دانلود کتاب کودک نوین اثر اوشو ترجمه مرجان فرجی

 

آیا کودک میتواند به اندازه والدین حق یک زندگی خصوصی و فارغ از باید و نبایدهای پدر و مادر داشته باشد؟ این یکی از بنیادی ترین مشکلاتی است که انسانیت امروز با آن روبروست آینده بستگی به این دارد که ما چطور این مشکل را حل کنیم انسان پیش از این هرگز با چنین مشکلی مواجه نبوده است انسان برای نخستین بار به سن رشد رسیده است–بلوغی خاص روی داده است–و همانطور که شما بالغ میشوید باید با مشکلات تازه یی دست و پنجه نرم کنید.

آهسته آهسته انسان به موازات پیشرفت خود نسبت به انواع زیادی از بردگی آگاهی یافت اما به تازگی در غرب زمزمه هایی به گوش میخورد که بزرگ ترین بردگی بردگی کودک است جالب است! پیش از این کسی به این فکر نیفتاده بود در هیچیک از کتابهای مقدس دنیا هم از این موضوع ذکری به میان نیامده است. چه کسی فکرش را می کرد ...

کودک و بردگی؟! بردة پدر و مادرش؟! همان ها که دوستش دارند؟ همان ها که خود را قربانی فرزندشان می کنند؟ چه حرف ها! واقعا ً چه جفنگیاتی! اما اکنون همزمان با پیشرفت روانشناسی در زمینه ذهن انسان و عملکرد آن کاملا ً روشن گردیده است که کودک بیش از هرکسی مورد استثمار قرار می گیرد هیچکس به اندازة کودک استثمار نمی شود و البته او در پشت ظاهر فریبنده ای از عشق مورد بهره کشی قرار می گیرد.

و من ادعا نمی کنم والدین از این نکته آگاهند که کودک را به استثمار می کشند بردگی را بر او تحمیلمی کنند زندگی اش را تباه می سازند و او را احمق و بی هوش بار می آورند همة تلاش آنها برای شرطی کردن کودک به عنوان یک هندو یک مسیحی یک جاینی یک بودایی عملی غیر انسانی است آنها از این موضوع آگاه نیستند اما تا آنجا که به حقایق مربوط است هیچ فرقی نمی کند.

کودک به شیوه یی وقیحانه توسط والدین شرطی می شود اما کودک بی دفاع است او به پدر و مادر وابسته است او قادر به سرپیچی کردن فرار کردن یا حمایت از خودش نیست او کاملا ً آسیب پذیر است و به همین دلیل هم به راحتی از او بهره کشی می کنند قراردادی شدن از سوی پدر و مادر بزرگ ترین بردگی در دنیاست باید آن را بکلی ریشه کن ساخت تازه آنگاه انسان قادر خواهد بود برای نخستین بار به راستی و با تمام وجود آزاد باشد چرا که کودکی خودش پدر انسان و انسانیت است اگر به شیوهیی نادرست تربیت شود آنگاه انسانیت به بیراهه می رود.

کودک بذر است:اگر این بذر به دست افرادی خیرخواه افرادی به اصطلاح خیر اندیش مسموم و فاسد شده باشد دیگر کدام انسان آزادی باقی می ماند که به او امیدوار باشیم؟ نه اینطوری رؤیای آزادی و انسان آزاد هرگز به وقوعنخواهد پیوست.

آن چیزی که فکر می کنی داری فردیت1 نیست فقط شخصیت2 است چیزی است که توسط والدین اجتماع و معلمان سیاستمداران و مربیان در شما در طبیعت تان کاشته شده است در اکثر نقاط جهان از کودکستان تا دانشگاه مربی در خدمت گروه های ذینفع است در خدمت تشکیلات استهمة هدفش این است که هر کودک را به نحوی به نابودی و تباهی بکشاند به نحوی فلج کند که او خود را با اجتماع تشکل یافته سازگار نماید.

بله ترسی وجود دارد این ترس که اگر کودکی از همان آغاز غیر شرطی بماند چنان باهوش و چنان هوشیار و آگاه خواهد بود که دیگر سر لوحةزندگی اش عصیان است–و هیچکس خواهان عصیان و سرکشی نیست همه خواستار افراد مطیع و فرمانبردارند.

 

برای خرید کتاب کودک نوین نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

 

پدر و مادر کودک فرمانبردار را دوست دارند و یادت باشد که کودک فرمانبردار تقریبا ً همیشه احمق ترین کودک است کودکسرکش کودکی باهوش است اما هیچ کس برایش احترام و عشق قائل نیست آموزگاران دوستش ندارند اجتماع او را احترام نمی کند او مورد سرزنش است:یا باید با اجتماع کنار بیاید و یا با نوعی 1 . individuality 2 . personality احساس گناه سر کند طبیعتا ً او احساس می کند که پدر و مادرش خوب تا نکرده و آنها را خوشحال نکرده است.

