کتاب یاشماق که توسط نادر ساعی ور نوشته شده است.که انتشارات آن روزنه می باشد.و با جلد شومیز منتشر شده است. این اثر درمورد یونس رزمنده ای می باشد که در جنگ شیمیایی شده است و همچنان در انتظار به دنیا آمدن فرزندش است. اما چشمهای او امکان است کور شود و شاید هیچ وقت پسرش بابک را نبیند . یونس در اندیشه ی این موضوع می باشد که روزهای اخر بینایی را به چه نگاه نماید.زارا همسرش می خواهد هر گونه که شده او فرزندشان را ببیند و هم چنان او به یاد همسنگرهای کهن به یاد دوستان جدید داستانهای کردها و یاد پدر بزرگ های جنگجواش می باشد. رمان تا اندازه ای بسیار ارتباط با جنگ دارد.و یک اندازه هایی در هم پیچیده با مبارزات آذربایجان و ترک ها و سرنوشت پس از جنگ رزمنده ها بسیار متوسط می باشد.نکته بدی ندارد و رابطه ی کانال های گوناگون را هم خوب برقرار نموده و چند تا موضوع را بغل هم چیده است.ولی در حقیقت بسیار خشک نوشته شده است.به صورتی که حسی بهش نزدیک نخواهید شد با اینکه موضوع کور شدن پیش و دیدن بچه بسیار حسی می باشد .
برگرفته از بست بوکز