کتاب های محمود اعتماد زاده (م.ا.به آذین)



محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذیننویسنده و مترجم نامدار معاصر ایرانی بود. شهرت وی از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد. به‌آذین فعالیتهای ادبی خود را از سال ۱۳۲۰، دورانی که قهرمان مجروح دوران جنگ بود، با انتشار داستان‌های کوتاه خود آغاز کرد. نوشته‌ها و داستان‌های کوتاه بیشتری در طول سالیان پسین به رشته تحریر درآورد و با ترجمه آثار بالزاک و شولوخوف و نگارش خاطرات و تجربیاتش از زندان‌های دهه ۱۳۵۰، به حیات ادبی خود ادامه داد

فعالیت‌های ادبی روزنامه نگاری از نخستین عرصه‌های فعالیت ادبی او بود. نخستین نشریه‌ای که نوشته‌هائی از او را چاپ کرد مردان کار بود. در آن زمان او هنوز افسر نیروی دریائی بود و از آنجا که کارکنان ارتش به کلی ممنوع‌القلم بودند، ناگزیر نوشته‌هایش را به نام‌های مستعار به دست چاپ می‌سپرد. نام «م.ا. به‌آذین» را در نشریهٔ مردان کار برای خود برگزید، و محمود اعتمادزاده بیش از شش‌دهه به این نام شناخته و خطاب شد. در همین ایام با روزنامهٔ داریای حسن ارسنجانی نیز همکاری قلمی داشت: «مقاله مى‌نوشتم، داستان مى‌دادم، مصاحبه مى‌کردم. همه بى‌مزد و بى‌منّت.» به مرور و با شناخت بیشتراز آرا و افکار ارسنجانی، راهش از او جدا شد و همکارى‌اش را با او قطع کرد. در اواخر دههٔ ۳۰ سردبیری مجلهٔ ادبی-اجتماعی صدف و هفته‌نامهٔ کتاب هفته و نشریهٔ پیام نو را عهده دار شد. در سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۱ با مسئولیت وی هفته‌نامه‌های سوگند، پیام نوین و اتحاد مردم منتشر شد. او همچنین سردبیر فصل نامهٔ شورای نویسندگان و هنرمندان ایران بود. آنچه او از همه بیشتر دوست می‌داشت، نویسندگی بود. «من نویسندگی می‌خواستم، نویسندگی، کشش دردناک هستی من». نخستین اثر او در سال ۱۳۲۳ به صورت مجموعه‌داستانی به نام پراکنده به چاپ رسید. کتاب بعدی، با موضوع‌های اجتماعی و به سبکی واقع گرایانه، به‌سوی مردم نام داشت. نخستین رمان بلندش، دختر رعیت، در حال و هوای جنبش جنگل سیر می‌کند و نقش پرند سخن از امید و زیبایی‌های زندگی می‌گوید. خانوادهٔ امین‌زادگان پس از آن که دو فصلش در سال‌های ۳۶ و ۳۷ برای نخستین بار در مجلهٔ صدف به چاپ رسید، ناتمام باقی ماند. مهرهٔ مار، شهر خدا و از آن سوی دیوار، داستانی ضد جنگ، از دیگر مجموعه‌داستان‌های به‌آذین در سال‌های پیش از انقلاب ۵۷ هستند. مرگ سیمرغ، ‘‘مانگدیم و خورشیدچهر، سایه‌های باغ، چال و بسیاری داستان‌های کوتاه دیگر، از جمله شماری که در مجلهٔ چیستا چاپ شدند، از دیگر آثار داستانی فراوان او در سال‌های پس از انقلاب‌اند. به‌آذین در عرصهٔ نمایشنامه نویسی هم قلم آزمود. نمایشنامهٔ کاوه (۱۳۵۵) گویای حدیثی باستانی با بیان و شگردهای هنری معاصر است. پژوهش و فلسفه از دیگر عرصه‌های فعالیت به‌آذین بود. قالی ایران (۱۳۴۴) نگاهی به پیشینهٔ قالی دارد و با دیدی پژوهشگرانه به فنّ قالی‌بافی، طرح‌ها و نقش‌های قالی، مناطق قالی‌بافی در ایران و چشم انداز صنعت قالی در ایران می‌پردازد. در کتاب پژوهشیِ گفتار در آزادی (۱۳۴۷) به بررسی جنبه‌های مختلف مفهوم آزادی می‌پردازد. در کتاب بر دریا کنار مثنوی دیدگاه‌های فلسفی خود را بیان می‌کند. عرصهٔ دیگر کار او وقایع‌نگاری و مستندنویسی بود. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۵۱ مهمان این آقایان را نوشت. گواهی چشم و گوش حاصل سفر او به جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال ۱۳۵۹ بود. نامه‌هائی به پسر (۱۳۸۱) مجموعه‌ای است از نامه‌هائی به پسرش زرتشت در فاصلهٔ زمانی انقلاب ۱۳۵۷و چند سال پس از آن. و بالاخره بزرگترین اثر مستندش، از هر دری…، زندگینامهٔ سیاسی-اجتماعی اوست که شامل ۵ کتاب است. تا کنون کتاب‌های اول و دوم این مجموعه به چاپ رسیده اما کتاب‌های بعدی هنوز اجازهٔ انتشار نیافته اند. به رغم علاقهٔ وافر به نوشتن، در درجهٔ اول برای تأمین گذران زندگی، و نیز، به گفتهٔ خودش، «بر اثر فشار جنایتکارانه‌ای که در این روزگار ناخجسته بر اندیشه سنگینی می‌کند»، به اجبار، تا حد زیادی از نوشتن دور شد و در یک «تصادف نیک» به طور جدی پای در عرصهٔ ترجمه گذاشت. «بیکار بودم. ناگزیر پیشنهاد ترجمهٔ باباگوریو اثر بالزاک را پذیرفتم و در کمتر از دوماه آن را تحویل دادم. دستمزدم به هزار تومانی سر می‌زد. گشایشی بود. سپاسگزارم.» از آن پس آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان (بالزاک، رومن رولان، شکسپیر، شولوخف…) را به فارسی شیوائی ترجمه کرد. وسواسش در انتخاب آثار، و روانی و دقت ترجمه‌هایش، به او جای ویژه‌ای در میان مترجمان مشهور ایران داده است. پس از آزادی از زندان نیز، علی‌رغم عوارض شکنجه‌های دوران بازداشت، آثاری از خود برجای گذاشت. زبان نوشته‌ها و ترجمه‌های او فاخر و رنگین است و آهنگ جمله‌ها و واژه‌ها در آن جای والائی دارد. به‌آذین درباره وظیفهٔ هنر و ادبیات گفته است: «... که می‌توان و باید به یاری هنر جامعه را دگرگون کرد و شاعران و نویسندگان در برابر مردم و تکامل اجتماعی متعهد و مسئول هستند...» پیشتر، هنگامی که در زندان قصر بود، در گفتاری با دیگر زندانیان سیاسی، گفته‌بود: «راه دو بیش نیست: یا مزدور و ریزه‌خوار قدرت بودن، فراغت بى‌ثمرش را به زیبائى‌ها آراستن، حق را در پایش قربانی کردن؛ و یا در کنار مردم بودن، امید را در ایشان زنده نگه‌داشتن، دیدگانشان را به زیبائی و حق گشودن. زیرا که زیبائی نیرو است، و حق نیرو است، خاصه در زمینهٔ گستردهٔ زشتی و بیدادی که بر مردم مى‌رود. اما زیبائی و حق به اعتبار آدمى‌ست. پس آدمی و همهٔ آنچه نیاز زندگی اوست، شرط شکفتگی تن و جان اوست، در مرکز ادبیات جای دارد، هسته و مغز زندهٔ آن است.»

