ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی از شاعران و سخن سرایان بزرگ سده پنجم هجری می باشد. ناصر که تخلص حجت داشته است، در سال 382 خورشیدی (394 قمری) در قبادیان بلخ به دنیا آمد و در سال 460 هجری قمری در یمگان بدخشان از دنیا رفت. آرامگاه او امروزه در بدخشان پابرجا می باشد. در جوانی به تحصیل در دانش و فنون و زبان و ادبیات روی آورد و قرآن را نیز حفظ کرد:
مقرم به مرگ و به حشر و حساب
کتابت ز بر دارم اندر ضمیر
ناصر در ریاضی و طب بقراط و جالینوس و نجوم و فلسفه و کلام تسلط کامل داشت و مطالعات گسترده ای در مورد ادیان و مذاهب ملل داشت و اطلاعات گسترده ای در این باب کسب کرده بود. ناصر به زبان تازی تسلط کامل داشته و اشعار زیادی به این زبان داشته که امروزه در دست نیست و در گذر زمان از میان رفته است.
ناصر به دلیل خوابی که می بیند، تغییری اساسی در زندگی خود به وجود می آورد. از شراب خوردن پرهیز می کند و به سفر حج می رود. مسافرت او هفت سال به درازا می کشد و سفرنامه او حاصل مشاهداتش در این برهه است. ناصر خسرو در این مدت چهار بار به حج می رود. مرکز ایران و شمال شرقی و غربی و ارمنستان و حلب و شام و فلسطین و مصر و سودان و تونس را دیدار می کند. در مصر مدت زیادی می ماند و در پایتخت خلفای فاطمی مصر، مذهب اسماعیلیه را پیشه راه خویش قرار میدهد و این مذهب را ترویج می کند. ناصر سپس به زادگاه خویش، خراسان بزرگ بر میگردد. در این زمان پنجاه سال از عمر او گذشته بود. در آنجا مورد تحریم و دشمنی جاهلان قرار گرفت چراکه ناصر مذهب اسماعیلی را ترویج می کرد و همچنین آشکارا از خلیفه فاطمی حمایت میکرد. او را با عناوینی چون قرمطی ، رافضی ، ملحد و بد دینی معرفی می کردند. ناصر مجبور به فرار از بلخ کهن شد و به مازندران پناه برد چراکه فرمانروایان طبرستان شیعی مذهب بودند. بعدها ناصر به قلعه ی یمگان در بدخشان رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و در همانجا به ترویج مذهب اسماعیلی و دعوت مردم به سمت خلفای فاطمی پرداخت. ناصر از جفا و ناروایی های روزگار و آزارها و آوارگی ها و ستم هایی که بدو رسیده بود سخت متاثر بود و می نالید.
همه ی آثار ناصر، اندیشه ورزی در باب دین می باشد.
زندگی و شادی اندر علم دین است ای پسر
خویشتن را ، گرنه مستی، مست و مجنون چون کنی؟
شعر حجت را بخوان و سوی دانش راه جوی
گر همی خواهی که جان و دل به دین مرهون کنی
چون گشایش های دینی تو ز لفظش بشنوی
سخره زان پس برگشایش های افلاطون کنی
دانش های مختلفی که ناصر در زمینه های مختلف کسب کرده بود، سبب آفرینش آثار گوناگونی شد: جامع الحکمتین، زاد المسافرین ، وجه دین و سفرنامه از آثار منثور ناصر خسرو می باشد. ناصر در نظم نیز دیوانی از قصاید و دو مثنوی سعادت نامه و روشنایی نامه را به نگارش در آورد.
ناصر طبعی نیرومند و کلام و سخنی استوار و منیع داشت. ویژگی شعری ناصرخسرو، مواعظ و حکم بسیار و قالب آشکار مذهبی کلام او می باشد.
ناصر در اشعارش از معانی و مضامین قرآن مجید و احادیث نبوی و ائمه بسیار بهره گرفته است و تسلط خود را در فهم معانی قرآن عیان می کند.
نمونه ای از قصاید:
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او
موی من مانند روز و روی من مانند شب
ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب
فتنه سازد خویشتن را چون به دست آرد عزب
چون طمع داری سلب بیهوده ز آن خونخواره دزد
کو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب