معرفی کتاب اسپارتاکوس اثر هاوارد فاست:


کتاب اسپارتاکوس با نویسندگی نویسنده و رمان نویس مشهور آمریکایی، هاورد فاست، یکی از کتاب های تاریخی گرانبها است که درباره بردگان رومی به نگارش درآمده است.

هاورد فاست که خود در خانواده ای کم درآمد رشد یافته بود و از جوانی به انجام کارهای مختلف برای کسب درآمد روی آورده است.

با قشر ضعیف جامعه آمریکایی، بردگان و سیاهان و کارگران آشناست و وضعیت آن ها را درک می کند و به دنبال علاقه خود به نویسندگی، سعی در دریافتن حال آن ها در نوشته هایش می کند .

و آثاری بی نظیر خلق می کند که در جوامع مختلف و هر روزگاری، خواندن آثار او لطف خودش را دارد.
ابراهیم یونسی، یکی از مترجم های اسپارتاکوس درباره آثار فاست می نویسد: نکته ای که همه جا در آثار فاست جلب نظر می کند.

نقشی است که توده مردم بر عهده دارند؛ توده است که به راه می افتد و مسیر حوادث را تغییر می دهد و رهبر وقتی رهبر است که از میان مردم برخواسته و خواسته های مردم را دریافته و جهت حرکت نهضت مردم را تشخیص داده باشد.

خواست های مردم است که رهبر را به این سو و آن سو می کشد. درشتی بینی و چین پیشانی و تبار عالی مطرح نیست؛ غلام زرخرید و ضعیف الجثه و بدریخت نیز می تواند رهبر باشد و مردم را به پیروزی برساند.

 


اسپارتاکوس یکی از دستاوردهای زیبا و دلپذیر فاست در بین آثارش است که شرح شهامت و دلاوری و بی باکی و شجاعت اسپارتاکوس را نقل می کند، برده ای که از کودکی برده بوده و پدر و مادرش نیز برده بوده اند.

او که در طی یک جنگ، اسیر ارتش روم می شود و سپس به جمع گلادیاتور ها پیوند می خورد، ظلم و ستم وارده بر بردگان و گلادیاتورها در روم را تحمل نمی کند.

و پس از خرید تعدادی برده و آموزش آن ها، به قیام ضد برده داری گسترده ای دست می زند که به سرعت نقل قیام او منتشر می شود و بدین ترتیب، بردگان، که از ظلم و بیداد به ستوه آمده اند، صاحبان و اربابان خود را می کشند و املاک آنان را به آتش می کشند و خود را به ارتش اسپارتاکوس می رسانند,

در پی انتشار اخبار قیام او، خیل عظیمی از بردگان، به ارتش او می پیوندند.

سنای روم، بارها ارتشش را برای مقابله با ارتش او فرستاد اما به دفعات ارتش روم دربرابر او شکست خورد. با این وجود سرانجام اسپارتاکوس در یک پیکار سهمگین و غضبناک مغلوب شد,

ولی نام او جاودانه ماند و اکنون به نماد شجاعت و دلاوری و همچنین نماد مقابله با ظلم و ستم شناخته می شود
متن نویسنده در ابتدای کتاب روشنای محتوی کتاب و قلم نویسنگی اوست:
این کتاب، سرگذشت مردان و زنان شجاعی است که مدت‌ها قبل زیسته‌اند و نامشان هرگز از خاطره‌ها نرفته است.

قهرمانان این داستان، آزادی و شرف انسان را گرامی داشتند و پاک و شریف زیستند. این داستان را به این منظور نوشتم که کسانی که آن را می خوانند خواه فرزندان خودم یا دیگران، در راه بهبود آینده مغشوش‌مان نیرو بگیرند و با ظلم و بیداد مبارزه کنند، باشد که رویای اسپارتاکوس در زمان ما محقق شود.