دانلود کتاب یادداشت‌های زیرزمینی اثر فئودور داستایوسکی ترجمه رحمت الهی

 

داستایوسکی نه میخواهد خودش را محکوم کند و نه میخواهد تغییر بدهد و با تصحيح کند ، فقط همواره خود را علیه زشتی ها و خطاهای تجزیه و تحلیل شده نیرومند و مجهز میکند. اولین اثر او که مورد توجه فراوان قرار گرفت بنام « بیچارگان » بود که در سال ١٨٤٦ انتشار یافت و در آن تاریخ منتقدین بزرگ ادبی نظیر نگر اسوف ( نیکلای الکسیویچ ۱۸۷۸ (۱۸۲۱) وبلینکی وساریون گریگوریویچ (۱۸۴۸-۱۸۱۱ زندگی میکردند. شخص اخیر مشخص و متبحر در آثار کو گول نویسنده ی معروف روسی بود. داستایوسکی قطعه ی بیچارگان را قبل از چاپ به نگراسوف داد که نظر او را بداند و او که اول با سردی استقبال کرده بود، بعد از مطالعه آن به بلینسکی که همکار و راهنمای وی در کار ادبیات بوده است میگوید : « بمردم مژده بده كه يك كوكول دیگر در تاریخ ادبیات ما بوجود آمده است .

نویسندگان آنروز معتقد بودند که بعد از « ارواح مرده میگوگول هیچ کتابی باندازه ی بیچارگان ، داستایوسکی توجه محافل ادبی و عموم مردم کتاب دوست را بخود جلب نکرده است نویسنده ی شهر بزرگ - شهر بزرگ میدان جنگ و ستیز زندگانی پر سر و صدای مردم این قرن و قرن گذشته است، و طبعاً نویسنده ای که با مضامین و اتفاقات ، شهر بزرگ سروکار دارد، با نویسنده ی دیگری که مثلا موضوع کارهایش بیشتر مربوط بدهاقین است ، و ما تعلیم و تربیت کردن و یا اندرز و نصیحت دادن را مطمح نظر دارد، فرق میکند، و این فرق همانقدر است که بین داستایوسکی و تولستوی وجود دارد . اولی خود را موظف میدیده است که ما را با دردها و رنجها و جنگ و گریزهای شهر بزرگ مخصوصاً سن پطرزبورکه دقیقاً آشنا کند و آنها را و روان اجرا کنندگان آنها را تشریح نماید بیهوده نیست که منتقد معروفی بعد از هفت سال که از مرگه داستایوسکی گذشت نوشت که وی بزرگترین دردشناس روحی تاریخ ادبیات عالم است (پسیکوپاتولوگ) و همین شخص می نویسد پطرزبورگ عبارتست از تراژدی روسیه و این نراژدی را داستایوسکی به بهترین وجهی توصیف نموده است .

شهر بزرگ را بدو صورت ممکن است توصیف کرد اول توصیف طبیعی، مکان و مناظر یعنی نقاشی کردن نه بوسیله ی قلم مو و رنگ بل بوسیله ی کلام و دوم از نقطه نظر روانشناسی مردمی که در آن شهر زندگی میکنند و داستایوسکی هر دو کار را با حسن صور انجام داده است . همان شهر مرطوب، پربرف و سفید که هشت ماه زمستانش دوام دارد، در زیر سایه های تیره ی شبهای این هشت ماه هزاران تراژدی و جنون و شهوت و رنج انجام می پذیرد ، کلیه ی این صحنه ها را داستایوسکی از سن پطرزبورگ گرفته است عمیقاً بررسی کرده است، بطوریکه دیگر از صورت ادبیات خارج گشته و وضع علمی بخود گرفته است. مردمی که سئوال فراوان دارند و هیچ جوابی نمی یابند و مخصوصاً داستایوسکی از طراحان مشگلترین و معروفترین سئوالات است و بیخوده جواب نمیدهد که مجبور گردد مجدداً جوابش را پس بگیرد واقعیات موجود کاملا برای او کفایت می کند .

