کتاب بچههای پابرهنه که توسط تقی کاغذچی نوشته شده است.که دارای چهل و سه صفحه می باشد.میدان بسیار شلوغ بود و طبق چی ها به کنار بساط هایشان نشسته بودند و جنس خود را با صدای بسیار بلند جار زده است و در گوشه کنار طبق چی ها سیب زمینی و تخم مرغ آب پز میفروختند و صداهایشان به آسمان رفته و حمالها با صدای یا الله یا الله چرخ هایشان را از لا به لای مردم و از سوراخ گونی هایشان که بار چرخ ها بود. آب قوروچای بالا گشته بود و تمام جور خرت و پرت و آت و آشغالهای از بین رفته را در بغل گل آلودش با خویش میبرد. باد بسیار سردی شلاقکش وزیده می شد و با تازیانه سرما صورت انسانها را کبود می نمود. آوای تازیانه باد بود و سوز سرما. زمین از بارش های باران دیشب لبریز از گل و لای شده و آب باران داخل چاله چولههای آن یخ بسته بود. بر روی پل تاکسی رانها پشت هم صف کشیده بودند و افرادی که راننده بودند در انتظار بار داخل سرما این پا و آن پا می نمودند. میدان صاحب الامر سر و صدایی بود که در باد گم گشته بود.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب بچههای پابرهنه تماس بگیرید.