کتاب ساربان سرگردان نوشته سیمین دانشور است.در این بین سلیم را داریم که جغرافیای اندیشه و فکرش جهت یابیش را گم نموده و با بیهوده گرفتن عشق و عهدش به هستی با نیکو ازدواج می نماید. ولی همچنان اندیشه و ذهنش به چادرشبی می باشد که خوابگاه وصلت او و هستی بود.هستی که گفته بود درس عشق داخل دفتر نیست و فقط به یک حلقه مسی اکتفا میکند و جهیزیه من فقط عشق من می باشد و در دفتر وصلت او و هستی فقط امضاهای آنها بود و در حال حاضر دیگر آن هم .ج.د نداشت. سلیم که با فکرهای ذهنیش همواره در جولان بود آخر سر به خود می گفت که آیا من هم یک حیله بودم که روبند آسایش بر صورت میزدم تا هستی سردر گم را فریب ندهم.مراد همچنان که مهندس معماری می باشد و چریک و مردمان حلبی آباد او را به اسم پوریا شناخته اند و اسم بکتاش را همچنان انتخاب کرده تا هستی را گرفتار میبیند او هم اکنون با پای خویش به زندان میرود. برای آنکه که دل داده ی هستی می باشد و هم اکنون که چرخ چرخیده و هستی را خرد کرده پوریا هم اکنون می بایست با او باشد. برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب ساربان سرگردان تماس بگیرید.