کتاب جیمز و هولوی غول پیکردر سال ۱۹۶۱
نوشته رولد دال مشهورترین نویسنده در دهه ۴۰ و ۵۰ برای نوجوانان و بزرگسالان در انگلیس بود
جیمز پسری ست که پدر و مادرش را یک کرگدن که از باغ وحش فرار کرده ، درسته قورت داده بعد از آن جیمز در نزد دو عمه بدجنسش زندگی میکند عمه ها جیمز رو آزار میدهند و از او کار میکشند، یکی از روز ها جیمز که بسیار غمگین است.

در باغچه حیاط با پیرمردی با لباس سبز آشنا میشود، پیرمرد به او تخم های جادویی سبز رنگی به همراه یک دستور العمل خوردنی به اومیدهد، زیرا معتقد است با این کار مشکلات جیمز حل میشود اما جیمز به طور اتفاقی پاکت را بر روی زمین می اندازد و تخم ها سریع جذب زمین می شوند و فردای آن روز هلوی بسیار عظیم در حیاط خانه عمه ها پیدا میشود عمه ها ابتدا میخواهند هلو را بخورند ولی بعد تصمیم می گیرند که هلو را برای نمایش و پول به دست آوردند نگاه دارن ، شب هنگامی که نمایش هلو به پایان میرسد.

عمه ها جیمز را وادار می کنند که برود به حیاط و آنجا را تمیز کند جیمز که در تمام طول مدت نمایش در اتاقش زندانی بوده حالا گرسنه است اما عمه ها به این موضوع توجه نمی کنند .

 

 

جیمز در هنگام پاک کاری متوجه سوراخی در هلو میشود او از فرط گرسنگی برای چند گاز از هلو داخل سوراخ هلوی آبدار و شیرین میشود بعد از چند گاز و خوردن آب شیرین هلو صداهایی از داخل هسته هلو به گوشش میرسد به هسته هلو نزدیک میشود و متوجه میشود دری بر روی هسته قرار دارد وقتی درب را باز میکند و داخل هسته هلو میشود با چند حشره سخن گو آشنا میشود، کفش دوزک ، ملخ ، کرم شب تاب و هزار پا ، عنکبوت ، کرم خاکی و کرم شب تاب ، آنها جیمز را می شناسند از او می خواند که با آنها در هلو زندگی کند و عمه ها را رها کند جیمز این پیشنهاد را قبول میکند.

و فردا صبح هزار پا هلو را از شاخه قطع کرده ، هلوی قلتان به شکل تصادفی عمه ها را له کرده و جیمز و حشرات را به داخل اقیانوس میاندازد حشرات که بسیار ترسیده اند فکر میکنند غرق میشوند اما جیمز به آنها توضیح میدهد که هلو بر روی آب شناور است و سفر خود را با هلو آغاز میکنند، از این به بعد جیمز مغز متفکر گروه میشود .

و همه گوش به فرمان جیمز هستنددر این سفر ابتدا مسافرین عجیب با کوسه ها مواجه میشوند بعد توسط مرغان دریایی به آسمان میروند البته با کمک تارهای خانوم عنکبوت و کرم شب تاب که به مرغ های دریای می چسبد با مردهای تگرگی و برفی و رنگین کمانی مواجه میشوند و همه هم سعی دارند که هلو را بگیرند تا جایی که مسافران به همراه هلو به آمریکا میرسند و زندگی جدیدی رو آغاز میکنند و هسته هلو در میدان شهر به عنوان یادگار قرار داده میشود