 

کتاب های محمود اعتماد زاده یا م.ا. به آذین

    پراکنده (۱۳۲۳)
    بسوی مردم (۱۳۲۷)
    خانوادهٔ امین زادگان (رُمان ناتمام)
    دختر رعیت (۱۳۳۰)
    نقش پرند (۱۳۳۴)
    مُهرهٔ مار (۱۳۴۴)
    قالی ایران (۱۳۴۴)
    گفتار در آزادی (۱۳۴۷)
    شهر خدا (۱۳۴۹)
    مهمان این آقایان (۱۳۵۰، چاپ ۱۹۷۵، کُلن، آلمان)
    از آن سوی دیوار (۱۳۵۱)
    کاوه (نمایشنامه، ۱۳۵۵)
    بار دیگر و این بار… (۱۳۷۰، انتشار: ۱۳۸۸)
    از هر دری… (۱۳۷۱ و ۱۳۷۲)
    مانگدیم و خورشیدچهر
    بر دریاکنار مثنوی و دید و دریافت (۱۳۷۷)
    نامه هائی به پسر (۱۳۸۲)

ترجمه‌ها

    بابا گوریو نوشتهٔ انوره دو بالزاک
    زنبق درّه نوشتهٔ انوره دو بالزاک
    چرم ساغری نوشتهٔ انوره دو بالزاک
    دخترعمو بت نوشتهٔ انوره دو بالزاک
    ژان کریستف نوشتهٔ رومن رولان
    جان شیفته نوشتهٔ رومن رولان
    سفر درونی نوشتهٔ رومن رولان
    زمین نوآباد نوشتهٔ میخائیل شولوخف
    دُنِ آرام نوشتهٔ میخائیل شولوخف
    شاه لیر نوشتهٔ ویلیام شکسپیر
    هملت نوشتهٔ ویلیام شکسپیر
    اتللو نوشتهٔ ویلیام شکسپیر
    استثناء و قاعده نوشتهٔ برتولت برشت
    فاوست نوشتهٔ یوهان ولفگانگ فون گوته
    نامه سن میکله نوشتهٔ اکسل مونته ، ۱۳۷۹، نشر آتیه