دانلود کتاب عالم آرای شاه طهماسب اثر استاد ایرج افشار
او برای نشان دادن اهمیت و تازگی آن دو صفحه ای را که مؤلف مجهول درباره کشتن امیدی طهرانی شاعر نوشته است نقل کرده و به خواننده توجه داده بود که اگر این نوشته با احسن التواریخ روملو و خلاصة التواريخ قمی و عالم آرای منشی تطبیق داده شود نکته های تازه متن روشن خواهد شد.
دو سه سالی بیش از انتشار آن مقاله و آمدن نسخه به کتابخانه مجلس نمی گذشت که در سفری به شیراز نسخه ای خطی زد دوست فاضلم آقای علی اصغر منتظر صاحب - هر کجا هست خدایا به سلامت دارش - دیدم که در تاریخ روزگار شاه اسمعیل و به همان شیوه و سینگ قصه پردازی و نقل گویی کتاب پیشین بود و طبعاً خاطره نوشته گلچین معانی در ذهنم تجدید شد و این مطلب دقتم را جلب کرد که در دوره حکومت صفوی برای نشان دادن نفوذ سیاسی و حکومتی و ترویج و تبلیغ فعالیتهای سیاهی و مجاهدتهای متوالی برای حفظ حقوق و حدود و ثغور کشور نویسندگان و نقالانی بوده اند که وقایع و حوادث را به اسلوب قصه خوانی برای مردم توضیح می داده اند تا علاقه و محبتشان نسبت به صفویه تزاید گیرد.
همان وقت از منتظر صاحب خواهش کردم که چون این دو کتاب، دو متن «بی بدیل» (Unique) است و ارتباطی هم قطعاً میان آن دو هست حتماً می باید به چاپ برسد. مخصوصاً ازین روی که برای دوره های دیگر تاریخ ایران ازین گونه داستانهای تاریخی» نداریم و هر چه داستان تاریخی هست یا ناظر به دوره های اساطیری و حماسی است و یا افسانه پردازی صرف، پس به او پیشنهاد کردم که متن را برای چاپ شدن در سلسله متون فارسی»، زیر نظر احسان پارشاطره آماده کند او خودم تصمیم کردم که متن مربوط به شاه طهماسب را به چاپ برسانم.
اما او توفیق پیدا کرد و چنانکه انتظار می رفت متن را آراسته کرد و به نام عالم آرای شاه اسمعیل به چاپ رسانید (تهران، ۱۳۱۹). پس از انتشار عالم آرای شاه اسمعیل» که به کوشش علی اصغر منتظر صاحب و بر اساس چهار نسخه شناخته تا آن موقع منتشر شده بود دو روایت دیگر از همان گونه داستشرانی درباره شاه اسمعیل به چاپ رسید. یکی آن است که مرحوم دکتر یدالله شکری به نام « عالم آرای صفوفه بر اساس شش نسخه منتشر کرد (تهران بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۰۰) و دیگری چاپ عکسی نخهای است به نام جهانگشای خالقان (تاریخ شاه اسمعیل) که با مقدمة دكتر الله منا مضطر در اسلام آباد پاکستان جزو سلسلة انتشارات مرکز التحقيقات فارسی ایران و پاکستان به چاپ رسیده است.
اما کاری که من در صدد بودم به انجام برسانم چون استنساختی به کندی پیش می رفت در آن روزگاران به سرانجام برسید و سالها به تعویق افتاد تا اینکه دو سال پیش بر سر آن اوراق نیمه کاره باز آمدم و استتاح آن بخشی از متن را که باز مانده بود به پایان مردم آقای اصغر عبداللهی (مدیر دنیای کتاب) از راه تاریخ دوستی پذیرفت که به چاپ برساند و اینک به دست آقای سعید قایعی حروف چینی شده است و چاپ میشود.
نسخه خطی عالم آرای شاه طهماسب به اندازه ۲۲/۱ ۱۲/۷۳ در ۱۸۵ برگ است به خط نستعلیق نایخته ای از قرن یازدهم و بر روی کاغذ نخودی رنگ آهار مهره شده. کاتب که شاید خود مولف بوده باشد مواد چندانی نداشته. مقصودم آن نیسند که در عباراتش پیرایه و زیور ادبی نیست و نارق عوامانه و متمایل به زبان محاوره است.
