دانلود کتاب لاله برافروخت اثر اسماعیل فصیح
بچه ها بلند شدند-مصطفی و جمشید.سحر بود.وضو گرفتند و نماز خواندند.لباس پوشیدند و خودشان را با دقت وسواس آمیز ساختند.هنوز هوا گرگ و میش بود که از خانه بیرون آمدند. از پس کوچه های قنات آباد انداختند بالا.برای کاری که می خواستند انجام دهند نه روشنی روز را می خواستند و نه شلوغی شهر را.
از بازارچه قوام الدوله زدند جلوی کوچه مسجد قندی و بعد از کوچه وزیر دفتر انداختند پشت مسجد سید نصرالدین از پاچنار توی بازار. از پشت مسجد شاه امدند بالا-طرف پامنار وعودالاجان و سرچشمه و بالاخره پشت مسجد سپهسالار.
سایه روشن روز تیره و ابرالود کم کم روی شهر پخش می شد.
زیر نیم تنه ها و شلوارهای گشاد و خاکی رنگ دور کمرهایشان هرکدام دوازده کانتینر فلزی کوچک پراز گاز نیتروگلیسیرین بسته بودند. مکانیسم هر دستگاه به یک فیوز دوتاتور وصل بود. سرفیوز چاشنی دار در یکی از جیبهای شالوارشان بود. حاضر بودند گو اینکه می ترسیدند و امید زیادی هم نداشتند.
برای خرید کتاب لاله برافروخت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب بعد از عروسی چه گذشت اثر رضا براهنی
بیرون در بیرجندیه با دست راست از جیب شلوار نظامی اش چشم بند را در آورد و زد به چشم رحمت.رحمت اول کورمال کورمال و دستپاچه و بعد به اهنگ قدمهای نسبتا سریع بیذجندیه براه افتاد. می دانست که زنش پذیرفته است که طلاق بهترین راه است. تازه داشت عاشق زنش می شد که مجبور شده بود از او جدا شود. رحمت فهمیده بود که ادم اول عاشق می شود بعد عشق ناگهان فروکش می کند و اگر سلیقه ها و خلق و خوهای طرفین باهم سازگار بود عشق دوباره بر می گردد و همه چیز را در دلنشین و شیرین می کند.پیش از دستگیری دقیقا در یک خمچون وضعی با زنش قرار داشت.
در سه چهار هفته اول ملاقات با زنش احساس کرده بود که عاشق شده. ناگهان لبخند می زد در اینه خود را نگاه می کرد لباس مرتب تر می پوشید خود را تمیز نگه می داشت.
و نسبت به هر قسمت تنش که زهره دست زده بود احساس کنجکاوی می کرد.عشق اورا نسبت به تنش کنجکاو کرده بود. پیش از انکه زهره را ببیند مثل این بود که اصلا چشم نداشت. زهره به او گفته بود که چشمهای او عجیب در او اثر گذاشت و او اول عاشق چشمهای او شد و بعد عاشق جاهای دیگر.
رحمت به چشمخایش پس از این حرفهای زهره طوری نگاه می کرد که انگار چشمهای سبزش متعلق به یک ادم دیگر است.و یا اصلا متعلق بصورت ادمها نیست.بلکه چیزی است عتیقه که اول در طول سی و چهار چنج سال قدرش شناخته نشده و حالا به دست یک عتیقه شناس استاد کشف شده راز و رمزش خوانده شده است.
