم نداشتند.

 

برای خرید کتاب لاله برافروخت  نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

 

 

دانلود کتاب لاله برافروخت