کتاب چهره برافروخته که توسط مرتضی کربلایی لو نوشته شده است.که انتشارات آن ققنوس می باشد.در اینجا سه عدد عموزاده داریم به نامهای عزیزه و حسن و فرهاد. که در یکی از روزها پیش شخصی می روند که استعدادها و زندگی آینده ی آنها را پیش بینی نماید. مرد می گوید که عزیزه بسیار زیاد دوست داشته خواهد شد.حسن استعدادهای زیاد دزدی کردن دارد و فرهاد عموزاده شهرنشین واسه ی او غریب و غیر قابل تشخیص دادن می باشد. به گونه ای محوریت می شود با فرهاد که پسرک با استعداد و تیزهوشی که به مدرسه تیزهوشان می رفته و تغییر و رویدادهای سیر فکریش و در آخر آنکه به کجا رهنمود خواهد شد .از نویسنده ی معروف کربلایی لو نوشته های بسیاری معرفی کرده ام. بسیار زیاد کتاب نگاشته است و جوایزی را برنده شده و نقدهای عالی واسه ی کارهایش هم دریافت نموده است.ولی هر گونه که هست نویسنده من نمی باشد . و من با او ارتباط برقرار نمی توانم کنم.متوجه نمی شوم چه چیزای را می خواهد بازگو نماید و در اصل منظورش چه چیزی است.از این نوششته ها به کجا می خواهد رسد و آن اشارات جنسیتیش را هم به هیچ وجه دوست نداشتم. به هر حال اواسط اثر برایم جالب و دوست داشتنی بود . آن بخشی که فرهاد به مدرسه تیزهوشان می رفت برای من جذاب تر بود.

برگرفته از بست بوکز