برای خرید کتاب بعد از عروسی چه گذشت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید.و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب سایه روشن اثر صادق هدایت
روزبهان مثل اینکه در حال طبیعی نبود از دو سه کوچه تنگ و تاریک گذشت چشمهایش بروشنائی لرزان فانوس خیره شده بود بدون اینکه به اطرافش نگاه بکند. همینکه دم در خانه اش رسید نوکرانش تعظیم کردند و در باغ باز شد. صدای آبشار و هوای نمناک از آن بیرون آمد. زرین کمر غلام مخصوص روزبهان جلو رفت و بی انکه چیزی بگوید کاغذ بسته ای بدست او داد. روزبهان کاغذ را گرفت و مانند اینکه فکرش جای دیگر بود همینطور رفت و زرین کمر بدنبالش افتاد.از دالانهای پیچ در پیچ گذشت جلو در اهینی رسید. زرین کمر انرا باز کرد در سنگین اهنین که روی ان نقش و نگارها و کنده کارهای هندی باز شد. روزبهان داخل تالاری شد و زرین کمر نیز پشت سر او وارد شده در را از پشت بست.
برای خرید کتاب سایه روشن اثر صادق هدایت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب داریوش یکم پادشاه پارسها اثر پیتر یولیوس یونگ ترجمه داوود منشی زاده
اولین زد و خورد طلایه ها از مرکز تمدن های جنوبی بسیار دور بودند. نتیجه این شد که اقوام شمالی در اروپای مرکزی و روسیه جنوبی بر طبقاتی از مردم مسلط شدند و آنها را فرا پوشیدند که با جنوب مربوط و در حقیق واسطه بین شمال و جنوب بودند. این مردم اقوام دایره تمدن سفال های نواری و در قسمت اعظم از نژاد دیناری بودند. در اینجا اهمیتی داشتند و با تمدن های جنوب و همچنین با مناطق شرق دور مربوز بودند. کولتور دهقانی انها بسیار اصیل و مترقی بود و حس هنر خاص نژاد دیناری آنرا تقویت میکرد و در جوار آن نیز استعدادات روحی و عقلانی فراوانی داشتند.از این راه نژاد شمالی نه تنها فضای بیشتری تحصیل کرد و برجاده های جنوب مسلط شد بلکه برد بزرگتر این بود که هسته شمالی با خون دیناری ترکیب شده در حالیکه هردو از حیث خون بهم نزدیک بودند ایجاد یک قدرت قومی عجیبی میسر گردید.در این قدرت قومی همه آن استعداد آنی مجسم بودند که طبیعت میتواند بصورت سلاح برای ارتقاء انسان بدست او بسپارد.
برای خرید کتاب داریوش یکم پادشاه پارسها اثر پیتر یولیوس یونگ ترجمه داوود منشی زاده نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دانلود کتاب شب یک شب دو اثر بهمن فرسی
من عاشق این رمانم ‘ شب یک شب دو
همینطور عاشق نویسنده ش : بهمن فرسی
چه اشعارش’ چه نمایشنامه هایش
و چه داستانهایش و از دید من یکی از ده نویسنده بزرگ معاصر ایرانی است.
قصه آشنایی من با این کتاب قصه جالبیست
من کارشناسی ارشد تئاتر میخوندم
و درسی داشتیم به نام تئاتر ابزورد یا عبث نما
که استادمان ناظرزاده کرمانی سعی داشت برای این مهم که عبث نما ربطی به عبث گرا ندارد
و اساسا هرآنکس که پوچی را نمایش میدهد دلیل برای گرایشش نیست
مثلا شخصی که راجع به اعتیاد فیلم میسازد نباید گرایش به اعتیاد داشته باشد
یا راجع به فحشا و …….
