معرفی نمایشنامه ویار – سارا کین
نیلز تابرت منتقد به کین می گوید هر وقت نمایشنامه‌های تو را میخوانم به نظر می‌رسد که همه آنها را بدون استثنا درباره عشق نوشته‌ای، خشونت آنها نیست که مرا به خود جذب می‌کند، بلکه احساسات و تنش های در زیر پوست آن است. شکنندگی مردم، میلشان به عشق ورزیدن و دوست داشته شدن؛ با خواندن دقیق نمایشنامه‌های کین خواننده تشخیص می‌دهد که یکی از مایه‌های مورد علاقه او عشق است. زیباترین قطعات را درباره عشق می نویسد؛ مانند شرحی که در نمایشنامه ویار می نویسد و خشونت معمولاً استعاره‌ای بر شقاوت حضور عشق و میل است.

از راه مفهوم عشق است که می‌توان یکی از موضوعات مهم کین را میل (Desire) می دانست، میل نیاز به داشتن چیزی است، چیزی که از دست رفته و یا گم شده است، پس شکافی به وجود می‌آید، حفره‌ای که باید پر شود، در نمایشنامه‌های او این موضوع به سکوت هاو مکث ها و نقاط تعلیق و فاصله های سفید چاپی و جملات کوتاه برگردانده می‌شود. شخصیت‌های نمایشنامه‌های کین در جستجوی همین میل و نیاز هستند به ویژه در نمایشنامه ویار. که حتی عنوانش نیز نشان‌دهنده اشتیاقی تناقض بار به این نیاز و حفره‌ها خالی است.برای مثال شخصیت اِم می گوید من دنبالت گشتم همه شهرو .

از نظر او بسیار مشکل است که بفهمیم دقیقاً چه می خواهیم و به چه نیاز داریم، این فقدان پیش رویمان است و نمی دانیم که با چه چیز بهتر می‌شود، هرچند با خواندن نمایشنامه‌های کین نمی توان تشخیص داد آنچه ما بدان اشتیاق و شور بسیار داریم عشق است در زمانی که این شخصیت‌ها به شناسایی ابژه میل خود دست می زنند احساس عشق را در خود کشف می کنند. آنچه ما می خواهیم کسی است که این شکاف را پر کند تا این اساس کامل شود اما عشق دردناک است .از نظر کین عشق هر کسی را می سوزاند نابود می کند و در خود غرق می کند. او معمولاً تصاویر آتش و آب گیر یا ویرانی و آوار را برای توصیف آن به کار می‌برد. همچنین عشق مانند بیماری اعتیاد است

 

به همین دلیل نمایشنامه پاک شده که بر روی عشق متمرکز است در مکانی شبیه به یک بیمارستان رخ می‌دهد. عشق همچنین می تواند مانند نمایشنامه ویار به یک وسواس تبدیل شود؛ یا خود را در استعاره مصرف مواد مخدر بازسازی کند. علاوه بر اینها عشق در آثار کین می‌تواند غیابی تحمل‌ناپذیر اما همیشه حاضر باشد یا رخدادی رازآلود که حتی خود انسان های درگیر هم علت آن را نمی‌دانند . عشقی غیرمنطقی و نامعقول همچون هیپولیتوس، این حالت می تواند وضعیتی به شدت رنج آور باشد چرا که فرد عاشق نمی داند این عشق تا چه زمانی دوام دارد. چنین چیزی می تواند به همان سرعتی که ظهور کرد ناپدید شود و در نتیجه عشق بدل به پدیده‌ای گریزپا در زمان اکنون شود. در نهایت عشق شقاوت بار است. ادم می‌تواند عاشق کسی شود که به دست آوردنش غیر ممکن است زیرا این رابطه به واسطه احکام اخلاقی محکوم شده یا طرف دیگر احساسات مشابهی را با او به اشتراک نمی‌گذارد.