کتاب افسون شهرزاد اثر جلال ستاری
چون کتاب هزار افسانه یعنی هزار خرافه است که خرافه را به فارسی افسانه گویند و عامه مردم این کتاب را الف لیله در دو نسخه بدل الف لیله و لیله می نامند که داستان ملک و وزیر و دختر او دختر وزیر و دایه دختر و به روایتی کنیز یا برده اش شیر آزاد (شیرزاد) و دینازاد (دنیازاد) است. دوها مر نخستین کسی است که این عبارت را در مروج الذهب مسعودی یافت و آنرا گواه بر ریشه هندی و ایرانی کتاب گرفت و به دنبالش بسیاری از دانشمندان به اصل هندی و ایرانی هزارویک شب اعتقاد یافتند. سخن محمد بن اسحاق النديم الوراق متوفی در ۳۸۰ هجری قمری صاحب کتاب الفهرست نیز اینست نخستین کسی که افسانه ها سرود و از آن کتابها ساخت و در خزینه ها نهاد فرس نخستین بود که برخی افسانه ها را از زبان جانوران باز گفت.
از آن پس پادشاهان اشکانی که سومین طبقه از پادشاهان فرس هستند درین کار غرقه شدند. سپس این امر در دوران پادشاهان ساسانی افزایش یافت و دامنه آن وسعت گرفت و نخستین کتابی که درین معنی پرداخته شد کتاب هزار افسان است که معنی آن به ایرانیان وقتی زنی میگرفت و شبی با او میخفت فردای آن روز وی را میکشت. قوم عرب آن افسانه ها را به زبان عرب نقل کرد که به ادیبان فصیح و بلیغ رسید و آنان آنرا تهذیب کردند و بپیراستند و درین رشته کتابهایی نظیر آنها بپرداختند. زبان عربی الف خرافه است. سبب این امر آنستکه یکی از پادشاهان آنان ( = باری دختری از شاهزادگان را که عقل و درایت بسیار داشت و شهرزادش می نامیدند به زنی گرفت دختر چون به شبستان پادشاه درآمد داستانسرایی آغاز کرد و هنگام سپری شدن شب گفتار خویش را به جایی رسانید که پادشاه وی را باقی گذارد و شب دیگر تمام کردن افسانه را از وی بخواهد و بدین ترتیب وی هزار شب ملک را به افسانه سرایی مشغول داشت و درین مدت فرزندی (پسری) از پادشاه زاده بود که وی را پدیدار کرد و در برابر پدر بداشت و او را پای بند
خویش کرد و از افسونگری خود آگاه ساخت ملك نيز بدو مایل شد و وی را باقی گذاشت و زنی وکیل و امین دخل و خرج (قهرمانه شاه بود که وی را دینار زاد میگفتند و او نیز با شهرزاد در این کار همراهی و همپشتی کرد. نیز گویند این کتاب برای همای دختر بهمن تألیف شد و درین باب خبرهای دیگر نیز داده اند. محمد بن اسحاق گوید اگر خدای خواهد درست آنست که نخستین کسی که شبانگاه افسانه گفت با افسانه شب زنده داری کرد اسکندر بود و گروهی داشت که برای وی افسانه می سرودند و او را به خنده می آوردند، اما او از این کار قصد لذت بردن نداشت و منظورش نگاهداری و نگاهبانی لشکر خود بود (حفاظت و حراست خود بود ۵ پس از آن پادشاهان برای این منظور کتاب هزار افسانه را به کار بردند این رویه را بکار بردند و این کتاب محتوی هزار شب و دارای کمتر از دویست داستان است چه گاه يك قصه چند شب را فرا میگیرد. من تمام کتاب را چند بار دیده ام و در حقیقت کتابی ناچیز و دارای قصه های خنک است.
ابو عبدالله محمد بن عبدوس جهشیاری مؤلف كتاب الوزراء والكتاب شروع به تألیف کتابی نمود و هزار حکایت از حکایتهای عرب و عجم و روم و دیگران را انتخاب کرد که هر قسمتی قائم بالذات بود و به قسمت دیگر ارتباطی نداشت و افسانه گویان را گرد آورد و بهترین چیزهایی را که میدانستند از آنان گرفت و از کتابهائیکه در این موضوع تألیف شده بود آنچه که پسندیده بود انتخاب کرد و توانست برای چهار صد و هشتاد شب افسانه تهیه کند که هر شبی به یک افسانه بگذرد و پیش از آنکه به آرزوی خود در اتمام آن کتاب هزار افسانه برسد مرکت او را ربوده ۲ این سخن این ندیم را نیز نخستین بار دوهامر يك سال پس از مرگ دوساسی که در اثبات اصل عربی کتاب سخت تعصب میورزید باز یافت و اعتقاد پیشینش که ریشه هزار و يک شب ایرانی و شاید هندی است، قوت گرفت.