خبرا ابنتها خوبی و اعتبار این متن است. منظورم منحصراً بیسوادی او در املاء کلمات است که در غالب صفحها نمونه ای از آن دیده می شود، از قبیل این کلمات که حدولی از آنها به ترتیب الفبایی می آورم تا خوانندگان متن آگاه شوند که هر جا کلمه غلط چگونه بوده است و ضرورتی به آن نباشد که آن غلطها را به عنوان نسخه بدل و حفظ امانت میاورم و بر مقدار صفحات کتاب ادرين دورة وانفسای کاغذ بیفزایم جز این ارزش مان به مطالب و مسائل دیگری است و رای ضبط کلمه و نسخه بدل و طرر اسلامی دوره صفوی... درین جدول ابتدا صورت اصلاح شده کلمه و پس از آن در فرون ا صورت نادرست نسخه آمده است. جز این موارد که مهر و نادرستی اسلامی است گاهی تصحیفهایی در نام بعضی از اشخاصی تاریخی روی داده است ماست مالیسا به جای قاینیای ) که ضرورت اصلاح و تبدیل به صورت صحیح آنها بود.
مولف یا کاتب جای جای در آوردن نام اشخاص، مراتب و درجات قلوی و عناوین خطای آنها را همچون خان و سلطان و نیک به هم مخلوط کرده و در مورد یک شخص ایدون رعایت دوره و زمان گاهی خان، گاهی سلطان و گاهی یک آورده حتی در مورد عشانها هم چنین وضعی دارد نظیر اینکه سنان باشا را ستان یک هم نوشته است (ص ۱۵۷)
در بعضی از موارد سلطان و خان و میرزا و بیک و جز اینها را که پیش از نام اشخاص یا بعد از آن بوده و جزوی از نام معرف شخصی است حذف و بطور مثال به عید و همایون و مراد بسنده کرده است. البته در اسمهای ترکی گاهی بعضی تفوتها با صورتهایی که در متون دیگر هست دیده میشود. مثل جود سلطان و الله سلطان و ابای ترکمانی که در متون دیگر چوه سلطان و موهبه سلطان اولامه و اولمه و الامده آبان ارکنان مضبوط است. نامهای ملوک و اجرای گرجی به وضع و صورتی که بود نقل شد. مانند.
الواسي انوار صاب متون دیگر که ظاهراً صورتی از اهر اسب است)، قرقره اگر گور، گرگوار به سمتیان (سمیون - سیمون یاد گرایل (گرای) کاتب در ضبط کلمات و مصطلحات ترکی رایج در امور دیوانی و نظامی نیز سلیقه و ضبطی دارد که گاهی با ضبطهای متون دیگر متفاوت است و من همه را مهمان صورت که در نسخه بود در متن نگاه داشتمام از آنهاست اتالع اتالیق)، الک (نکا)، الغار البلغار)، ایمان و ارمان الريمان، چیر (چاپار چلنا (جمنا)، فش افشون)، برش (بورش)، يسل (يسان).
البته باید توجه داشت که ضبط مقداری از کلمات، صورت محاوره ای و لفظ عاما آن است که کاتب یا مولف به مانند داستان نویسهای امروزی) همانها را عیناً کتابت کرده است مانند خون چیکون به جای خون چیکان) و جداگونه ابه جای جداگانه و نمی تونستم به جای نمی توانستی). گاهی هم خود واضع لغت است مثل روز خونه در مطلق شیخون به هر روی این متن برای تاریخ زبان فارسی از حيث ضبط تلفظ عوامانه و وارد شدن زبان محاوره ای در تألیف تازگی داره و نکات زبانشناسی آن در کنار فواید دیگرش کم نیست.
اشهری از هندوستان که گاهی احتمال نادرستی میرود مانند لیچار متون تواریخ هندوستان دم دست خود نیافتم با فراقونیه و گیرا علمانی که چنین نامهایی ممکن است ساعته دهی داستانپرداز باشدا، دروازه (قندهار) که در چند جا آن را «ماشو» با دروازه خوش (هرات) که یکجا علی و جای دیگر خشک نوشته است. به هر تقدیر چون این نسخه الصحیح متن در پاره ای از موارد به قیاسی و احتمال انجام پذیرفت و کلیات اصلاح شده و نیازمند توضیح با ستارهای مشخص شد.