این یادت باشد: مادرعیسی مسیح (ع) ازدست او راضی نبود والدین گائوتاما1 بودا از دست او راضی نبودند آخر در برابرآدم هایی به این باهوشی و سرکشی پدر و مادر چطور می توانستند از دستشان راضی باشند؟! و هر یک با چنان امکانات و استعداد عظیمی به دنیا می آیند که اگر آنان را مهلت و یاری دهند که فردیت خودرا بدون هیچ مانع و مزاحمتی از طرف دیگران به منصة ظهور برسانند ما دنیای زیبایی خواهیم داشت ما بوداها سقراط ها عیسی های بسیاری خواهیم داشت.

ما مجموعة شگرفی از نوابغ در اختیار خواهیم داشت اما نبوغ و خلاقیت کالایی گرانبهاست که در این آشفته بازار بسیار به ندرتدیده می شود نه به این خاطر که نوابغ به ندرت زاده می شوند نه بلکه فرار از فرآیند شرطی شدن اجتماع آنقدرها راحت نیست فقط گهگاه ممکن است کودکی بتواند خود را از چنگ غل و زنجیرهای آن برهاند.

هر کودکی توسط پدر و مادر اجتماع آموزگاران موعظه گران و همة گروه های ذینفع در لفاف–در لایه های متعدد شرطی شدن–پیچیده می شود به او ایدئولوژی مذهبی خاصی ارائه می شود او مجبور است یهودی شود مجبور است مسیحی شود مجبور است هندو شود این به انتخاب خودش نیست و هرگاه کسی را بدون انتخاب خودش به کاری مجبور کردی آن شخص را فلج کرده ایهوش او را تخریب کرده ای به او مجال انتخاب نداده ای به او اجازه نداده ای که هوشمندانه عمل کند تو او را چنان اداره می کنی که فقط ماشین وار عمل خواهد کرد او مسیحی خواهد بود اما او به انتخاب خویش مسیحی نشده است و به راستی اگر به انتخاب خودت نباشد مسیحی بودن چه معنایی دارد؟

1 . Gautama Budha عدة انگشت شماری کهازعیسی مسیح (ع) پیروی کردند کسانی که با او همراه شدند مردمانی شجاع بودند تنها مسیحیان روی زمین همین ها بودند که جانشان را بر سر این را گذاشتند آنها مخالف جریان رودخانه شنا کرده زندگی مخاطره آمیزی را در پیش گرفتند آنان آمادة مرگ بودند نه آمادة سازش. عدة انگشت شماری که با گائوتاما بودا همراه گردیدند بودایی های واقعی بودند اکنون میلیون ها مسیحی و میلیون ها بودایی در سراسر دنیا وجود دارند اما همه قلابی اند همه الکی اندآنها مجبور شدند قلابی باشند –این قلابی بودن بر آنها تحمیل شدآنها ابتدا در لفاف ایدئولوژی مذهبی خاصی پیچیده شده و بعد در لفاف ایدئولوژی سیاسی خاصی بسته بندی گردیدند–به آنها گفته شد هندی هستید چینی هستید آلمانی هستید–ملیتی خاص بر آنها تحمیل شد در حالی که انسانیت یکی است کرة زمین یکی است اما سیاستمداران دوست نداشتند یکی باشد چون اگرکرة زمین یکی باشد سیاستمداران با همة سیاست بازی هایشان از دم باید محو گردند آن موقع همة این پادشاهان و رئیس جمهورها و نخست وزیرها کجا خواهند رفت؟ آنها فقط هنگامی می توانند وجود داشته باشندکه جهان شقه شقه باقی بماند. مذهبی یکی است اما آن موقع چه بر سر پلاک پوپ1 چه برسرهمة شانکاراچاریاها2 بر سر پاپ خواهد آمد؟ چه بر سر همة این افراد خواهد آمد؟

آنها فقط وقتی می توانند به حیات خود ادامه دهند کهادیان مذاهب فرقه ها و مسلک های بسیاری وجود داشته باشند بر روی این کرة خاکی سیصد دین و حداقل سه هزار فرقة مذهبی وجود دارد البته که عرصه برای بسیاری از کشیش ها اسقف ها اسقف های اعظم موبدان شانکارا چاریاهاباز است ولی آن موقع این امکان از بین خواهد رفت... وبه شما می گویم دیانت یکی است و خدا یکی است دیانت با هیچ انجیلی هیچ ودایی هیچ کتابی کار ندارد بلکهباقلبی سرشار از محبت با وجودی هوشمند با آگاهی با مکاشفه گری سر و کار دارد اما آن موقع همة گروه ها ذینفع در فشار مشقت و تنگنا خواهند بود. 1 . Polack pope 2 . shankara charya از این رو پدر و مادرهایی که به تشکیلاتی خاص به ملتی خاص به کلیسایی خاص به تفوقی خاص تعلق دارند مکلفند که ایده های خود را بر کودکان تحمیل کنند... و موضوع عجیب آن است که کودکان همیشه باهوش تر پدر و مادرها از هستند چون پدر و مادرها به گذشته تعلق دارند و کودکان به آینده پدر و مادرها در حال حاضر هم شرطی شده و در لفاف پیچیده اند محبوس در پیله اند آینة دلشان چنان از غبار پوشیده است که هیچ چیز را از خود منعکس نمی سازد نابینا هستند.

