معرفی کتاب دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی:
کتاب دنیای قشنگ نو حاصل دسترنج نویسنده انگلیسی، آلدوس هاکسلی است و در ژانری علمی تخیلی نوشته شده است. در دنیای قشنگ نو، با جهانی پادآرمان شهری مواجهیم که با هزینه از بین رفتن کامل هنر، دانش و مذهب جامعه ای پدیدار شده که فقر در آن ریشه کن شده و دیگر جنگی رخ نمی دهد.
در آینده ای که نویسنده در دنیای قشنگ نو ترسیم کرده است، علم ژنتیک تا بدان جا ترقی کرده که می تواند انسان ها را شبیه سازی کند و به همین سبب کارخانه ای در این جهت تاسیس شده و انسان ها بدین وسیله تولید می شوند. در چنین جهانی، تولد به طور طبیعی و داشتن خانواده و یا داشتن گرایش به مذهبی و یا به طور کلی باور به وجود خدا، همگی کاملا از بین رفته و جز صفاتی ننگین و خفت بار در جامعه محسوب می شوند.
وقایع رمان در شهر لندن اتفاق می افتد و حاکم جامعه، در روند و جریان انسان سازی دست می برد تا طبقه های مختلف جامعه را پدید آورد و محصول کارخانه چهار نوع انسان است که به نام های آلفا بتا گاما و ابسیلون، به طور نزولی طبقه بندی می شوند و در هر گروه نیز تقسیم بندی جداگانه ای صورت می گیرد که به دو نوع مثبت و منفی دسته بندی صورت می گیرد.
این دسته بندی براساس میزان قوای ذهنی و هوش و استعداد و میزان بهره وری اجتماعی انجام می پذیرد، بنابراین آلفاهای مثبت بهترین تولیدات کارخانه هستند و ویژگی های نسبتا همسانی با یک انسان معمولی دارند و ابسیلون منفی ها، پایین ترین توان هوشی و ظاهری نامتعارف نسبت به بقیه دارند و حاکم آن ها را برای رشد و گسترش صنعت و خدمت به دیگر انسان ها تولید می کند و آلفاها و بتاها برای سروری ساخته شده اند.
در این جامعه که سرنوشت تمام انسان های آن بدست حاکم محتوم شده است، انسان ها در یک رویه آموزشی به نام خواب آموزی یاد می گیرند که تنها نسبت به هم گروهی های خود علاقه نشان دهد و از گروه های دیگر متنفر باشند و بدین سبب سیاست حکومتی به راحتی می تواند به اهداف خود برسد.
در جامعه تحت حکومت این سیاست ها که وضعیت جامعه برایشان مثبت جلوه داده می شود و بوسیله خواب آموزی و یا ماده مخدری به نام سوماً که شادی آور است و محرک شرطی سازی انسان هاست، رعایت قوانین که اصول فوردی نامیده می شود، کاملا اجرا می شود، فردی به نام برنارد مارکس وجود دارد که خود را به دلیل ناهنجاری که تصادفاً برای جسمش بوجود آمده، از دیگران متفاوت می پندارد و حوادث کتاب با سرآغاز وی رقم می خورد.
بریده ای از متن:
راز سعادت در همین نهفته است: دوست داشتن آنچه آدم باید انجام بدهد. تمام هدفهای شرطیسازی در این خلاصه میشود: علاقهمند ساختن آدمها به سرنوشت اجتماعیِ گریزناپذیرشان.