انسان برای خویشتن عنوان اثری از اریک فروم، روانکاو و رونشناس مشهور آلمانی، پژوهشی در روانشناسی اخلاق است و به گفته خود او، این اثر در ادامه کتاب گریز از آزادی می باشد. فروم در سال 1900 در فرانکفورت آلمان زاده شد و تحصیلات خود را در رشته روانکاوی در مونیخ و برلین به انجام رسانید. فروم در دوران هیتلری، آلمان را ترک کرد و به آمریکا رفت و در آنجا در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. در سال 1941 کتاب گریز از آزادی را منتشر کرد که تاثیر به سزایی در فلسفه سیاسی و روشنفکری داشت. آثار متعددی از او انتشار یافته است که بسیاری از آنها به فارسی نیز ترجمه شده است. از جمله : روانکاوی و دین ، زبان از یاد رفته (درک و تعبیر رویا، داستان های کودکان و اساطیر) ،جامعه سالم ،هنر عشق ورزیدن ،رسالت زیگموند فروید ،سرشت راستین انسان ،گریز از آزادی ، آیا انسان پیروز خواهد شد ، بحران روانکاوی و چندین اثر دیگر.

 

انسان برای خویشتن

 

فروم در این کتاب درباره ی ارزشهای اخلاقی سخن می گوید؛ و مدعی است که روانشناسی نمیتواند جدا از اصول اخلاقی باشد؛ بلکه وظیفه دارد که احکام اخلاقی کاذب را طرد کرده و استانداردهای عینی رفتار را شکل دهد. این تئوری با گرایش متداول روانشناسی که بر نسبیت در اخلاق و تعدیل و انطباق تاکید دارد نه بر خوبی متناقض است. اریک فروم نیز مانند یونگ از روانشناسان میخواهد تا به اهمیت عامل اخلاق در درمان بیماریهای روانی توجه کنند، و در این مورد حتی از یونگ هم فراتر رفته و در پی ایجاد یک سیستم اخلاقی برپایه علمی است.

در پیشگفتار این کتاب آمده است:
این کتاب از بسیاری جهات ادامه کتاب گریز از آزادی است، که در آن کوشش کردم تا فرار انسان امروزی را از خود و آزادی خویش مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم؛ در این کتاب درباره اصول اخلاقی، هنجارها و ارزشهایی که به درک نفس و استعدادهای نهانی انسان رهنمون است بحث می کنم. تکرار بعضی از عقاید و نظراتی که در گریز از آزادی آورده شده در این کتاب پرهیز ناپذیر است ، و گرچه منتهای کوشش خود را به عمل آورده ام تا از تکرار آنها خودداری کنم لکن نتوانستم بالمره از ذکر بعضی از آن عقاید صرفنظر نمایم. در فصل طبع و منش آدمی درباره منش شناسی که در در کتاب قبلی از آن سخنی به میان نیامده بلکه اشاره مختصری به آن مسئله شده است بحث کرده ام. خواننده ای که مایل است تصویر کاملی از منش شناسی من داشته باشد باید هردوی کتاب را بخواند، گرچه این امر برای درک و فهم کتاب حاضر ضروری نیست.

شاید برخی از خوانندگان از اینکه روانکاوی به مسائل اخلاقی پرداخته و  بخصوص معتقد است که روانشناسی نه تنها باید قضاوتهای اخلاقی دروغین را طرد کند بلکه می تواند پای بست بنای هنجارهای با ارزش و عینی رفتار شود متعجب شوند. این عقیده با گرایش متداول در روانشناسی کنونی که بر سازگاری و هماهنگی، و نه خوبی تاکید کرده و طرفدار نسبیت گرائی اخلاقی است متعارض است. تجربیات من در مقام یک روانکاو عملی این اعتقاد راسخ مرا که مسائل اخلاقی را نمیتوان از بررسی های شخصیت، چه از لحاظ تئوری و چه تشخیص بیماری، حذف کر تایید کرده است. احکام ارزشی چگونگی اعمال ما را تعیین می کند و سلامت روان و شادکامی ما وابسته به احکام ارزشی ما است.

جدا کردن روانشناسی از اصول اخلاقی روشی نسبتا جدید است. اندیشمندان بزرگ اخلاق اومانیستی قدیم، که مبنای این کتاب برنوشته های آنان استوار است، فیلسوف و روانشناس بودند؛ آنان معتقد بودند که درک طبع انسانی و فهم ارزش ها و هنجارهای زندگی بشر وابسته به یکدیگراند. از طرف دیگر، فروید و مکتب وی که با طر احکام ارزشی غیر معقول سهم بسزائی در پیشرفت تفکر اخلاقی دارند درباره ارزشها معتقد به نسبیت بودند، عقیده ای که اثر منفی هم در تکامل تئوری اخلاق و هم در پیشرفت روانشناسی دارد.

روانکاو مشهور یونگ از این گرایش مستثنی است. او عقیده مند است که روانشناسی و درمان روانی، مسائل اخلاقی و فلسفی انسان وابستگی ناگسستی دارند. ولی ضمن اینکه این عقیده بخودی خود دارای اهمیت شایانی است، توجیه فلسفی یونگ فقط به واکنشی علیه فروید منجر شد، نه، به روانشناسی فلسفی پس از وی. از نظر یونگ ناآگاهی و استوره منابع جدید الهام شده، و فقط به دلیل اینکه درای منشا غیرمعقول می باشند بر افکار معقول تفوق پیدا کرده اند. این نیروی یکتاپرستی مذاهب جهان غرب و آئین های بزرگ چین و هند بود که می بایست به حقیقت می پرداختند و ادعا می کردند که ایمان آنان ایمانی راستین است. درحالیکه این اعتقاد راسخ اغلب سبب عدم تسامح متعصبانه علیه سایر مذاهب می گردید ولی احترام به حقیقت را در مومنین و منکرین به طور یکنواخت بر می انگیخت. یونگ در گلچین های خود در تحسین از هر مذهب جستجوی درک حقیقت را در تئوری خود در کنار گذاشته است

 برای خرید کتاب انسان برای خویشتن کلیک نمایید.