کتاب های ارونقی کرمانی
کتاب های ارنقی کرمانی رمان های ارونقی کرمانی
فروش کلیه کتاب ها و رمان های ارونقی کرمانی (ارنقی کرمانی) در سایت کارا کتاب
ارونقی کرمانی به سال ۱۳۰۹ در کرمان به دنیا آمده است ، ولی کودکی خود را در تبریز سپری کرده است؛ ظاهرا او برخلاف نام شهری که به عنوان پسوند فامیلی خود یدک کشید.خیلی از زندگی در تبریز تاثیر پذیرفته بود، او بعدها این تأثیرات را در بهترین اثرش «گلین» تا اندازهای بازتاب داد. جوانیاش را اما در تهران گذراند و همانند بسیاری از پاورقینویسان آن روزگار، کار خود را با خبرنگاری (روزنامه نگاری) آغاز کرد؛ بیست و دو ساله بود که پایش به (نشریات) روزنامه اطلاعات کشیده شد و تقریبا تا پایان فعالیت مطبوعاتیاش همانجا ماند و عمده داستانهایی هم که نوشت برای مجلات این سازمان و به ویژه مجله «اطلاعات هفتگی» بود. رفته رفته از خبرنگاری روزنامه اطلاعات به مقام سردبیری مجله اطلاعات هفتگی رسید که پس خود روزنامه، مهمترین نشریه سازمان مطبوعاتی اطلاعات به حساب میآمد و از تیراژ بالایی برخوردار بود، البته بخشی مهمی از همین تیراژ مدیون پاورقیهای عاشقانه و البته پرحادثهای خود او بود. نبرد در ظلمت - امیر عشیری یکی از پاورقی پلیسی- جاسوسی در اطلاعات هفتگی (دهه چهل) البته نباید ناگفته گذاشت که در محبوبیت اطلاعات هفتگی در دهه چهل پاورقینویسان دیگری نیز شریک بودند، چرا که اطلاعات هفتگی همزمان در هر شماره، چهار و گاه پنج پاورقی (در گونههای مختلف داستانی: عشقی، تاریخی، پلیسی – جنایی و…) به طور همزمان منتشر میکرد که در میان آنها پاورقیهای پلیسی – جاسوسی امیر عشیری نیز طرفداران بسیار داشت. البته اطلاعات هفتگی در اوایل دهه پنجاه در رقابت با مجله جوانان که سردبیریاش به ر.اعتمادی سپرده شده بود، جاماند. چرا که جوانان مجلهای بهروز، جوانپسند و با رنگ و لعاب بیشتری بود که مهمتر از آن پاورقیهای ر.اعتمادی را داشت که محبوبترین پاورقینویس دهه پنجاه محسوب میشد. ر.اعتمادی درواقع با پاورقیهای عشقی خود سلیقه مخاطبان را تا اندازهای دگرگون (البته نه بهتر) کرد. به خصوص اینکه پاورقیهای اعتمادی از حال و هوایی جوانگرایانه و البته متناسب با فضای حاکم بر جامعه در دهه پنجاه و روحیات جوانان ایت سالها برخورداربود. شاید توجه به این نکته نیز جالب باشد در سالهایی که جمعیت ایران از نصف رقم کنونی کمتر بود و ساکنان پایتخت نیز به یک سوم جمعیت فعلی آن میرسید، مجله جوانان چهارصد تا چهارصد پنجاه هزار نسخه تیراژ داشت که در نوع خود یک رکورد دست نیافتنی برا یک هفته نامه به حساب میآید، اطلاعات هفتگی ارونقی کرمانی در دهه پنجاه، بعد از مجله جوانان که تیراژش فاصلهای بسیار با مجلات دیگرداشت، از جمله نشریات پرمخاطب این دهه نیز بود. آفت - حسینقلی مستعان پاورقی «آفت» اثر مستعان در تهران مصور، با نام مستعار حبیب ارونقی داستاننویسی (پاورقینویسی) را از پایان دهه سی، آغاز کرد که همزمان بود با افول شهرت حسینقلی مستعان (که در دو دهه بیست و سی، سلطان بیرقیب پاورقینویسان ایرانی بود، مستعان پاورقی «آفت» را که در تهران مصور منتشر میکرد، به دلیل استقبال مخاطبان تا شش سال و بیش از سیصد قسمت به صورت هفتگی ادامه داد!) و همچنین شهرت نسبی جواد فاضل (که متاسفانه زود هنگام درگذشت). بنابراین در دهه چهل در غیاب جواد فاضل و افول مستعان (که با رفتن از مجله «تهران مصور» به مجله «سپید و سیاه» شدت بیشتری گرفت)، شرایط برای اقبال پاورقیهای ارونقی مهیا بود، به خصوص اینکه داستانهای او برخلاف حال و هوای رمانتیک و قرن نوزدهمی آثار مستعان و فاضل، به زندگی واقعی مردم در این سالها، نزدیکی بیشتری داشت. جسور - ر. اعتمادی ر. اعتمادی در دهه پنجاه پاورقی نویسی را متحول کرد! بعد از یک دهه بسیار موفق اما، دوران افول او نیز آغاز شد، چرا که سلیقه مخاطب دهه پنجاه