دانلود کتاب انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه اثر ژانت آفاری ترجمه جواد یوسفیان
زنان ایرانی که در جریان زندگی دشوار و پرفید خود همواره بیش از مردان معروض محدودیت های گوناگون بوده اند به ندرت مجال یافته اند تا در امور جامعه شرکت جویند د میروی عظیم خویش را در توسعه و تغییرات اجتماعی به کار اندازند.
این سرنوشت موجب گردیده است که از یک سو قوای دماغی و شور زندگی خواهی زنها خفه و خاموش شود و از سوی دیگر در همین وضعیت نامطلوب و مقرون به شیره روزی با مردان مقایسه شوند و مورد داوری تاریخ قرار گیرند اما جای بسی خرسندی است که شرایط پیشین در تغییر است و زنان ما نیز همانند توان سایر کشورها به دولت بیداری دست می یابند و برای نیل به حقوق طبیعی و اجتماعی خود می کوشند. براین اساس ملاحظه میکنیم که درست یک قرن پیش یعنی مقارن انقلاب مشروطیت، زنان ایرانی نیز به پیکاری خردمندانه و دامنه دار دست میبازند و مطالبات خود را در حوزه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیش می نهند و بر تحقق آن تأکید می ورزند.
در آن هنگام زنان به خوبی دریافته بودند که برای وصول به آرمانهای والای خویش نخست باید بنیاد خودکامگی را برافکنند و آنگاه به استقرار حکومت قانون دست زنند. زیرا در پرتو آرامش و امنیت که محصول حکومت قانون است آگاهی علمی و فنی دست میدهد و جامعه لسلط خود را بر محیط اعمال می.کند. از این رو زنان در جریان انقلاب مشروطیت با جسارت بسیار پیش تاختند و به پیروزی آن امداد رسانیدند چندان که لباس رزم پوشیدند و حتی بی آنکه مردان مجاهد و فرماندهان ایشان آگاه شوند جنگیدند و نقد زندگی خویش را نیز در این راه در باختند.
هدف زنان رفع تبعیض دیرنده تاریخی در عرصه زندگی اجتماعی خویش بود و برای تحقق این مهم می بایست خود را توانا سازند. اما چگونه این کار امکان پذیر بود؟
از منظر زنان عصر مشروطیت آموزش دختران ایرانی ضرورت داشت زیرا تعمیم سواد و ایجاد مهارتهای لازم برای مشارکت اجتماعی و حضور در جامعه و کسب درآمد به استقلال زن می انجامید و او را از وابستگی به مرد می رهانید.
شگفت نیست که می بینیم زنان در مدت کوتاهی انجمن تأسیس کردند و به انتشار پس نشر به پرداختند و پول گرد آوردند و مهمتر از همه اینها، چهار سال پس از انقلاب مشروطیت علیرغم ناسازگاریهای جامعه سنتی آن روز و مزاحمت های مخالفان آموزش زبان در ایران فقط در تهران و در طی یک سال بیش از شهبت مدرسه دخترانه احداث کردند و به آموزش وسیع زنان همت گماردند. علاوه براین، زنان به منظور احقاق حق رأی که یکی از حقوق مسلم زندگی مدنی به شمار می آمد، مبارزه کردند و برای تصویب آن بر مجلس فشار آوردند.
گفتنی است که برخی از مردان فرهیخته آن روز نیز با جنبش زنان موافق بودند و از آن حمایت میکردند اما اکثر مردان ایرانی، جنبش نسوان و مخصوصاً آموزش آنها را تأیید نمیکردند و از این رو میبینیم که زنان در اغلب موارد ناگزیر بودند که نه تنها با دولت بلکه با مردان و از جمله بستگان ذکور خویش نیز مبارزه کنند. در پرتو این تلاش ها راه ترقی زن در ایران هموار شد به طوری که می توان گفت زنان امروز نیز به اقتضای مادران پیشتاز خود گام بر می دارند و دستاوردهای پرارجی را نصیب خود می سازند. بدون تردید به هم آمدن زنان در قالب انجمنها و تشکلات مردمی که از صدر مشروطه تا به اکنون دوام داشته است میتواند در تشکیل جامعه مدنی مؤثر افتد و حصول آن را امکان پذیر گرداند.
این رساله ترجمه بخشی از یک تحقیق معتبر دانشگاهی است که رویکرد گسترده ای به تاریخ مشروطه ایران از زوایای گونه گون داشته و توسط مردم شناسی فرهیخته و دانشمند خانم ژانت آغازی فراهم گردیده است. امید است مطالعه آن سودمند واقع گردد. «مورگان شوستر (Morgan Shuster) اقتصاد شناسی امریکایی که پس از انقلاب مشروطیت مدنی در ایران زیسته است، در اثر معروف خود موسوم به اختناق ایران که در ۱۹۱۲ مسیحی انتشار یافت، برای نخستین بار گزارش مشروحی از انجمنهای نیمه سری زنان ایرانی که در جریان انقلاب مشروطیت بنیاد گردیدند، در خارج از ایران انتشار داده است. مورگان تلاشها و خدمات ارزشمندی را که زنان ایرانی در جهت تحقق انقلاب مشروطیت به عمل آورده اند میستابد و معتقد است که زنان محجوب ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند، یک شبه ره صدساله پیمودند و به کارهایی چون معلمی و روزنامه نویسی و تأسیس باشگاه زنان و مبارزات سیاسی دست زدند و سرانجام طی چند سال به دستاوردهایی نیل کردند که زنان غربی در طول چند دهه و حتی یک قرن به آن دست یافته بودند.