اما اخلاف وی که معتقد شدند جواب تمام این سئوالات فقط دريك انقلاب و تغییر شکل عمومی است نمیدانستند که چنین نیست ولی او میداست که هر انقلابی در عین آنکه کلیه ی مطالب گذشته را نفی میکند و بجای آن مطالب دیگری میگذارد که این موضوعات جدید بنوبه ی خود مورد تأیید و ابرام انقلاب قرار میگیرد و جزء آیات محکمات ثانوی میشود و لاعلاج سرنوشش همان خواهد بود که سرنوشت مباحث موجود قبل از انقلاب ، و احتیاج به برانداختن آن از طرف فرزندان همان کسانی که آنرا آورده بودند احساس می شود و انقلاب دوم صورت میگیرد و دور تسلسل الی آخر ، پس : علاجی را که اخلاف داستایوسکی برای جواب گوئی بسوالات مطروحه ای او پیدا کردند علاج قطعی و صحیحی نیست و نمیتواند باشد . و باز ما می مانیم وسئوال وسوال و سئوال ، تنهائی و سرگردانی و این تراژدی عمیق روشن بنیان عالم را داستایوسکی توانسته است بگوید.

فقط يك سئوال هاملت كافي نيست سؤال بسیار است . از سال ۱۸۹۱ تا سال ۱۸۹۳ داستایوسکی مجله ای را باسم Wremla ( زمان ) اداره میکرده است. و Herzen منتقد معروف در باره ی این مجله می نویسد «گهواره ی خوبی است برای پرورش فرزند برومندی که در ادبیات روس تولد یافته است . داستایوسکی بعد از ۱۸۹۳ بخارج از روسیه مسافرتی کرد و بایطالیا و آلمان ( درسدن ) رفت . و کتاب « شیطان » و «ابله» را انتشار داد و در بازگشت ازین سفر مجله ی دیگری بنیاد گذارد بنام Graschdanin (همشهری ) و در همین مجله بود که بتدریج چندین داستان مختلف المضمون و مشترك المنظور بچاپ رسانید و نام این داستانها را بطور اعم و داستانهای سن پطرزبورگ ، نهاد، بدلیل بسیار ساده که همه آنها به شهر پطرزبورگه که بقول او هنری ترین شهر عالم در آن تاریخ بوده است مربوط می شد. و در نوامبر ۱۸۷۶ این عده داستان را بنام یادداشتهای روزانه یک نویسنده » منتشر کرد.

آخرین اثر او و برادران کارامازوف» است که یکی از نویسندگان درباره ی آن می گوید د وصیت نامه ایست برای آنیه ی ملت روس ، اگر وصیت نامه نباشد بهر صورت و حتماً ادعانامه است. این ادعا نامه موجود میباشد و محاکمه نیز ادامه دارد و هنوز حکمی قطعی صادر نشده و نمیتواند صادر شود. و در این مورد خطاب نویسنده ی دیگری بداستایوسکی اینست : «اینکه بالاخره تو نمیتوانی و نتوانستی بآخر برسانی تو را در نظر من چنین بزرگ کرده است .» اما نظر شودرین در باره ی داستایوسکی : « بعلت عمق افکار او که رهبری می کند و بعلت گسترش بی اندازه ای که مسائل مطروحه ی او در بردارند، این نویسنده در نظر ما مرد نادر و قابل توجهی شده است. وی نه تنها تمایلات و نظریات و سئوالات عمومی مردم را توضیح می دهد و آشکار می کند و با این سئوالات ایشان را تا حدی تبرئه می نماید، بلکه جلوتر می رود و بمرحله ی پیشگوئی و پیش بینی میرسد.

