کتاب كمى ايمان داشته باش نوشته ى ميچ آلبوم است.
نويسنده اى كه نوشته هايش سمت و سوى عرفانى دارد و يكى از معروف ترين نوشته هايش "سه شنبه ها با مورى" است.
اين كتابِ آلبوم هم مانند سه شنبه ها با مورى او ، روايتى واقعى است.
اين روايتى از يك خاخام است كه از او ميخواهد در مراسم خاكسپارى او، سخنرانى كند.
البوم براى اينكه بتواند از پس اينكار بر بيايد تصميم ميگيرد مدتى را با آلبرت لويس بگذراند تا با ويژگى هاى شخصيتى او آشنا شود.
در همين اثنا ، ميچ آلبوم با كشيشى اهل ديترويتِ ميشيگان به نام هنرى كاوينگتون آشنا ميشود و سبك زندگى او را در كليسايى رو به ويرانى به خوبى مشاهده ميكند.
برخورد ميچ با كشيشى امريكايى و خاخامى كه اهل نيوجرسى است به او كمك ميكند كه اين كتاب را بنويسند.
اين كتاب سرشار از مطالبى است كه به ما سبك زندگى را مى آموزد.
زندگى مبنى بر آرامش، اميد، ارتباط با هم نوعان، ارتباط با خالق، شادى و نشاط درونى.
ميچ به خوبى ميرساند كه مذهب، تفاوت بين انسان ها نيست بلكه انسان از هر مذهبى چطور تا زنده هست بايد"شيره ى زندگى" را بنوشد.


خاخام به عنوان وصيت ميگويد :
"از شما ميخواهم يكديگر را دوست بداريد و باهم صحبت كنيد و نگذاريد مسائل پيش و پا افتاده صميمت را از بين ببرد"
آلبوم مينويسد :

"کسي را که اهل ايمان باشد ميشناسى؟ وقتي او را مى بينى، فرار ميكنى؟ اگر اين‌طور است، بدان ديگر نيازى به گريز نيست. چند لحظه‌اى بنشين. يک ليوان آب يخ بنوش. يک بشقاب نان ذرت بخور. شايد متوجه شوى چيز زيبايي هست که مي‌توان ياد گرفت و نه تو را مي‌گزد و نه ضعيفت ميکند، فقط ثابت مى کند در وجود تک‌تک ما جرقه‌اى الهى هست که شايد يک روز بتواند جهان را نجات دهد. در آغاز يک پرسش بود. در پايان، آن پرسش پاسخش را گرفت. خداوند مي‌خواند و ما با او زمزمه مى کنيم و ترانه‌هاى بسيارى هست، اما فقط يک آهنگ را مى خوانيم، فقط يکى ترانه‌ى شگفت‌انگيز انسان . عاشق اميدوارى هستم"

* مطالعه اين كتاب به همه توصيه ميشود
* بيشتر براى كسانى كه سوالاتى درباره ى مرگ، زندگى، چگونگى زندگى، اميدوارى، شادى و آرامش درونى و لذت بردن از تك تك لحظات سخت و آسان آن ، ذهنشان را درگير كرده است.