بعد از استعفای ژنرال دوگل، مالرو به تنظیم نوشته های خود پرداخت و کتاب "ضد خاطرات" را در 1967 به انتشار رساند. ضد خاطرات اثری است که مالرو خود به آن بسیار علاقه مند بوده و کتابی بسیار پرمعنی است. در این اثر نفس تاریخ مرکزیت دارد، حامل درک و عمل است و خود آفریدگار است. نظر مالرو آن است که باید درباره تاریخ کار کرد و آن را از قوه به فعل آورد، نه آنکه نشست و تنها به سخن گفتن تاریخ گوش داد. مالرو خواسته است چون میشله تاریخ نویسی باشد که عصری را به جنب و جوش درآورد و به آن جان بخشد و جریان تاریخ را به گرد خود جمع آوری کند و خود آهنگساز و در عین حال رهبر ارکستر سمفونی تاریخ باشد. ضدخاطرات قسمت اول از "آئینه اوهام" را تشکیل داد. در 1965، مالرو که خسته و فرسوده بود، در مارسی به قصد خاور دور سوار کشتی شد. سفری برای استراحت بود که به صورت مأموریت رسمی و ملاقات با رهبران چین و هند پایان یافت. در اثنای توقف در مصر، در برابر هرم بزرگ این طرح که" ضد خاطرات" چگونه اثری باشد در مغزش جان گرفت.