آخرین طناب
کتاب داستان ایرانی
منتشر شده در

دانلود کتاب آخرین طناب

کتاب آخرین طناب که توسط امیر عشیری نوشته شده است.اثر فوق در سال هزار و سیصد و چهل و هشت به انتشار رسیده و در نشر کانون معرفت چاپ گشته است.این نوشته با زبان فارسی و دارای تعداد سیصد و هفتاد و پنج صفحه است.امیر عشیری در سال هزار و سیصد و سه به دنیا آمده و از نگارنده های مشهور ایرانی است. . او نخستین نگارنده ی داستانهای پليسي و جنايي به معنی مصطلح و به صورت حرفه اي آن در ايران می باشد. هر اندازه که در بعضی از نوشته ها که پیش از او در عرصه داستان نگاری فعاليت داشته اند رگه هايي از عناصر داستانهاي پليسي موجود است اما در مجموع نمی شود به آنها پليسي نگار و به نوشته هایشان عنوان پليسي و جنايي اطلاق شد. او هم اکنون در موضوعات تاریخی می نگاشت. امیر عشیری برخی اوقات هم‌زمان در دو و سه مجله پاورقی‌های شبه جنایی و پلیسی و جاسوسی چاپ می‌کرد و طرفداران ویژه ی خود را داشت. اولین اثر او در سال هزار و سیصد و بیست و هشت به اسم اعدام یک جوان ایرانی در آلمان به طور پاورقی در مجله آسیای جوان چاپ شد. برای خرید کتاب آخرین طناب به لینک موجود مراجعه نمایید.

آخرین طناب

لیست آثار و کتابهای نویسندگان ایرانی و خارجی
منتشر شده در

امیر عشیری

خرید کتاب های امیر عشیری

 

 

عشیری متولد 1303 نویسنده پاورقی پلیسی و جنایی در مجله اطلاعات هفتگی بود. او یکی از پرکارترین پاورقی نویس های تاریخ ادبیات داستانی ایران است. وی پایه‌گذار ادبیات پلیسی در ایران است. او همچنین در موضوعات تاریخی می‌نوشت. عشیری گاهی هم‌زمان در دو، سه مجله پاورقی‌های شبه جنایی – پلیسی و جاسوسی منتشر می‌کرد و طرفداران خاص خود را داشت. نخستین اثر او در سال ۱۳۲۸ به نام به صورت پاورقی در مجله آسیای جوان چاپ شد. او همچنین در اطلاعات هفتگی و تهران مصور می‌نوشت. محمدعلی جمالزاده، پس از خواندن کتاب “سیاه‌خان” او، آنچنان شيفته قلم او می‌شود که او را “الکساندر دوما”ی ایران می‌نامد. عشیری 58 داستان نوشته است که به غیر از سه مورد آنها مابقی دارای ماجرای پلیسی هستند. او در اواخر عمر پاورقی نویس مجله جدول بوده است. عشیری ادبیات داستانی کنونی را نقد کرده و معتقد است: “سطح پاورقی ها بسیار پایین امده اند یا دختر پولدار است و پسر فقیر و یا برعکس و می توان پایان تمام داستان ها را حدس زد. ضمنا داستان ها پر از اغلاط املای و اطلاعاتی است. متاسفانه در داستان های پلیسی نمی داند چگونه پلیس به دست متهم دسبند می زند. همچنین زنان نمی توانند داستان پلیسی خوب بنویسند مگر اینکه یک آگاتاکریستی در بین آنان پیدا شده باشد.