از صبا تا نیما عنوان کتاب ارزشمندی تالیف یحیی آرین پور، اثر جامع و منحصر بفردی میباشد که درباره تاریخ ادبیات ایران از دوره سبک بازگشت ادبی و ابتدای مشروطه تا دوره نیما و شکل گیری شعر نو و نو گویی شاعران معاصر نگارش شده است. بررسی تغییرات و رویدادهای ادبی و توجه به زمینه های سیاسی و اجتماعی و پیدایش گرایش های ادبی تازه مانند روزنامه نگاری، داستان و نمایشنامه نویسی به تقلید از اروپایی ها، از جمله تحولات نوینی می باشد که از نویسنده این اثر بدانها پرداخته است. این کتاب در اصل در دو جلد تهیه شده بود. جلد سوم این اثر مربوط به شاعران پس از پیدایش شعر نو با عنوان "از نیما تا روزگار ما" ، نیز به چاپ رسیده است.
در بیان وضعیت ادبا در دوره صفویه در این اثر میخوانیم :
اسکندر بیگ ترکمان در شرح حال شاه طهماسب صفوی میگوید: در اوایل حال، حضرت خاقانی جنت کرمانی را توجه تمام به حال این طبقه(شعرا و ادبا) بود. و در اواخر ایام حیات، که در امر معروف و نهی منکر مبالغه عظیم میفرمودند، چون این طبقه علیه را وسیع المشرب شمرده از صلحا و زمره اتقیا نمیدانستند، زیاده توجهی به حال ایشان نمیفرمودند، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دادند. مولانا محتشم کاشانی قصیدهای غرا در مدح آن حضرت و قصیدهای دیگر در مدح مخدرهی زمان، شهزاد پریخان خانم به نظم آورده از کاشان فرستاده بود، به وسیله شهزاد مذکور معروض گشت. شاه جنت مکان فرمودند که : "من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شأن شاه ولایت و ائمه معصومین (ع) بگویند. صله، اول از ارواح مقدسهی حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند. زیرا که به فکر دقیق معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشتهی بلاغت در آورده به ملوک نسبت میدهند که به مضمون در اکذب اوست. احسن او اکثر در موضع خود نیست. اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند، شأن معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است." غرض که جناب مولانا صلهی شعر از جانب اشرف نیافت.
برای خرید کتاب از صبا تا نیما به لینک زیر رجوع نمایید
کتاب از صبا تا نیما نوشته یحیی آین پور
اسکندر بیگ ترکمان در شرح حال شاه طهماسب صفوی میگوید: در اوایل حال، حضرت خاقانی جنت کرمانی را توجه تمام به حال این طبقه(شعرا و ادبا) بود... و در اواخر ایام حیات، که در امر معروف و نهی منکر مبالغه عظیم میفرمودند، چون این طبقه علیه را وسیع المشرب شمرده از صلحا و زمره اتقیا نمیدانستند، زیاده توجهی به حال ایشان نمیفرمودند، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دادند.
مولانا محتشم کاشانی قصیدهای غرا در مدح آن حضرت و قصیدهای دیگر در مدح مخدرهی زمان، شهزاد پریخان خانم به نظم آورده از کاشان فرستاده بود، به وسیله شهزاد مذکور معروض گشت. شاه جنت مکان فرمودند که : "من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شأن شاه ولایت و ائمه معصومین (ع) بگویند. صله، اول از ارواح مقدسهی حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند. زیرا که به فکر دقیق معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشتهی بلاغت در آورده به ملوک نسبت میدهند که به مضمون در اکذب اوست. احسن او اکثر در موضع خود نیست. اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند، شأن معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است." غرض که جناب مولانا صلهی شعر از جانب اشرف نیافت.
با معرفت ها ذکر مأخذ می کنند :)
اسکندر بیگ ترکمان در شرح حال شاه طهماسب صفوی میگوید: در اوایل حال، حضرت خاقانی جنت کرمانی را توجه تمام به حال این طبقه(شعرا و ادبا) بود... و در اواخر ایام حیات، که در امر معروف و نهی منکر مبالغه عظیم میفرمودند، چون این طبقه علیه را وسیع المشرب شمرده از صلحا و زمره اتقیا نمیدانستند، زیاده توجهی به حال ایشان نمیفرمودند، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دادند.
مولانا محتشم کاشانی قصیدهای غرا در مدح آن حضرت و قصیدهای دیگر در مدح مخدرهی زمان، شهزاد پریخان خانم به نظم آورده از کاشان فرستاده بود، به وسیله شهزاد مذکور معروض گشت. شاه جنت مکان فرمودند که : "من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شأن شاه ولایت و ائمه معصومین (ع) بگویند. صله، اول از ارواح مقدسهی حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند. زیرا که به فکر دقیق معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشتهی بلاغت در آورده به ملوک نسبت میدهند که به مضمون در اکذب اوست. احسن او اکثر در موضع خود نیست. اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند، شأن معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است." غرض که جناب مولانا صلهی شعر از جانب اشرف نیافت.
با معرفت ها ذکر مأخذ می کنند :)
اسکندر بیگ ترکمان در شرح حال شاه طهماسب صفوی میگوید: در اوایل حال، حضرت خاقانی جنت کرمانی را توجه تمام به حال این طبقه(شعرا و ادبا) بود... و در اواخر ایام حیات، که در امر معروف و نهی منکر مبالغه عظیم میفرمودند، چون این طبقه علیه را وسیع المشرب شمرده از صلحا و زمره اتقیا نمیدانستند، زیاده توجهی به حال ایشان نمیفرمودند، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دادند.
مولانا محتشم کاشانی قصیدهای غرا در مدح آن حضرت و قصیدهای دیگر در مدح مخدرهی زمان، شهزاد پریخان خانم به نظم آورده از کاشان فرستاده بود، به وسیله شهزاد مذکور معروض گشت. شاه جنت مکان فرمودند که : "من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شأن شاه ولایت و ائمه معصومین (ع) بگویند. صله، اول از ارواح مقدسهی حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند. زیرا که به فکر دقیق معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشتهی بلاغت در آورده به ملوک نسبت میدهند که به مضمون در اکذب اوست. احسن او اکثر در موضع خود نیست. اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند، شأن معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است." غرض که جناب مولانا صلهی شعر از جانب اشرف نیافت.
با معرفت ها ذکر مأخذ می کنند :)