کتاب روضه المذنبین تالیف احمدبن ابوالحسن بن محمد نامقی معروف و مشهور به ژنده پیل و پیرجام از مشاهیر و صوفیان شناخته شده سده ششم هجری می باشد. در نامق متولد شد و محل دفنش در تربت جام می باشد. مولف این کتاب در بیست و دو سالگی به طریقت سیر و سلوک وارد شد و در چهل سالگی به تربت جام رفت. از تالیفات مهم او انس التابئین، کنوز الحکمه، مفتاح النجاه و روضه المذنبین و دیوانی از اشعار می باشد.
در خبر آمده است که روز قیامت خدای عز و جل حساب بندگان می کند؛ بنده ای باشد که روزگارهای خویش را تباه کرده باشد و در جریده عمر وی بس نیکویی نباشد. چون او خود نامه می خواند، حق سبحانه تعالی گوید: ای بندگان من! نرم خوان تا کسی دیگر نشنود؛ و چون فرا چیزی رسد که نیک باشد، گوید: آواز بردار تا مردمان بشنوند که من پیش، ندا به ملکوت در داده ام و بر زبان محمد مصطفی ص به شما رسانیده ام که الله ارحم بعبده المومن من الوالده الشفیقه بولدها. چون سر پوشیده ای همه ی عیب فرزند خویش بپوشاند و نخواهد که کسی را چشم بر ستر و عثرات وی افتد، ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین با کمال لطف و جود و فضل خویش کی روا دارد که مومن مخلص موحد عارف در میان وحشت، گناه و معصیت او را بر سر خلق باز نپوشد و ستر خود از وی بگیرد؟ باز آن که می گوید: من بر آن بنده ی مومن، رحیم تر و مشفق تر از آن مادر مهربان بر آن فرزند عزیز خویش.
در خبر است که در بنی اسرائیل مردی بود ، گناه بسیار از وی در وجود آمده بود. آن مرد ، پیغمبر آن زمانه را گفت : گناه کرده ام. چه باشد که مرا شفیع باشی؟ آن پیغمبر آن سخن را با حق سبحانه و تعالی بگفت. گفت : بگوی او را که بیامرزیدم . دیگر باره در گناه افتاد . بار دیگر نیز پیش آن پیغمبر آمد و گفت : بار دیگر در گناه افتادم . دیگر باره بگفت . خدای عز و جل گفت : بیامرزیدم . چون دیگر باره گناه کرده آمد، خود به صحرا بیرون آمد و گفت :ای بار خدای ! شرم می دارم که نیز عذر خواهم، تا عمر باشد همین خواهم کرد که پیشه من است. ندایی شنید که گفت : چون پیشه تو گناه کردن است و پیشه من گناه آمرزیدن است و چون تو از پیشه خود توبه نمی کنی من با خدایی خود، کی روا دارم که پیشه خویش بگذارم. تو گناه می کنی و من می آمرزم و می آمرزم.