کتاب روزی مثل امروز که توسط پتر اشتام نوشته شده است.که انتشارات آن افق می باشد.و با ترجمه مریم مویدپور انجام گرفته است. قهرمان رمان مرد مسن و پیری می باشد که هجده سال قبل کشورش را ترک نموده به فرانسه سفر کرده و معلم شده است . در حال حاضر به دلیل سرفه های بسیار زیاد به پزشک خود را نشان نموده و پزشک گفته که می بایست نمونه برداری کند و امکان دارد مشکل او بسیار جدی باشد. ولی در آن وقتی که مرد واسه ی گرفتن جواب آزمایشش باید برود بی سبب از این کار صرفه نظر می کند و در کل تصمیم می گیرد روند و مسیر زندگی اش را تغییر دهد.کار خود را کنار بگذارد و آپارتمانش را فروخته و به مسافرت رود .آن هم به روستای زمان کودکی و عشق آن دوره که در واقعیت عامل آشنایی او با پاریس بود . کتاب زیبایی است که خیلی ساده بسیار آرام به پیش می رود و در حقیقت یک صفحه ای از سرگذشت و زندگی را ورق می زند.یک رویدادهایی که ناخودگاه اتفاق می افتند و یک تصمیماتی که می بایست گرفت و یک چیزایی که تا زمانش نشده رخ نمی دهند . این که چه جذاب است اگر برخی اوقات بشود زمان را نگه داشت و یک نگاه کرد و هم چنان فکر کرد در حال حاضر دلت می خواهد با زندگیت چی کار نمایی.
برگرفته از بست بوکز