و بزرگان دنیای ابزورد از ژان ژنه ‘ اوژن یونسکو ‘ ساموئلبکت و #آرتور_آداموف را مرور میکردیم
تا من از دکتر پرسیدم ما تئاتر ابزورد نداریم
خندید و گفت بقول بهرام بیضایی ما حتی تئاترم نداریم چه برسه به ابزورد
اما بهمن فرسی نمایشنامه ای داره باسم گلدان
که یک نمونه خوب ابزورد
و من تا به آنروز از بهمن فرسی کاری نخوانده بودم پس در پی آثارش گشتم
اولین اثرش کاری بود باسم نبیره های بابا آدم که یک شعر بود و فقط پنجاه نسخه چاپ شده بود و مابقی اثارش را بسختی پیدا کردم
برای خرید کتاب شب یک شب دو اثر بهمن فرسی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. وبرای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب هجرت سلیمان اثر محمود دولت آبادی
خانه هوای مرده شور خانه را داشت. سلیمان روی کلگودفرت نشسته بود دستهایش را گذاشته بود سر زانوهایش پنجه هایش را قفل کرده بود به زمین نگاه می کرد و تز چشم هایش می خواست خون بیرون بیاید.معصومه پای تنور نشسته بود و سر دخترش را گذشاته بود به دیوار توی دامنش و قدرت دم در طویله پشتش را داده بود به دیوار روی یک پا نشسته و سرش را روی اینه زانویش گذشاته بود.
غروب گرفته ای بود و آدم هایی دلگیر.خاموشیشان مثل سنگ سنگین بود و بغضشان مثل دوده سیاه.سلیمان از عصر که پا توی خانه گذاشته بود حتی لب نجنبانده بود. روی گلگود نشسته و مثل ماری جفت مرده و پر زهر دور خودش حلقه زده بود.همه چیزش را باخته بود: زنش را.گوساله اش را.کاه هایش را. رعیتیش را و اعتبارش را….
برای زنده بودن دیگر هیچ بهانه ای نداشت.همان طور که سرش پایین بود لب های خشکش را که می گفتی روی هم جوش خورده از هم باز کرد و گفت: اگر گیسوی فاطمه ی زهرا را هم بریده بودم این قدر عذاب نمی کشیدم.
معصومه از پای تنور برخاست دخترش را اورد تو روی جاخواباندش و لامپا را گیراند.هوای خاکستری اتاق شکست و باز خاموشی برقرار شد. سلیمان گفت: می بینی چی می کشم؟هم از در می خورم هم از دیوار .معصومه جواب نداد. دیگر از سایه ی خودم هم خجال می کشم. معصومه به خواری گفت: سلیمان تورا به خدا کوتاهش کن.امشب.سلیمان….حالا دیگه چطوز می توان خودم را تو اینه ی یک دزد نگاه کنم؟ تو دزد نبودی این را همه مردم می دانند سلیمان سرش را بلند کرد و گفت: مردم؟ معصومه سرش را توی یقه اش فرو برد و گفت: خدایا من چه سر پر شوری داشتم
برای خرید کتاب هجرت سلیمان اثر محمود دولت آبادی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب اسرار گنج دره جنی اثر ابراهیم گلستان
از دور میامد.کوه بلند در گرد و در بخار نور آ؛لود آرام مینمود.انگار شفاف و نرم میلغزید.دشت در پیش خالی بود و خط راه دور در افتاب بعد از ظهر برق میانداخت.یک دسته کفتر وحشی که ناگهان جستند در رفتند. تنها صدای بال زدن هاشان در اسمان هنوز می پیچید.مرد یک بسته را محکم بر سینه میفشرد تا در سرازیری که دور برمیداشت مبادا از دستش بیفتد بشکند یا ضرب بردارد.
زرگر زنجیر را نگاهی کرد اما به مرد میاندیشید.با دقتی که میشد اقتضای حرفه اش باشد اما نتیجه توجه بسیارش به مرد بود و اینکه کیست از کجاست چه خواهد شد چه باید کرد زنجیر را از دست مرد از پشت جعبه اینه های مغازه اش گرفت و خوب نگاهش کرد رفت ان را به سنگ محک مالید از شیه میله بلوری آغشته به تیز آب را یواش دراورده روی سنگ کشانید.بعد ان میله را دوباره توی شیه فروبرد و هردو به احتیاط نگاهی به هم کردند و چون نگاهشان بهم افتاد سر دوباره گرداندند.زرگر به سنگ نگاه اندخت.چیزی را که میدانست مطمن هم بود تیزاب تایید کرده بود.
