پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

هفده تضاد و پایان سرمایه داری

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب اقتصاد

هفده تضاد و پایان سرمایه داری نوشته دیوید هاروی
توضیحات

آنگونه که در کتاب هفده تضاد و پایان سرمایه داری از متفکری جدی و پیگیر چون هاروی انتظار می‌رود کتاب مذکور چیزی نیست جز ادامه‌ی منطقی پروژه‌‌‌ای که او سال‌هاست سختکوشانه سویه‌ها و سطوح متفاوت آن را در آثارش شرح و بسط داده است. با اینهمه تفاوت تعیین‌کننده‌ای در کار است که کتاب حاضر را از دیگر کتاب‌های هاروی متمایز می‌کند. چنانچه هاروی خود در مقدمه‌ی کتاب به روشنی توضیح داده است در اینجا او بیش از هر چیز با خودِ سرمایه در شکل عام و انتزاعی‌اش سروکار دارد و نه با اشکال تاریخی- اجتماعی سرمایه‌داری. این تا حدی همان روشی است که مارکس در «کاپیتال» دنبال کرده است. سودای مارکس آن بود که «منطق» خودِ سرمایه را ، مستقل از اینکه در کدام مختصات تاریخی عینیت یافته باشد ، صورت‌بندی کند. هاروی اما در اینجا در پی آن است که منطق «تناقضات» سرمایه را نشان دهد. تا جایی که به سرمایه‌داری مربوط می‌شود تناقضات بسیاری در کارند که نسبت مستقیمی با تناقض‌های سرمایه ندارند ، گرچه این دومی ممکن است بر آنها اثر گذاشته باشد : درگیری‌های سیاسی ، نبردهایی جغرافیایی و سرزمینی ، برخوردهای نظامی ، رقابت‌های تسلیحاتی ، تنش‌های قومی و نژادی ، جنگ‌های مذهبی ، شکاف‌های جنسیتی و از همین دست. بعید نیست سرمایه‌داری به واسطه‌‌ی هر یک از این تناقض‌ها یا ترکیبی از آنها فروبپاشد یا دست‌کم عمیقاً دگرگون شود. هاروی مدعی است که در این کتاب کاری به این قبیل تناقضات که به جنبه‌های تاریخی سرمایه‌داری مربوط می‌شوند و در واقع نسبت به آن بیرونی هستند ندارد و در عوض ، دلمشغول تناقضاتِ درونیِ سرمایه است که مستقیماً در منطقِ خودِ آن ریشه دارند. این امر ، همانطور که هاروی خود نیز یادآور شده است ، مستلزم تحلیل سرمایه همچون «مداری بسته» است ، توگویی هیچ تعاملی با محیط پیرامون خود ندارد. به باور هاروی مشخصاً می‌توان تناقض‌های هفده‌گانه‌ای را به سرمایه نسبت داد که منطقاً می‌توانند سرمایه‌داری را «از درون» فروبریزنند. البته هاروی از آن دست مارکسیست‌های خوش‌باوری نیست که به واسطه‌ی تناقض‌های درونی سرمایه ، «پایان سرمایه‌داری» را تحت هر شرایطی گریزناپذیر و چیزی چون تقدیری تاریخی قلمداد می‌کنند. سرمایه‌داری بارها نشان داده است که می‌تواند این یا آن تناقضِ درونی سرمایه را مدیریت کند و از آن فرابرود و به گونه‌ای که «منطق»اش بلاتغییر بماند خود را بازسازی کند. تناقضات سرمایه «جبراً» به پایان سرمایه‌داری منجر نمی‌شوند. باید پای قسمی پراکسیس سیاسی در میان باشد که سودای برپاداشتن اتوپیایی پساسرمایه‌دارانه را در خیال می‌پروراند. هاروی در فصل پایانی کتاب دیگرش ، «معمای سرمایه و بحران‌های سرمایه‌داری» ، باب بحث از پرسش تاریخیِ «چه باید کرد؟» را گشوده بود ، پرسشی که بلافاصله پرسش دیگر ، و به همان اندازه حیاتیِ ، «چه کسی باید انجامش دهد؟» را پیش می‌گذارد : مسئله‌ی پراکسیس و سوژه‌ی آن. هاروی در «هفده تناقض و پایان سرمایه‌داری» باری دیگر به این مسئله بازمی‌گردد. با این تفاصیل ، هر یک از بندهای هفده‌گانه‌ی متنِ پیشِ رو به واقع در حُکم «سنتز» هر یک از تناقضات هفده‌گانه‌ی سرمایه است. به تعبیر دیگر ، شرایطی که این رئوس در کلیت‌شان ترسیم می‌کنند مختصات همان جامعه‌ی پساسرمایه‌دارانه است.

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.