دانلود کتاب کند و کاو در مسائل تربیتی ایران اثر صمد بهرنگی
غیر از چند مدرسه در پایتخت و دوسه تایی هم در شهرستانهای بزرگ ، کدام محیط تربیتی سالم را داریم که می خواهیم نتیجه به دست آمده از محیطهای تربیتی سالم دیگران را در آنجاها هم به دست آوریم و محتاج چنین ترجمه هایی می شویم؟ هنوز خیلی از مدرسه های ایران دو سره کار می کنند و ما نمی توانیم محل کافی برای بچههای مدرسه رو تهیه کنیم. در شهرستان تبریز کنم کلاسی می توان یافت که کمتر از چهل شاگرد داشته باشد.
چه بسیار هم داریم کلاسهای پنجاه و شست نفری در تمام روستاها یک معلم برای چند کلاس درس میدهد و بخشنامه هم داریم که اگر مدرسه کمتر از پنجاه شاگرد داشته باشد، نمی توان بیشتر از دو آموزگار به آنجا روانه کرد، اگر چه تا کلاس ششم در آنجا درس خوانده شود. ( آلینا مه دبستانها - تیرماه ۳۳ - مادة - بندي البصر ۳۵) با این وصف آیا میتوان کتابهای مربیان امریکایی را به عنوان مر ملل مدرستها و معلمان و مربیان ایرانی ترجمه کرد و پا را فراتر هم گذاشت و آنها را جزو برنامه درسی کلاسهای تربیت معلم کرد ؟
آیا عاقلانه است که کتابی را که نتیجه تجریان یک مربی امریکایی ، در یک مدرسة مثلا پریوداد در پای آسمانخراشهای غول پیکر است ، ترجمه کنیم و کتاب راهنمای معلم » پوروس ، بکنیم که شیته پنجره کلامش . پارسال زمستان که من درجم - از نایلون شیر خشک اهدایی بنگاه ه کاره و است و مردمش الطلب از راه دستبرد به روستاهای دیگر روزگار می گذارنده معلم روستای ماری قیده تر از دینکی مواقع از پیشنهادهای این کتاب چه طرفی خواهد بریست که در تمام روستا دو سه پنجره یاتر توانی پایید. نخستین بار مردانه برای مقدمایی تبریز با این کتابها آشنا شدم. آنها ایده جان دیولی ، آمریکایی را به منزل وحی منزل جلوه گر می کردند و بی چون و چرا پذیرفته میشد.
و آموزشگاه فراده یی که وانید در کتابش طراحی کرده بود، برای من و همکلاسهایم سر مشق داده می اند . ایجاد کارس آزاد و محیط شاه و آرامش بخش برای ما توصیه می کردند. درست انسان که به علی گفت مادرش روزی ( در حاشیه عرض کنم که در عین حال از همان دانشسرای مقدمانی زافه گذاشتن و سبیل گذاشتن و کراوات زدن گناه کبیره بود و آقای ناظم حق داشتند ما را که فردا یا پستی معلم می شدیم زیر سیلی ونگ بیندازند و اگر با داد چوب و ترکه هم پز شده یادم هست . هشت سال پیش بود .) در آنجا هیچ حرفی مدعیان نبود از این که ما را به روستایی خواهند فرستاد که در یاه اقل برای سه کلاس و چهار کلان و پنجاه شمت شاگرد دی بگریم من خودم را بگریم از دانشسرا که در آمدم و به روست يلم يکباره در یافتم که تمام تعلیمات مربیان با نشر الفك بونه ، هميش را به بادار لیونی مردم و فهم بدم که با به خودم برای خودم خود وطن مطمی را پیدا کنم و چنین بز فه. آنهایی که کتابهای دانشسرایی مرا نوشته بودند و آنهایی که چنان کتابهایی را مدین می کردند، خبری از محیط کار من داشتند. گویی می دولت اه مرا برای معلمی در بهترین از مجوز ترین مدرستهای دنیا و با دستکم ایران از بیت کنند.