و این نقطه حتی مقصد مردمانی است که بقرن او ربطی ندارند و در قرنهای بعد بوجود می آیند. مثلا به زمان و ابله » توجه کنیم، وی در اینجا خواسته است مردمی را توصیف کند که به تعادل کامل روحی و انسانی رسیده باشند، ولی بهیچوجه سئوالات موجود و مربوط به « زن » تقسیم و توزیع ثروت ، و آزادی فکر وغیره وغیره در این کتاب حل نشده است. که اگر حل میشد بهتر بود، ولی آقای داستایوسکی بدون توجه باجوبه لازم خودش هم بهمان طرفی و بهمان آرزوئی متوجه است که قهرمانان : کتبش متوجه می باشند .» این بود نظر و شیترین که در زمانی بنام و قدم بقدم ، که در سال ۱۸۷۱ منتشر شد اظهار کرده است.

وی معتقد است که تنها نمی توان آرزومند بود، بایستی بآرزو رسید . اما خوب بود که این منتقد بزرگ سال ١٩٥٤ را میدید که آیا بازماندگان داستایوسکی بآرزویی که میخواستند رسیدند یانه ؟ و چطور رسیدند ؟ و نسل فعلی که خوب میتواند نتیجه را به بینداگر تواند و یا نخواهد قضاوت کند، از ترس است یا از نادانی ؟ در کتاب و برادران کارامازوف » می گوید : « بد و اصلاح از وظایف روح روح است ، وظیفه ی روانشناسی است، برای اینکه بتوانیم عالمی از نو بسازیم باید اول مواد اولیه ی آن یعنی مردمی را كمروحاً براه دیگری می روند تربیت کنیم و بهتر اینست که در ارواح ایشان ریشه ی کمال مطلوب زیبائی را بنشانیم تا بروید و وقتی همه ی مردم این شجر را در خود بارور داشتند ، همه با هم برادر خواهند بود، و طبیعی است که برای یکدیگر و با یکدیگر زندگی خواهند کرد. صریح می گوید تا مواد اولیه درست نباشد عمل بخشار وزور غیر ممکن است و نتیجه نا معلوم ، باز دوباره حرص وحمد و ظلم و فساد همه جا را میگیرد و عملا می بینیم وی معتقد است که و همه بالاخره یکروز میفهمند که بد کرده اند و بد میکنند، و تا بآنروز برسیم باید با وجود همه ی این فساد پرچم بشریت را حفظ کنیم، بشر باید اگر به مرتباً ودائماً ولی بصورت استثنا و گاه گاه مثال و نمونه ای از خود نشان بدهد، و از جسم و روح خوش عقیده ی دوست داشتن نفر مجاورت را با عملی که در این مورد اجرا میکنند منطبق نماید عقیده و عملش یکی شود، احتیاج به نقاب نداشته باشد. و اگر حالا چنین نمی کند بهر صورت روزی باید باینجا برسد.

 

برای خرید کتاب یادداشت‌های زیرزمینی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

 

 

این ترتیت تعلیم فکر مفید است. برای اینکه میل بتفكر مطلقاً از بین نرود و این چشمه خشک نشود ولو در قاد ورنج و اندوه فعلی » ( از برادران کارامازوف ( این نوع طرز تفکر، داستایوسکی را گاهگاهی که نادر نیز نیست ، وادار می کند که جنبه ی تفکرات مذهبی وی بر دیگر جنبه ها بچربد. در کتاب ه یادداشتهای روزانه يك نویسنده» می گوید ما روسها دو وطن داریم. یکی روسیه و دیگری اروپا و واقعاً معتقد بوده است که بایستی جنبه های تعقل محکم مغرب زمین که با واقعیت همراه است بپذیریم، بدون آنکه گرفتار رمانتیسیسم و خیالبافی های ایشان که خود باندازه کافی واحد آنیم بشویم و اینکه داستایوسکی را متهم میکنند به ویان اسلاویم، یعنی متعصب در دوستی نژاد اسلاو چندان روا نیست، در آخرین نطق و آخرین کلامی که از وی در دست است این اتهام بصورت دیگری توجیه می شود جز آنچه معروف است باین معنی که در روز بیستم ژوئن ۱۸۸۰ که مجسمه ی پوشکین را افتتاح می کردند کلیه ی نویسندگان روسیه ی آنروز و طبقه برجسته و روشن بین متفق القول بودند، که این نطق حق داستایوسکی است و هم اینطور هم شد و این نطق آخرین حرف نویسنده ی توانای روس بود زیرا در سال بعد در گذشت .