برای خرید کتاب انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
حدود شصت سال پس از انقلاب مشروطیت نیز، کسانی چون «بدرالملوک بامداد» و «پری» شیخ الاسلامی» و «فخری قویمی» مطالعاتی را درباره زنان مبارزی که رهبری نسوان را در آغاز این جنبش بر عهده داشتند شروع کردند و اطلاعات مهمی فراهم آوردند. گفتنی است که آنچه موجب گردید تا موضوع انجمنهای زنان ایرانی که فراموشی سپرده شده بود بار دیگر مطمح نظر قرار گیرد و ریشه های بومی و ملی آن بررسی شود و به مردم گیتی معرفی گردد، مقتضیات ویژه ای بود که در پرتو انقلاب ۱۹۷۹ در ایران پدید آمد زیرا مقارن انقلاب اخیر بار T دیگر دموکراسی جدیدی در ایران طلوع کرد که در جریان آن انجمنها و مؤسسات زنان نیز سر بر آوردند. یکصد هزار تن از زنان ایرانی از هشتم تا دوازدهم مارس ۱۹۷۹ به یک راهپیمایی تاریخی دست زدند و بدین وسیله مطالبات و خواستهای خویش را طرح کردند.
در این مورد البته محدودیتهایی فرا راه تلاش زنان وجود داشت از جمله اینکه ایشان ناگزیر بودند تا در مقابل بسیاری از چپگرایان ایرانی بایستند زیرا چپ ها یا مخالف مطالبات زنان بودند و یا آنها را نادیده می گرفتند و می گفتند که دم زدن از حقوق زنان یک پدیده غربی است و نه یک جنبش بومی به عبارت دیگر چپها چنین استدلال مسأله. میکردند که حقوق زنان از مسائل جوامع سرمایه داری است و بنابراین در جریان نبرد ملت علیه شاه و حامیان غربی ،او پرداختن به حقوق زنان چیزی جز یک انحراف یا عامل مخل محسوب نمیشود قابل ذکر است که جنبش جدید زنان که به منظور کشف و تبیین زمینههای تاریخی حقوق خود به پژوهش عمیق دست یازید و از منابع گوناگون سیاسی و ادبی سود جست، در همان حال گزارش شوستر را نیز بار دیگر طرح کرد و بدان روح تازه ای بخشید. در این زمینه کسانی به بررسی اسناد پرداخته اند.
«هما ناطق» نوشته های «بی بی خانم استرآبادی» و «تاج السلطنه» را که یکی از شاهزادگان قاجار است و هر دو از مدافعان حقوق زنان در اواخر سده نوزدهم هستند، مورد بررسی قرار داده است تاج السلطنه خود در امور مربوط به انجمنهای زنان مشارکت فعال داشته و تلاشهای ارجمندی به عمل آورده است. محقق ،دیگر عبدالحسین ناهید است که فعالیت وسیع زنان انقلابی ایران را در اواخر سده نوزدهم و آغاز سده بیستم مطالعه کرده است و همچنین تحقیق منگل بیات» تحت عنوان «زنان و انقلاب ایران از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱» درخور ذکر است. گفتنی است که منابع فوق الذکر، مجاهدات زنان را در دومین دوره انقلاب مشروطیت یعنی از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ به خوبی مینمایانند و نشان می دهند که زنان برای دستیابی به حق رأی چه بحث های مهم و پرشوری کرده اند.
نگارنده در جریان بررسی منابع این فصل از کتاب به بسیاری از مقاله ها و گزارشها و نامه هایی که به وسیله زنان ایرانی در طی انقلاب مشروطیت تحریر و انتشار یافته و برجای مانده است، برخوردم و به برکت این منابع، روشن شد که بذر جنبش زنان ایرانی در آغاز سده بیستم و مقارن وقوع انقلاب مشروطیت کشت گردیده است.
در آن زمان، زنان فعال که بسیاری از ایشان به طبقات بالای جامعه وابسته بودند به : به تأسیس انجمن های زنان و مدارس دخترانه و کلاسهای بزرگسالان و مراکز بهداشتی و انواع مؤسسات دیگر دست زدهاند. اینان نه تنها از دولت جدید حمایت مالی دریافت نکردند بلکه همواره با مشکل تراشی های سیاسی دولت مبارزه کردند قابل ذکر است که این زنان پرشور که تعداد آنها نیز اندک بوده است تغییرات قابل ملاحظه ای در جامعه ایران و مخصوصاً در زندگی زنان شهری پدید آورده اند. شماری از زنان روشنفکر ایرانی در جریان جنبش مشروطیت با رهبری مردان در افتادند و در مقابل عناصر محافظه کار ایستادند. زنان گرچه خود حامیان نیرومند مجلس بودند اما در همان حال نانوانی مجلس را در حل مسائل اقتصادی تاب نیاوردند و نمایندگان را به باد انتقاد گرفتند و خواستار فرصتی به منظور شرکت در اصلاحات ملی گردیدند. همچنین طی سالهای ۱۹۰۹ و ۱۹۱۱ درخواستهای دیگری را پیش کشیدند و مثلاً حق طلاق را که در دست مردان بود
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا