معرفی کتاب کتابخوان اثر برنهارد شلیک:
کتابخوان معروف ترین نوشته قاضی و نویسنده آلمانی، برنهارد شلینک است.
شلینک بیشتر آثار خود را درباره تاریخ معاصر آلمان نوشته و کتابخوان، این اثر جاودان خود را با پرداختن به کشتار دسته جمعی در جنگ جهانی دوم و جریان هولوکاست و همچنین عشق در بستری جنایی خلق می کند. این کتاب پر مخاطب، بارها موفق به دریافت جوایز متعدد شد و اولین و تنها کتاب آلمانیست که در آمریکا مقام نخست پرفروش ترین کتاب ها در روزنامه نیویورک تایمز را به خود اختصاص داده است و تاکنون به بیش از ۴۵ زبان دنیا ترجمه شده است.
گفتنیست نام کتابخوان، جز هزار و یک کتابیست که هرکس قبل از مرگ باید بخواند و همچنین در مجله گاردین نیز جز هزار کتابی قرار گرفته که هر کسی باید بخواند.
کتابخوان داستان پسری ۱۵ ساله به نام میشائیل را روایت می کند که روزی با وخیم شدن حالش تحت تاثیر بیماری در خیابان، زنی به نام هانا، به یاری او می شتابد و کمک وی حال پسرک را تسکین می دهد.
میشائیل برای سپاس گزاری و تشکر نزد هانا می رود که از او بیست سال بزرگ تر است و این ملاقات باعث آشنایی بیشتر آن ها می شود. رفته رفته رابطه آن ها گرم می شود و هانا در قلب میشائیل جای خود را پیدا می کند و عشق میشائیل به هانا تا آن جا در وجودش ریشه می دواند که پس از گذشت سال ها بی خبری از هانا، قلب و وجودش برای او می تپد.
میشائیل پس از گذشت سال ها و بی اطلاعی از هانا، خود دانشجوی رشته حقوق است و بار دیگر هانا را در دادگاهی می بیند که در جایگاه متهمین به عنوان متهمین اصلی در قتل ۳۰۰ زن در اردوگاه آشویتس، حضور دارد.
او سعی می کند وکالت هانا را به عهده بگیرد ولی با مخالفت او مواجه می شود و در نهایت هانا محکوم به حبس ابد می شود.
میشائیل زندگی خود را پیش می گیرد و به راه خود ادامه می دهد، اما با گذشت سال ها، زمانیکه از همسرش جدا می شود، در حالی که دختری هم نتیجه ازدواجش است، می بیند هم چنان عشقش نسبت به هانا در وجودش زبانه می کشد.
میشائیل به دنبال هانا می رود و بنا به عادت قبلی که برای هانا که بی سواد بود، کتاب می خواند، نوارهایی از کتابخوانیش ضبط می کند و برای هانا می فرستد و ادامه داستان را رقم می زند.
نویسنده در خلل بیان احساسات پاک و عشق کمیاب میشائیل، سعی در نمایاندن قسمتی از جنگ جهانی دوم و همچنین ظلم و جنایت و بی رحمی های اعمال شده بر زندانیان می کند، که بر جذابیت های کتاب میفزاید.
بخشی از کتابخوان:
من تنها فرشتهای خواهم بود که تو نیاز داری. تو دنیا را حتی زیباتر از وقتی که واردش شدی ترک خواهی کرد. بهشت دوباره تو را در آغوش خواهد کشید و با نگاهی به تو، خواهد گفت: تنها یک چیز میتواند روح و روان بشر را کامل کند و آن، عشق است.