کتاب عشق در یک نگاه که نوشته زهره قوی بال است.اواسط خرداد ماه بود .ولی هم اکنون نیز بعضی وقتها باران هوا را صاف و مرطوب می نمود.آن روز بعدازظهر هوای ابری و نم نم باران خواب را از چشمان رابعه دزدیده بود.در اصل هوای ابری و بارش باران نبود که مانع خوابیدن او شده بود بلکه افسردگی و فکره خاطرات گذشته اش فرصت خوابیدن را از او گرفته بود.بلند شد و بغل پنجره ایستاد پرده را کنار زد و به دیدن باران نشست. حس می نمود که به هیچ دلیل دلش نمی خواست از آن پنجره دور شود . رفت و صندلی خود را آورد و بر روی آن نشست . اینگونه آسوده تر میتوانست زمانهای بسیاری را کنار پنجره بماند .آب و هوای رویایی آن روز او را غرق در خاطرات خود کرده بود. احساس نمود که دلش میخواهد یک دفعه ی دیگر و واسه ی آخرین بار تمامی خاطرات را از اول مرور نماید. از آن دورانی که احساس کرده بود به سادگی قلب و حسش را باخته و مسیر فراری از آن حس نداشت .برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب عشق و یک نگاه تماس بگیرید.