برای خرید کتاب اسرار گنج دره جنی اثر ابراهیم گلستان نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب نمازخانه کوچک من اثر هوشنگ گلشیری
چراغ را پائین کشیدم و گذاشتم پهلوی دستم و دراز کشیدم.حالا همینطور منتظر بودم گوش به زنگ که کی یری پارس می کند. تا کی؟خدا می داند.باز شکر خذا که زنم خوابش برد.اما من همینطور بیدار ماندم.آنوقت بود که شنیدم.نه خیال نمی کردم.اصلا خیالاتی نشده بودم.درست صدای پا بود.نه کسی قدم بزند اصلا.مثل اینکه می پرید روی یک پا. مثل صدای کنده ای بود که به زمین بزنند. انهم صدای کنده ای که سرش را نمدپیچ کرده باشند. تازه صدا تو هوای نبود از زمین بود.از متکا.اما توی هوا؟ خیر نبود.سرم را که از روی متکا بلند می کردم نمی شنیدم.اما تا گوشم را به قالی می گذاشتم حتی به نمد زیر قالی می شنیدم .صدا می امد.پشت سرهم نبود.حتی گاهی فکر می کردم که دیگر تمام شده است یا دور شده اما بعد از چند لحظه نه چند ساعت باز صدای برخورد کنده نمدپیچ شده را با زمین می شنیدم.گوشم را به دیوار هم که گذاشتم شنیدم.نمیدانم کی بود که یکدفعه صدای سگها بلند شد.اول سگهای محله پارس کردند بعد هم پیری.پیری زوزه می کشید درست مثل وقتی که سگها شوم می شوند.
و روبه خانه زوزه می کشند یارو به ماه و ادم تنش می لرزد که نکند سگ بویی برده باشد و همین فردا پس فردا کسی از اهل خانه می میرد.صدا قطع نشده بود.اما دیگر خیلی اهسته بود مثل اینکه نبود.یعنی من برای اینکه نشنوم بلند شدم و نشستم توی رخنخواب نشستم.لحاف را هم دورم پیچاندم و نشستم.اما باز سردم بود.پشت به دیوار ندام می دانستم که از تن دیوار بود که صدا می امد. سگها فقط سپیده زد و پنجره درست و حسابی روشن شد از صدا افتادند.ظهر خبر شدم یعنی مستخدم مدرسه خبرم کرد که دختر کدخدا را توی صحرا پیدا کرده اند. فکر نمی کنم یادت بیاید وقتی رفتی به گمانم هنوز دوازده سال شنده بود.
برای خرید کتاب نمازخانه کوچک من اثر هوشنگ گلشیری نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب سگ ولگرد اثر صادق هدایت
یکی از بهترین داستانهای صادق هدایت بدون تردید داستان سگ ولگرد است که تحت همین نام کتابی از او چاپ شده که در برگیرنده چند داستان کوتاه است که نخستین داستانش داستان سگ ولگرد میباشد. که نویسنده در این اثر بیش از سایر آثارش نماد را برای رساندن هدفش بکار گرفته است.. بشکلی که پوسته خارجی اثر شرحی نمادین و به ظاهر ساده، اما در باطن روایتی از زوال صفت انسانی و گرفتار خشم و بیماری به تصویر می کشاند.و برخلاف سایر اثارش که کارکترهای داستانهایش یعنی شخصیتهای اصلی روایتش انسان میباشد این نوبت ما بک سگ روبرو هستیم که کارکتر نخست داستان و حتی نام داستان را تصاحب کرده. باری سگ با اصالت و نژاد دار ( این سگ اشرافی اسکاتلندی است) که پیش صاحب خود یک زندگی مطلوب را سالها سپری داشته اما از بد روزگارش در یکی از سیاحتهای مالک که سگ را با خود به بیرون برده بر غالب شدن غریزه سگ که بوی جنس مخالف اورا از صاحب دور نموده تا این دوری موجب گمشدن سگ از صاحبش میگردد و سگ که مدتها در پی مالک خود بود در نهایت ناتوان از یک سگ خانگی به یک سگ ولگرد تبدیل میگردد.