کتاب سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند که در سال هزار و سیصد و نود و چهار چاپ شده می باشد.این اثر توسط مسعود کیمیایی نوشته شده است.که انتشارات آن اختران می باشد.با جلد شومیز منتشر شده است. این اثر درباره ی فرهاد و مونا خواهر برادری می باشند که در کودکی پدر مادرشان از دنیا رفته اند .فرهاد در گروه کر می خواند و مونا دوستدار فوتبالیستی درجه دو می باشد . فرهاد فهمیده است که سرطان حنجره داشته و تا سه ماه دیگر زیادتر زنده نمی ماند و همچنان به خانه عمویشان آقا خان رفته اند که پسر ارشدش فضلی می باشد. که به پاچه شلوارش زیپ می دوزد تا هنگامی که در مسیری رود آهنگ پای مرد بیاد .لات است عرق می نوشد و ناموس برای او مهم است.او دوستدار راحله دختر همسایه بوده که هنگامی شوهرش کتکش می زند می رود و شوهرش را کشته و برایش خانه می گیرد و مرتضی پسر بعدی مجنون است. ولی از تمام داناها عاقل تر می باشد. سامان پسر کوچیکه اهل ساز و آواز و قرتیه و دختر آنها شراره هم قرتی پرتیه است.آنها یه دختر دیگه هم داشته اند مکه صنم کلا خانواده را ول نموده رفته است.به طور کامل حال و هوای قدیم ایرانی را داراست.
برگرفته از بست بوکز