برای خرید کتاب کند و کاو در مسائل تربیتی ایران نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
برای من اره افلامال بوده و د اخته حياه اولادان نادر و متغير . مقدار اکسیژن لازم برای هر شاگرد در ساعت و اندازه گیری قد و وزن بوسها با وزن منع و تسنج باد سخن داده بودند ؛ و هرگز نگفته بودند که اگر برف سنگین اند بایجان ارتباط روستا را با خارج قطع کرد و الت در به پیدا نشده و خودت مریضی و هیوام درمان افتاده و مانی چکار باید یکنی مرا گول زده بودند. این بود که وقتی به روستا رسیدم چنان هم که گویی در خواب شیرین ناگهان دچار کا بی شتاب در مدل بود و به مدرسهای ایران مسالهایی از آن گونده کند در ترجمه کلیان امریکایی می خوانیم ، مطرح نیست .
در کتاب نامبرده مین است برای کمانی الله از لحاظ دین باشتین مواقعی ماری باید در مورد لزوم در تما جات و سبک مطب اقدام کرد و هرگاه از لحاظ سلامتی مراج و فرای بسیار کمی داشته باشند باید برگه به رفع این قیمه سیاست داده به آموزگار حقیق و بلوز باید به این نکته توجه کند آیا ونت الوداد نسبت به سالي خارج از محصول بسته آیا چاقی یا لاغری او رشته اسمه آموزگارانی که در محیط هایی مثل محيط كار من بدی می دهند. و القلب محیط ها بر جنبند یا بهتر از این میدانند که این حرف آقای فدرستون د امریکایی به امازه مسخره و خنصوار است در برابر مشکلات آنها کسی هم نیست که به این مشکلات بردند.
شاید برای خوانندگان بی اهمیت و اعراقی جلوه کند ، ولی حقیقت است که زمستان گذشته برای من و شاگردانم این در گرین مساله بود که گچ وقتن شن و خلاق داشت و تخته سیاه را می خراشید ، جلاده نقشه سیاه رنگه و رو راه و دو خوب بود تخته سعیدی بنامیم، اداره هم نمی توانست آن را رنگه میاد برند چرا که اعتبار خاص این نوع کار ها اوایل سال به کلیده بود، وضع کلاس خوری بود که اوله بخاری دیست وسط تخته سیا ه قرار می گرفت و چاره ای هم بود. مساله این است که به روستایی سینما و تأثر الروزنامه و مجله و مأمور راهنمائی ، کارت تبریک صندوق پست، اتوبوس و تاکسی ، غذا با قاشق و چنگال و کارد خوردن، سوسیس، بال ، بلايك و حتى بازی فوتبال و دند و مانید و در کتابهای مربی به استان بر می خورد و چیزی نمیفهمد و با دهان باز به روی معلم نگاه می کند.
حالا اگر منظم صاحب کمی هوش و فراست باشد در میاید که شاگرد به مرگش است و به نحو الله اشهر فهمش می کنند. اگر هم از آن گرد، عظیم معلمهای و از مواد پیاده و و چای بابا والی کرده باشند که شنید روان است. مر کتاب شامیریه از چاقی و لاغری غیر مادی با الریاه وزی در شده .
صحبت میشود و من همیشه نگران اینم که آیا شاگردم که در موز سرما از قلال به که مفرده ندارد پاکستان آمده به مقدمه من ، صبحانه به یک نان و پنیر خورده یانه خیلی هم در خیام که شاگردم وسط درسی معلوم شده که شب پیش شام مموری و صبحانه هم نخورد، قوت غالب عامل هم آلي وذلك بلمير است. آلب فلان آقا چه دردی از من و خاکردم را روامی کنه چیزی به نظرتان نمیرسه به داینان به ایشان فقط وظیفه دارید کتاب بیرون بدهند. هرچه می خواهد باشند. مترجم کتاب امیری به تبخیر چنین توالله : یکی از بره گرین الانتماء الشتاء ولي مترجم خود اليا انات كبير الى نخستین بار اسے ایمان دا باومات و ایده برای برد که آمریکایی و آثار گرانمایہ ہے اتا ساخت.