فقط یک نابینا می تواند یک هندو یک جاینی یا یک مسیحی مادرزاد باشد و فقط کسی که چشم دارد متدین است او برایخلوت با خدای خویش به کلیسا و معبد و کنیسه نمی رود بلکه میعادگاه او و پروردگار او دل است. او هیچ نوع صورت خیالی مجازی هیچ بت و هیچ خرافه یی را نمی پرستد اما همه اینها را یدک می کشند وقتی کودکی متولد می شود لوح ضمیرش پاک است یک صحفة ذهنی دست نخورده که هیچ چیزی بر روی آن نوشته نشده است زیبایی آن همین است: آینه یی غبار نگرفته او می تواند با وضوح بیشتری ببیند.

مادر: جیمی ببینم وقتی زمین خوردی شلوار تازه ات پایت بود؟جیمی: آره مامان آخر موقع زمین خوردن فرصتی نبود درشبیاورم! معلم کلاس اول داشت برای بچه ها دربارةطبیعت صحبت می کرد واز آن تحت عنوان دنیای اطرافتان نام می برد سپس از هلن کوچولو کهدر ردیف اول نشسته بود سؤال کرد: هلن حالا برای همة بچه هایکلاس بگو آیا تو حیوان هستی یا گیاه یا یکمادة معدنی؟ او فورا ً جواب داد:من هیچکداماز اینهانیستم من یک دختر بچهزندة واقعی هستم! پسرکی که در انتهای اسکله ماهیگیری می کرد وقتی داشت ماهیبه دام افتاده را به طرف خودش می کشید تعادلش را از دست داد و تویدریاچه افتاد چند تا مرد که داشتند همان حوالی ماهیگیری می کردندفورا ً دست به کار شدند و او را از آب بیرون کشیدند. یکی ازآنها پرسید:چطور شد آمدی افتادی توی آب؟

پسرک جواب داد من نیامده بودم بیفتم توی آب آمده بودمماهیگیری! خانوادة بزرگی بالاخره موفق می شوند به خانة بزرگ و جاداری نقلمکان کنند مدتی بعد عموی خانواده از برادرزاده اش می پرسد:ببینم باخانة جدید چطوری؟ پسر بچه جواب می دهد:خوبه بد نیست من و برادرم هر کدام یکاتاق داریم خواهرهایم هم همین طور اما بیچاره مامان هنوز با پدر توییک اتاق گیر افتاده! هر کودکی باهوش شفاف و پاک به دنیا می آید اما ما شروع می کنیم یک مشت جفنگیات بارش می کنیم.

او بسیار بیشتر از پدر و مادر حقدارد چون تازه زندگی اش راآغاز کرده است پدر و مادر در حال حاضر هم زیر باری تحمیل شده قرار دارند افلیج اند و به چوب زیر بغل وابسته اند او حق بیشتری دارد که خودش باشد او به محرمانگی احتیاج دارد اما والدین به او اجازة هیچ نوع محرمانگی نمی دهند آنها از محرمانگی فرزندشان وحشت دارند و مدام در امور کودک فضولی می کنندآنها می خواهند از هر چیزی سر در بیاورند و دربارة هر چیزی نظر بدهند.

کودک به محرمانگی احتیاج دارد چون همة آن چیزهایی که زیبا هستند در خلوت شخصی رشد می یابند یادت باشد این یکی از بنیادی ترین قوانین زندگی است ریشه ها در دل خاک رشد پیدا می کنند اگر آن ها را زیر خاک بیرون بکشی می میرند آنها به محرمانگی احتیاج دارند محرمانگی کامل کودک در رحم مادر در تاریکی و استتار رشد می یابد اگر جنین در حال رشد را به روشنایی–پیش چشم مردم–بیاوری خواهد مرد او به نه ماه اختفا و محرمانگی مطلق نیاز دارد هر چیزی که نیازمند رشد باشد نیازمند محرمانگی است یک فرد بالغ آنقدرها به محرمانگی احتیاج ندارد چون در حال حاضر رشد یافته هست اما کودک به محرمانگی بسیار بیشتری احتیاج دارد ولی به هیچ وجه نمی گذارند به حال خودش باشد.

 

 

 

دانلود کتاب کودک نوین