با دهه چهل بسیار فرق کرده بود، مدنیزاسیون شتابان به سوی غرب دراین دهه برای جوانان طبقه متوسط که عمده مخاطبان این آثار بودند، دغدقههای تازهای را شکل داده بود که آثار ارونقی کرمانی (برخلاف آثار ر. اعتمادی که خورند زمانه بود) پاسخگوی آن نبود. از آخرین پاورقیهای بسیار موفق او میتوان به «خاطر خواه» اشاره کرد که درست در سال ۱۳۵۱ منتشر میشد و در قالب کتاب نیز مکرر توسط «کانون معرفت» (ناشر اغلب آثار ارونقی کرمانی به صورت کتاب ) تجدید چاپ شد. در سال ۱۳۵۲ امیر شروان با توجه به شهرت و استقبال مردم از این پاورقی خاطرخواه، فیلمی با بازی فروزان و ناصر ملک مطیعی بر اساس آن، جلوی دوربین برد که اثری پرفروش نیز از کار در آمد. این دومین اقتباس سینمایی از آثار ارونقی کرمانی بود. چرا که در اواخر دهه چهل (۱۳۴۸) فیلمی از روی پاورقی «امشب دختری میمیرد» به کارگردانی مصطفی عالمیان، با بازی فروزان و تقی مختار ساخته شده بود که آن نیزدر جذب مخاطب کم و بیش موفق بود، هرچند توفیق خواطرخواه را نداشت. «امشب دختری میمیرد» داستانی بود که ارونقی کرمانی در ۳۲ سالگی در مجله اطلاعات هفتگی منتشر کرد، اثری که شهرتی بسیار برایش به همراه آورده و تکانی هم به تیراژ اطلاعات هفتگی داده بود. این پاورقی چنان سر زبانها افتاد به الگوی مادر برخی پاورقیها که در سالهای بعد منتشر میشدند، بدل شد، تا نه فقط از حال و هوا و مضمون آن که از نامش نیز برای تضمین موفقیت تقلید کنند!ارونقی پس از پیروزی انقلاب به امریکا مهاجرت کرد و ظاهرا در آنجا برای برای ایران تایمز مطالبی مینویسد، او همچنین ترجمههایی از آثار ماکسیم گورکی و الکساندر دوما در کارنامه دارد. بابا نان داد - ارونقی کرمانی از پاورقی های تجدید چاپ شده ارونقی کرمانی در سالهای اخیر بهترین اثر ارونقی کرمانی بیشک گلین (عروس) بود، پاورقی ای که در آن موفق شده است گوشههایی از آداب رسوم مردم تبریز را در دل داستانی عاشقانه بازتاب دهد، او در یکی دیگر از آثار موفق خود (زورق طلایی) که آنهم ریشه در خاطرات و تجربه زندگی در تبریز داشت، داستانی عاشقانه را در جزامخانه این شهر روایت میکند و جالب است اشاره کنیم که این همان جذامخانهایست که در فیلم «خانه سیاه است» به کارگردانی فروغ فرخزاد، مورد استفاده قرار گرفته… داستانهای ارونقی در عین برخورداری از مایههای عاشقانهای که برگرفته از زندگی مردم کوچه و بازار هستند، به شرح ناکامیها و ناهنجاریهای جامعه در قالب بافتی ماجراپردازانه و با رنگ و بویی از جنایت نیز میپردازند.. نثر او ساده و بدور از غنا و روایتهایش خطیست و کمتر به عمق میرود. شبی که سحر نداشت - ارونقی کرمانی از دیگر پاورقی های تجدید چاپ شده او در سالهای اخیر آثار ارونقی کرمانی اگرچه (همانند بسیاری از پاورقی نویسان) در سالهای پس از انقلاب چندان امکان انتشار نیافتند، اما شاید اگر تمایلی برای این منظور وجود داشت، با حک و اصلاحهای جزیی امکان انتشار برخی از آنها ناممکن نبود، چنان که رمان «شبی که سحر نداشت» که از مضمونی تاریخی برخوردار است، با نام خود او در سالهای اخیر منتشر شده. رمان گلین نیز چند سال پیش با نام مستعار (ا . خورشید) توسط نشر علم به بازار آمد که به سرعت دو چاپ آن به فروش رفت، اما از چاپ های بعدی این رمان جلوگیری شد! عمده آثار: امشب دختری میمیرد (۱۳۴۱)، عشق دلقک، افسانههای مادر من، دلهره (۱۳۴۳)، خروس چهل تاج (۱۳۴۳)، نفرین (۱۳۴۳)، نگین، آواره (۱۳۴۲)، شهر باران (۱۳۴۲)، بابا نان داد، گلایل وحشی (۱۳۴۴)، دختر شالیزار(۱۳۴۳)، در تهران کفش پاشنه بلند نخواهم پوشید (۱۳۴۴)، یک آدمکش اجاره داده میشود، ساعات نا امیدی، گریز پا، زورق طلایی (۱۳۴۴)، شبی که سحر نداشت، شب و هوس، زندگی قصه میسازد (۱۳۴۵)، فرزندان شیطان، بابا نان داد (۱۳۴۹)، گلین (۱۳۴۹)، خاطرخواه (۱۳۵۱) و سالهای شتاب (۱۳۵۲) اشاره کرد.