در آنجا گفت، من از پوشکین دلائل بسیار تجلیل میکنم و از همه آن دلایل مهمتر این است که وی نه تنها شاعری است که توانسته است بجسم و روح مردم ملل دیگر عالم غیر از اسلاو برود و روحیه ی ایشان را کاملا درک کنند . بلکه چنان ایشان را در هر حال میشناسد که خودشان نیز بآن وقت شاید نشناسند . مثلا در قطعه ی ه در جهان شوالیه» و یا در «دون ژوان » مطلقاً اگر امضاء نداشت نمی فهمیدم از پوشکین است.

و یا از یکنفر اهل اسپانیا و در بزم بهنگام طاعون ، روح و سنت انگلیس را طابق النعل بالنعل منعکس کرده است . ولی در مقابل در آثار ادبی انگلیس مثلا هر جا بایطالیاتی بر بخوریم ایطالیائی نیست همان انگلیسی است با اسم دیگر این همدردی ، بشر بودن، و پذیرفتن نبوغ فکری و روح مردم ملل دیگر پوشکین را در نظر من از دیگر شعرای حمطر از او والاتر کرده است .»باید توجه داشت که داستایوسکی شعر و تخیل رمانتیک را در روسیه با پوشکین تمام شده می دانست .

منتقدی میگوید بخوانندگان داستایوسکی بایستی این پندرا داد، که آنرا چندین بار بخوانند، ازین نقطه ی نظر که توجه بعمق سؤالات مطروحه داشته باشند تا اینکه برای خود راه سعی دریافتن جوابهای احتمالی مفید و موثر که خود او ساکت مانده است پیدا کنند. باید ماده ی اولیه کارهای او، یعنی اینهمه مردمی که در کتابهایش نشان می دهد و رویهم می قطند، میلولند و میمیرند، و می گریند، یعنی جانیها ، دیوانه ها، مصروعین، روسپی ها و غیره وغيره را تحليل وتجزیه شده به بینیم و بشناسیم، و بیهوده تصور نکنیم که اینها همه استثناء هستند و جامعه پر است از لطف و مهر و محبت و شادی و شادمانی و همه قهرمان و پهلوان اند ، درست است که خودش میگوید : « بشر طبیعتاً و فطرتاً به وزش خونیست و فاسد شده است » و درست است که در تمام کارهای او واقعاً حتی یکبار بچنین بشری که بدون دلیل و رابطه با خارج فطرتاً فاسد و زشتخو باشد بر نمی خوریم، ولی باید علتها و رابطه های آن با مردم که بهر صورت در ایشان نمایش زشتی و فساد می دهد بیاییم تا از کارهای او بتوانیم لذت ببریم.

در تمام ادبیات عالم خیلی مشکل است نویسنده ای پیدا کنیم که انتقادات و نظریات ضمنی برای استخوان بندی اجتماع مورد نظرش را بصورت فطرت و خصیصه ی قهرمانان کتاب نمایش دهد، و حالات روحی ایشان را کاملا با اعمالی که اجرا میکنند منطبق نماید، و دانسته و با صحت منطقی و با حفظ رابطه های بدیهی علت و معلول با قدام و ادارشان کند. بدلون آنکه بلطافت و شکل زیبای ادیبانه ای کارهایش لطمه ای بزند و بقول خودش همیشه بواقعيات وفادار بماند . کتاب حاضر یکی از داستانهای کتاب یادداشتهای روزانه یک نویسنده » میباشد و کلیه ی این داستانها جدا جدا و مستغلا انشاء شده است و رابطه ای بین قهرمانان آن با هم وجود ندارد مطلقاً

 

دانلود کتاب یادداشت‌های زیرزمینی