قرینه های دیگری که از ریشه هندی و ایرانی هزار و یک شب به دست داریم مشابهت ها نیست که میان داستانهای این کتاب و کتابهای هندی که تقدم تاریخی شان بر هزار و يك شب مسلم است از قبیل پنچاتنترا (Pancatantra) و دو تالا پنچاویم ستی (Vetalapancanvimcati) و جز آن وجود دارد. اینگونه مشابهت ها که میتواند به کار تعیین حدود افسانه های هندی بیاید بر دو قسم است گاه در کتابهای قدیم ایران و هند قسمتی کاملا مشابه از يك افسانه الف لیله و لیله را میتوان یافت و گاه بین آنها همانندیهایی پراکنده و جزئی به چشم میخورد اینگونه مشابهت ها هر قدر روشن و مشخص و اساسی باشد و هر اندازه برای محتوی داستان و ساختمان آن اهمیت داشته باشد دارای ارزشی بیشتر است.
به موازات این قبیل دلایل و قرینه ها قرائن دیگری نیز وجود دارد که کاملا خارجی و غیر عربی بودن آن ثابت است مانند نامهای قدیم و تعلیمات و اعتقادات باستانی ایران و هند. به سبب وجود اینگونه همانندیها اصل هزار و يک شب را از افسانه های قدیم هند میدانند که به دست ایرانیان به پهلوی برگردانیده شده است.
اما چون به گفته لوازلر دلونشان (Loiseleur - Deslongchamps) به زبان سانسکریت، کتابی سراسر نظیر هزار و یک شب در دست نیست میتوان پنداشت که اندیشه و انگیزه اصلی کتاب از کتب مختلف سانسکریت چون مهابهارات و رامایانا گرفته شده باشد گرچه بعضی اصل سانسکریت هزار و يک شب را کاتا ساریت ساكاراه ۱۰ پنداشته اند Katha Sarit Sagara در قصه یی که سازنده چارچوبه کتاب است قرائنی چند که خارجی بودن ریشه آن را ثابت میکند وجود دارد دو تحقیق مهم درباره این چارچوبه هزار و يك شب صورت گرفته است نخست تحقیق Coquin ۱۹۰۹) و دو دیگر پژوهش Przyluski (۱۹۲۴) پیش از Cosquin دو محقق ایتالیایی به نام های Pavolini . .
(فلورانس (۱۸۹۹ و Radina فلورانس ۱۸۹۹) درباره هزار و يك شب پژوهش و بررسی ای کرده بودند که Cosquin از آن سود شایان برده است. Cosquin در مقدمه یا مدخل هزار و يك شب سه بخش که از مجموع آنها زمینه کتاب فراهم آمده، تشخیص میدهد: ۱ داستان شوهری که از بی وفائی و ناپارسائی همسرش اندوهگین است و چون مردی دیگر را همدرد خود میبیند آرام میگیرد یا داستان خیانت زنان دو شاهزاده که با یکدیگر برادرند و سفر کردن آنان که زاده این خیانت است. این داستان با داستان هندی به نام کاتا ساریت ساگارا مشابه است. چنانکه گفتیم کاتاساریت ساگارا، اقیانوس (افسانه ها را برخی به تخمین و گمان اصل هزار و يك شب دانسته اند. ۲ داستان عفریتی که زنی اسیر اوست و این كنيزك شوخ چشم و گستاخ
برای خرید کتاب افسون شهرزاد نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید .و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
به رغم مراقبت سخت عفریت می فریبدش نظیر این داستان به گفته N.Elisseef به صورت داستانی مستقل در سند باد نامه نیز هست اما در سند باد نامه پارسی چنین داستانی ندیده شد در طوطی نامه نخشبی نیز حکایتی همانند آمده و آن داستان جوکی ای است که زن خود را برپشت خود میداشت و در بیابان می گردید و زن او با صد مرد بدکاری کرده ۱۲ اصل این داستان بسیار قدیمی است و تقریباً مو به مو در قصه ای بودایی از سرزمین هند که در قرن دوم یا سوم میلادی به زبان چینی ترجمه شده بازیافته می شود این قصه یکی از قصه های کتاب چینی Kicon Tsu Piyu king از Seng Hovei است). سرگذشت قصه گوئی که با داستانسرایی خود و دیگران را از مرگ می رهاند داستان شهرزاد و چارچوبه اصلی هزار و يك شب از آن فراهم آمده است. به گفته N. Elisseef. نظیر این حکایت در سند باد نامه یا قصه هفت وزیر و در قصه ده وزیر یا بختیار نامه نیز هست توضیح آنکه به قول اليسيف در کتاب سندباد و همچنین در قصه ده ،وزیر داستان دختر حیلت گر وزیری آمده است که قتلش هر روز به سبب گفتن قصه هایی برای شاه به عهده تعویق می افتد. در سندبادنامه فارسی و نیز در بختیار نامه چنین داستانی ندیدم. اما داستان اصلی قصه هفت وزیر یا سندبادنامه با قصه سرآغاز هزار و یکشب یا انگیزه قصه گویی شهرزاد همانند است. در واقع بختیار هر روز پادشاه را به حکایتی تسکین میدهد یا به حکایتی مشغول میدارد و از تیغ خلاص می یابد و چون این کار به درازا میکشد وزیران پیش شاه به شکوه میگویند «هر کس با یکدیگر می گویند که میباید حکایات یاد گرفتن تا اگر درمانیم خود را خلاص کنیم. ای شاه بدین بدنامی سخن گذاری بختیار نمی ارزد