سگی که تا پیش از این در یک خانه و باغ درست زندگی میکرده و حمایت خوب مالک را در بر داشته حال با چهره تلخ و خشن دنیا روبروست که برای زنده ماندن باید به هر سختی تن دهد.و برای رفع گشنگی باید سرش را در گذر به عابر کج کند و دم تکان دهد که شاید تکه نانی برای رفع گرسنگی حاصل شود.او که در تعبیری انگار انسانی است که از بهشت خود رانده شده. انسانی که در بهشت پی شخالق خود در خوشی بسر میبرده. حال این سگ ولگرد میتواند انسانی باشد که از بهشت رانده شده و برای زنده ماندن تن به هر کاری میدهد. البته این تنها یکی از تعابیری که میتوان از این داستان برداشت نمود. و توصیه میکنم داستان خوانده شود تا خود به برداشت خود از این داستان نمادین برسید. و پس از این داستان تعدادی داستان زیبای دیگر در این مجموعه وجود دارد که در بخش معرفی کتاب سگ ولگرد کامل به دیگر داستانها پرداختیم
برای خرید کتاب سگ ولگرد اثر صادق هدایت نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید.و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دانلود کتاب آدمهای غایب اثر تقی مدرسی
اتاق کار بدون پنجره دکتر تقی مدرسی گرم و گرفته است.روی دیوار تصویر سیاه و سفید مادر و فرزندی سیاه پوست به چشم می خورد.دکتر مدرسی می گوید این عکس را ادوارا ولتی در دوران بحران اقتصادی برداشته است.در سال 1933 سال تولد من.مال زنم بود و من از او خواستم که آن را به من بدهد و اوهم داد
زن دکتر تقی مدرسی آن تایلر یکی از رمان نویسان مشهور آمریکایی است.ده رمان منتشر کرده است.این گفت و گو با مدرسی زمانی صورت میگیرد که اولین رمان او کتاب آدم های غائب به زبان انگلیسی در امریکا منتشر شده است.
دکتر تقی مدرسی 53 سال دارد.(البته این در مقدمه کتاب امده که چاپ چند دهه پیش است ورنه ایشانزاده ۱۳۱۱ – درگذشت ۱۳۷۶
.رییس بخش روانپزکی کودکان در دانشکده پزشکی دانشگاه مری لند است.در 25 سالگی در حالی که درس پزشکی می خواند و رمان اولش با استقبال روبه رو شده بود.در مملکت خودش احساس غریبگی می کرد. زمانی که درباره کودکان یک قبیله عشایری تحقیقات پزشکی انجام می داد مورد سو ظن ماموران امنیتی قرار گرفت و اورا برای پاسخ دادن به یک سلسله پرسش بازداشت کردند.
می گوید: امریکا به نظر من سرزمینی است ان چنان دور و دست نیافتنی بود که خیال هم نمی کردم روزی به انجا برسم. به به ویچیتای کانزاس رفت.برادرش که او هم دمتر است انجا زندگی میکرد من فکر می کردم که اینجا دیگر ناف امریکاست درست وسط همه چیز است.
پس از یک سال و نیم دوره تخصصی را در رشته روانپزشکی کودکان در دانشگاه دوک اغاز کرد و همان جا بود که با زبان شناس و نویسنده سیاه گیسویی به نام ان تایلر اشنا شد این زوج جوان زمان کوتاهی پس از ازدواجشان در سال 1963 به تهران سفر کردند تا با خانواده مدرسی دیدار کنند.توی هواپیما شروع کرد به زبان فارسی حرف زدن .هیچ نمی دانستم که دارد فارسی یاد میگیرد.این راز را پیش خودش نگه داشته بود.
برای خرید کتاب آدمهای غایب اثر تقی مدرسی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.