روایت دوباره یک سقوط

کتابهایی که در تاریح برنده جایزه ادبی نوبل شده اند همیشه مورد توجه خاصی از طرف خوانندگان قرار گرفته اند. چیزی که بیش از آن چه ارزش ادبی آنها را نشان دهد تنها باعث تعداد زیاد خوانده شدن آنها می شود. اغلب این آثار که با تیزهوشی در دوره خاص و یا اتفاقات بزرگ تاریخ نگاشته شده اند، بیانگر عقیده و یا انتقاد مردم است درباره مسایل اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی و اعتقادی. یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین این اثار در قرن بیستم، عقاید یک دلقک به قلم نویسنده مشهور المانی هاینریش بل است. کتابی که در بستری از داستان و با بیانی انتقادی از اوضاع موجود گله میکند. این کتاب برنده جایزه نوبل ادبی در سال 1972 است.

هاینریش تئودور بل در سال 1917 در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. وی در آغاز جوانی به جبهه فراخوانده شد و در جنگ شرکت کرد. او که ابتدا به اعتقادات حزب نازی پایبند بود با دیدن جنایات و تاثیرات مخرب بر مردم و زندگی، از آن فاصله گرفت و این اعتقاد را در اغلب آثارش میتوان یافت. او اولین داستان خود را به نام قطار به موقع رسید در سال 1947 به چاپ رساند و دو سال بعد به شهرت رسید. و سپس آثار بسیاری را به رشته تحریر درآورد. آثاری که وی را در زمره بزرگترین نویسندگان آلمان و قرن بیستم جاودانه کردند.از برخی از اثار مهم او میتوان به بیلیارد در ساعت نه و نیم ، سیمای زنی در میان جمع، آبروی از دست رفته کاترینا بلوم و شبکه امنیتی اشاره کرد.

معرفی کتاب عقاید یک دلقک

 

رمان عقاید یک دلقک تراژدی تلخ و شکست عمیق دلقکی به نام هانس اشنیر است. هانس که از خانواده ای متمول است با دختری به نام ماری آشنا میشود و اولین و شاید آخرین عشق خود را در او میبیند. ماری دختر صاحبکار اوست و اعتقاد به مذهب کاتولیک دارد. در حالیکه هانس در حالتی مابین اعتقاد و بی اعتقادی گرفتار آمده است. از یک سو ماری و عشقش او را به دنیای کاتولیک میکشاند و از سمتی عدم تمایل او در پذیرش این آیین به دلیل مشاهده کوته فکری طرفداران این آیین به این کشمکش درونی او دامن میزند و او را به ورطه ای عمیق میکشاند. شاید ابتدای این داستان بسیار شباهت به تجربه زندگی خود هاینرش بل داشته باشد و در واقع فضای ابتدایی داستان او را میتوان به نوعی وام گرفته از زندگی خود او دانست. هانس و ماری بر خلاف عقاید کاتولیک بدون اینکه ازدواج کنند با هم زندگی میکنند و این مسیله است که شیرینی عشق آنها را میکاهد. هرچند که این دو عاشق یکدیگرند ولی تلخی و عذاب وجدانی که آنها به جهت مذهب تحمل میکنند، شکافی روزافزون را میان آنها ایجاد میکند. زیبایی بیان و روایت که شاید بتوان یکی از دو دلیل اصلی برنده شدن جایزه ادبی نوبل را توسط آن دانست جایژاه نمایش هنر بل است. داستان در واقع از انتها آغاز میشود و مانند بازگشت به گذشته های کوتاه و بلند است( فلش بک در سینما). روایت وضع اسف بار اکنون هانس، که با وجود استعداد و موقعیت شغلی بسیار خوب در دلقک بودن، حال به وضعیت بحرانی رسیده است و ادامه آن و سپس بازگشت به موقعیت های شیرین و تلخ گذشته که او را به اینجا کشانده است. هانس پس از اینکه ماری او را ترک میکند، دچار سردرگمی و ناامیدی و خشمی فروخورده شده است با بی انگیزگی برنامه های خود را اجرا میکند و در واقع شکستش در عشق او را در تمامی عرصه ها میشکند. او در آخرین برنامه اش به زمین میخورد و زانویش به سختی آسیب می بیند. هانس درخانه به تمامی افرادی که در گذشته اش نقشی داشته اند تماس میگیرد و در واقع روایت داستان گذشته از زبان هانس در همین مکالمه های تلفنی جان میگیرد. اغلب کسانی که او با او صحبت میکنند اعتقادات کاتولیک دارند و هانس ضمن گفتگو با آنها که زمینه ترک کردن او توسط ماری را چون گیاهی در ذهن ماری پرورانده اند، در واقع با انتقادات و ایرادهای وارد بر آنها سعی در مقابله به مثل میکند. بی توجهی به انسان امروز و احتیاجاتش و نیز سکوت کلسیا در بحبوحه جنگ از مهمترین مشکلات هانس با کاتولیک است. جایی که آنها با بی توجهی به مسایل پیرامون تنها درگیر مسایل درونی خود هستند و حتی میتوان گفت مغرورانه بدون توجه به تاثیرات اجتماع بر روح و روان انسانها در این برهه حساس و ملتهب تنها درگیر مسایل اعتقادی و در حال کنونی کم اهمیت هستند. تفکرات ضد کاتولیکی نقل شده در کتاب بخش هایی از درگیریهای ذهنی واقعی نویسنده آن است تا جایی که چند سال پس از انتشار کتاب، خود و همسرش از آیین کاتولیک خارج شدند. عقاید یک دلقک را در واقع میتوان تقلای هانس پس از رخداد فاجعه برای رهایی است. شغل او نیز با تیزهوشی بل کنایه ای است از بی توجهی جامعه به او، چرا که دلقکها حتی در تلخ ترین حالاتشان مورد توجه نیستند و جدی انگاشته نمی شوند. میتوان شغل هانس اشنیر را در واقع استعاره ای از حال امروز همه مردم دانست که ظاهر فریبنده آنها هیچ شباهت و نشانی از پوچی و تنهایی درونشان ندارد.

بیان دقیق و غنی و در عین حال ساده و نگاه فلسفی به مسائل زندگی و مذهب و نیز روایت ساده و پرکشش آن، عقاید دلقک را به کتابی فوق العاده برای کتاب دوستان تبدیل میکند.

برش هایی از متن کتاب

دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند

فقط دو چیز این دردها را تسکین می‌دهند. مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه. ولی او رفته.

یک چیز بسیار زیبا وجود دارد. هیچ . به هیچ فکر کن

به شکل عجیب و غریبی با وجود تمام تجارب تلخی که با همنوعان خود پشت سر گذاشته‌ام، آنها را دوست دارم. منظورم انسان‌ها هستند.